بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ ... .
سلام علیکم
اول روز مبعث را که پیش رو داریم تبریک عرض کنم که روز آغاز وحی بر پیامبر اعظم صل الله علیه واله وسلم است ، و هرچند به اعتقاد ما آغاز وحی بنام خدای رحمان رحیم است که رب العالمین است ولی امر شده : اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ ... ، بنام پروردگار خود .
علتش هم روشن است که هرچند پروردگار هریک از ما پروردگار دیگران هم هست ولی گردآوری مطالب ومنجمله وحی هم یک امر شخصی است هرچند هم که دیگران هم بشری مثل ما هستند و مثل ما مطالب را گردآوری می کنند ، یعنی چنین نیست که مثلا در سنجش و حساب کتابشان راه و روششان مثل ما نباشد و مثلا مثل منطق قدیم ارسطویی یا جدیدش این چیه کامپیوتری یا بتعبیر دیگر مطق ریاضی محاسبه کنند و همچنین این چیه فازی ایندو که اخیرا وارد گود شده که بن بست دو رقمی منطق قدیم و جدید را بر دارد .
و دیدیم که قرآن در مقابل این حرفهای دو رقمی که زیر بنای دانش قدیم و جدید است یک حرفی زده که هنوز که هنوز است مثل : اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ ... ، اولین سوره ی آن حتی مورد توجه مسلمین پیرو آخرین پیامبر هم قرار نگرفته !
چرایش هم روشن است ، چراکه با منطقی رفته شده سراغ وحی که گفتیم قرآن می گوید : ... ، عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ، ... .
چرا ؟ برای اینکه در گردآوری وقتی مثلا بقول مرحوم علامه که گفتیم می فرماید : وقتی برای نخستین بار مثلا چشم ما افتاد به چیزی و در نهایت بقول ایشان به بایگانی سپرده شد ، بار دیگر هم مثلا چشم می اندازیم به یکی دیگر !؟ و همینطور یکی یکی تا نه تا ، چراکه ظرف این یکی یکی ها به نه که می رسد با یکی دیگر می شود یک ده و دوباره تا نه ده ...
حال کاری نداریم به ماقبل یکی ها و یکدهم تا نه دهم ، ولی اگرحرف قدیم و جدیدش هم این است که حافظه یکی یکی روی هم می گذارد تا نه تا ، حالا چه در ظرف یکی ها و چه ده تایی و مابعدش و به شرح ایضا ماقبل یکی ها و یکدهم تا نه دهم و ماقبلش ، حرف اینست که آیا وقتی مثلا یکی یکی گردآوری شد در بایگانی یا بقول خودمان حافظه ، آنوقت که به نه یکی رسید و با یکی دیگر شده یک دهتایی ، حالا ظرف یکی ها آیا خالی ، تهی یا صفر شده ؟ یعنی حالا بقول منطق قدیم یک صفرست حافظه ؟ یا بقول منطق جدید صفر یک است حافظه ؟ ویا بقول منطق فازی خاکستریست ظرف حافظه ؟ و بی نهایت است ؟!
روشن است که پروردگار ما یک حافظه بما داده و هرچه رخ دهد ، یعنی گردآوری کنیم در این است ، آنچه گویا روشن نیست پر و خالی شدن یا بقول جدیدش خالی و پر شدن آنست و یا بقول نورسیده ی ایندو میان پرو خالی و یا خالی و پر آنست ؟!
پس ما " یک " چیزی داریم به اسم حافظه درست مثل مثلا همان چشم که بقول مرحوم علامه که برای نخستین بار افتاد به چیزی در جهان خارج ، و فرقش با چشم ، گوش و دیگر اعضای حسی پنجگانه که پیام آور از جهان خارج هستند و همچنین آخرین پیام آور که قلب یا دل ما می باشد که از جهان درون پیام رسان به حافظه است ، این است که مثل آنها نیست که گرد آورده را برساند به حتی یادآوری ما ، هرچند که برای یادآوری گردآورده باشد ، ولی اعضای حسی و حواس و دل مقصدشان حافظه است و با ابلاغ پیام به حافظه کارشان به انجام رسیده ، در حالیکه می بینیم حافظه بقول منطق قدیم و جدید یکی که گرد آورد رهایش می کند می رود سراغ یکی دیگر ؟! درست مثل وقتی که بقول استاد شهید مرتضی مطهری که در پاورقی فرمایش مرحوم علامه فرموده بودند : که نه تنها حافظه خالی یا بقول منطق ریاضی صفر بود بلکه اصلا حافظه ای در کار نبود !؟
حالا داستان یکی یکی تا نه یکی و بعدش یک دهتایی هم همینه ! گویا ظرف یکی ها نه تنها خالی یا بقول جدیدش صفر است کما فی سابق ، بلکه گویا اصلا ظرفی در کار نیست !؟ در حالیکه فریاد حافظه بلند است از نوزدهی که به آن سپرده شده !