سلام آقاي يزدي
برادر، كاش بودي و ميدي كه چقدر از چوبهاي زده با كلامتان شرمنده ام! دعايم كنيد كه سخت محتاجم.
استاد، حقير كه باشد كه روي شما را زمين بيندازد؟ انشالله قراري دارد در زندگيم مستقر مي شود كه يكي از بركاتش توفيق براي عرض ادب بيشتر باشد خدمت شما و شركت در مباحث همفكري كه حقيقتا مايل به شركت در آنم ولي تشتت انديشه مانع از تمركز فكر بر موضاعتي اينچنين شده.
استاد عزيز، طليعه بهار ايمان به ديارمان رسيده و ابي عبدلله در طليعه كربلا چادر زده. كاش ميشد كه جلوتر از اين نرود. اما دريغ، اما دريغ، اما درد !!!
كاش ميشد كه حقير و خانواده ام را ياد كنيد در لحظات عشق بازيتان با محبوب و ارباب دو عالم
يا حق