سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، ... .
ضمن عرض تبریک بمناسبت حلول ماه شوال و عید سعید فطر عرض شود که امروز خبردادند که ابوی ما برحمت ایزدی پیوسته و امروز بخاک سپرده می شود ، خدا رفتگان شما را هم مشمول رحمتش که وسعت کل شئی ، بفرماید .
متاسفانه چند روزی که در بیمارستان نکویی قم بستری بودند نتوانستم بروم دیدنشان و امروز هم فکر نمی کنم که بتوانم بروم قم ، مگر خدا بخواهد ان شاءالله تعالی ، آخه بعد مدتی دوتا کار در ارومیه تقبل کرده ام که اگر تعطیل کنم قادر به جمع و جور کردن بدهی هایی نیستم که بعد انتخابات دومین بار برادر احمدی نژاد دامنگیرمان شده ، خصوصا در این برج که کلی این چیه چک و وعده داده ام ، خدا رفتگان ایشان ، رییس دولت دهم این چیه جمهوری اسلامی ایران را عرض می کنم ، را هم از رحمتش محروم نفرماید که بعین یقین نمی فرماید ، البته رفتگان برادر احمدی نژاد را عرض می کنم وگرنه این چیه جمهوری که واقعیتی ندارد و شئی یا چیزی نیست جز همان که با دهان گفته می شود که بیش از این مشمول رحمت گردد .
رحمت که عرض می کنم رحمت خداست ، خدای رحمان رحیم که رحمتش شامل هر چیزی شده بقدر یا اندازه ای که هستی دارد . البته خدا نامهای نکوی دیگر هم دارد ، شما ، بنده و دیگری و خلاصه هر شئی یا چیزی که از هستی برخوردارست به همان اندازه نامی از نامهای نکوی خداییم .
ولی همانطور که در نوشته ی قبلی به نقل از این چیه وبلاگ بنام خدا و سلام تقدیم حضور شده خدا نامی بسم مثبت و منفی قدیم یا منفی و مثبت جدید و خاکستری میان این دو ندارد که در دایره ی نامی از نامهای خدا قرار داشته باشد .
دایره گفتم و یاد زمانی افتادم که در مدرسه مصطفی خمینی قم که مشغول تدریس بودم برایم مسئله شد که چطور با اعداد گنگ می شود محیط محاسبه کرد ؟ چراکه عدد هم نامی از نامهاست و خدا که نام گنگ ندارد !؟ اینها چیزهایی است که ما با دهان می گوییم در ریاضیات و بیش از این از موجودیتی برخوردار نیست که از رحمتی هم برخوردار باشد و بعد فوتش هم باقیات و صالحاتی داشته باشد که برخوردار شود .
یعنی نه تنها مدت عمر نقطه ی آغاز علومی مثل ریاضیات که سنگ بنایشان بر منفی گویی است بیش از گویشی نیست که از دهان بیرون می آید ، بلکه بعد گفتن هم تولید علمی نمی کند که برایش رحمت آفرین باشد .
حالا حرف اینست که نقطه ی آغاز این علوم انسانی که گفته می شود چیست ؟
ببخشید ، گویا اخوی از قم زنگ زده که فردا ابوی ما را بخاک می سپارند ، هرچند فرقی نمی کند ، چراکه بازهم فکر نمی کنم که بتوانم بروم ، مگر خدا بخواهد که فکر کنم ان شاءالله تعالی .
چراکه فکر نکردن هم مثل همانست که مرحوم علامه از آن تعبیر به : " عدم الحکم " فرموده اند و مثل مجموعه ی تهی منطق جدید رقم دیگر منطق قدیم ایشان است .
پس مقصود اینست که مانده ام برای فردا چه بکنم ؟ نه اینکه دارم یک کاری می کنم بسم فکر نکردن بقول منطق یا بهتر بگوییم نقطه ی آغاز علوم انسانی : یکی از دو رقم گفتارشان .
حالا بماند که اصلا بنا را بر دو نمی توان گذاشت ، چراکه بقول قرآن : " عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ " ، چراکه در مباحث پیشن گفتیم که پیش از اینکه دو شود ( نه ده ) بحافظه سپرده اند و اولش هم ( یک ده ) و بعد ( دو !؟ ده ) ووو تا نه ده که بعدش ( دو ده ) ی در کار باشد و تازه تکرار ( دو !؟ ده ) هم نباشد ، مثل مثلا همان شئی یا چیزی بقول مرحوم علامه بعنوان مثال یک ( سفیدی )که بعد چیزی دیگر بعنوان ( سیاهی ) بحافظه یا بقول ایشان بایگانی سپرده بودند و ایندو خالق دیگر فرمایشات ایشان است ، مثل ( صفر یک ) ریاضی که خالق دیگر مباحث در ریاضیات است .
کافیست این سنگ بنا ، یعنی ایجاب وسلب قدیم و همینطور صفر یک جدید فرو ریزد و از علوم انسانی و همینطور کاخ ریاضیات اثری بجا نماند که بعد فوت یا گفتن ایندو رقم رحمتی برایش بفرستند .
حالا بماند که هرچه بر رشته های علوم انسانی افزوده شود و همینطور بر کاخ ریاضی آندو را معذب هم نماید و گوینده اش را هم ، که از خدا می خواهیم از سر تقصیرات ما و رفتگانمان بگذرد ، خصوصا وقتی که بقول امام علی علیه السلام در دعای کمیل : فکر نمی کنم معروف به این باشد که گیر به تقصیراتمان بدهد ، یعنی گمان نمی کنم چنین خدایی داشته باشیم ، نهایتش اینکه برای کار نکرده : بقول مرحوم علامه ، بر رحمتش نمی افزاید و با حافظه ی صفر کیلومتر از دنیا می رویم ، هرچند حسرت دارد آن دنیا عمری که برای کاری که نکردیم ، مثل مثلا رفت فردا به قم برای خاک سپاری پدر ، که صاد می گوید : یارانه ها را فردا می دهند بگیریم و برویم و برای مثلا قبضهای تلنبار شده خدا کریم است .
یا الله ، یا رحمن و لک الاسماء الحسنی