سفارش تبلیغ
صبا ویژن

    بسم الله الرحمن الرحیم ، ن و القلم و ما یسطرون ، ... .

سلام علیکم

    پرسیده شده که این " عدم الفکر " ی که عرض شد چه فرقی دارد با " عدم الحکم " ی که مرحوم علامه در اصول فلسفه و روش رئالیسم ، مقاله ی پنجم ، در بحث " پیدایش کثرت در علم و ادراک " فرموده اند ؟

    روشن است که ما در مثالی که بعرض رسید تماشاگر عدم بازی آقای علی کریمی نیستیم ، و به تعبیر مرحوم علامه : این عدم بازی ایشان را بازی نمی پنداریم .

    توضیح اینکه در نطق منطق قدیم و همینطور جدیدش قضیه یا گزاره حداکثرش دو رقمیست ، یعنی این منطق جدید یا منطق ریاضی نیست که حداکثر حرفش دو رقمی باشد و در این زمینه " نوآوری " داشته و منطق قدیم یا منطق ارسطویی ده رقمی یا پنج رقمی حرف می زند ، خیر ، اگر در منطق جدید گزاره یا درست است و یا نادرست ، در منطق قدیم هم همینطور بوده ، یعنی قضیه یا صادق است و یا کاذب ، و عرض کرده ام که فرق این دو منطق در حرف اولشان است ، مثلا مرحوم علامه که پیرو منطق قدیم هستند اول می فرمایند که مثلا این سیاهی سیاهی است ، یا این سفیدی سفیدی است ، و بعد این می فرمایند که مثلا این سفیدی سیاهی نیست ، و در منطق جدید یا منطق ریاضی برعکس ، یعنی اول صفر ، خالی و یا تهی گفته می شود و بعد این یک ، که عرض شد مقصود همان صفرست ، بعبارت دیگر یک صفر ، مثل نطق منطق قدیم !؟

    البته در میان پیروان منطق قدیم مثلا مرحوم خمینی یک حرف خوبی بقول مرحوم مطهری دارند که بنده در اثر خوب " نقدی بر مارکسیم " ایشان دیده ام ، و آن این است که قضیه که عرض شد در منطق قدیم حداکثرش دو رقمیست ، یعنی یک رقمش موجبه است و رقم دیگرش سالبه ، مثل مثلا همان عدم الفکر دیدن بازی آقای علی کریمی ، این رقمش یعنی سالبه اش " وقوع و لا وقوع ندارد " .

   ولی پیداست که این نظر هم بنایش بر حداکثر دو رقمست ، یک رقمش وقوع و رقم بعد این هم لا وقوع ، همانطور که مرحوم علامه هم در این زمینه ، که به نظر مرحوم مطهری نظریه ی نوی ارائه داده اند و بعبارت دیگر " نوآوری " داشته اند ، نظرشان اینست که عدم الحکم مثل حکم نیست بلکه پنداریست بقول ایشان .

   خلاصه ی عرضم اینکه مثلا بازی علی آقا را می شود تماشا کرد ، ولی عدم بازی ایشان را بنده که ندیده ام ، حالا می خواهد مقصود این چیه فدراسیون فوتبال ما  ، چه خودش و چه با هماهنگش تماشاگر این رقمش هم باشیم ؟ این چیزیست که ایشان می خواهد .

    خب ، از فرصت استفاده می کنم و سخن را با این به پایان می رسانم که مثلا همین خواست ایشان هم مثل خواستن این است که ما به شکل منطق قدیم یا جدیدش فکر کنیم ، یعنی ایشان هم مثل دانشمندانی که راه ، روش یا آئینی پیش پای ما می گذارند ، می خواهند که به دین ایشان باشیم ، درست مثل پیامبر !؟

   حالا ما کاری با این هم نداریم که ایشان مثل همان که می گویند " سیاست ما عین دیانت ماست " آیا در این چیه فوتبال هم حرفشان همین است ؟ یا مثل مثلا دانش این چیه فلسفه و شاید حکمت ، یا مثلا دانش ریاضی ایشان است ؟ که بقول این چیه سکولار : جدای از دینشان است ؟!

    بتبع کاری هم فعلا با این قلم از دین این چیه سکولار هم نداریم ، که دینی جدایی از دین را رقم می زند ، چراکه ما که دینمان را از ایشان که نمی گیریم ، مگر اینکه دینمان مثل دین ایشان کاری با علم یا دانش ما نداشته باشد ، همینطور ورزش ما هم ووو ، بقول ملای رومی ، ببخشید ایرانی : مثل شیر بی یال ، کوپال و شکم ...

    این بحث ادامه دارد

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :194
کل بازدید : 1345126
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ