یوم و روز دین :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَادِیاتِ ضَبْحًا(العادیات/1)...إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ(العادیات/11).
در این فرصت صبحگاهی ، یعنی از وقتی که شکر خدا بازم بیدار شدم تا وقتی که هوا روشن بشه و طبق قراردادی که با صابکارمون گذاشتیم بریم سرکار ، گفتم یه عرض ادب و سلامی دوباره با شما داشته باشم .
عهد و پیمان :
چرا ؟ خب برا اینکه بعد عهد و پیمانی که دیشب با خدا بستیم نیز یه سر اومدیم ببینیم عالم و دانشمند ، بقول شهید مطهری منجمله دارنده ی علم و دانش هندسه ، یا مهندسی بقول رادیو جوان که علوم اسلامی منجمله اولین آن که در آشنایی با علوم اسلامی استاد شهید اومده ، یعنی علم و دانش منطق رو ، که دوباب داره ، تغییراتی داده ؟ از دیشب تا صبح که خواب بودم ؟ یا هنوز مهندسان همون سه تا کارو قراره بکنن ؟ جمع گذشته و آینده رو در حال ، منجمله امروز ؟ صبح و الان ؟ و بقول اون رادیو : ساعت ، دقیقه و ثانیه اش هم ؟
یا مثلا رادیومعارف کار علمی خودشو می کنه و مثلا رادیو جوانم مهندسی خودشو ؟ مثل دیروز ، روز قبل ، روز گذشته ؟ و گذشته های مثلا ایندو باهم فرق داره ؟
حالا با گذشته ی علما و دانشمندانی مثل راسل و بومی شده اش در اینجا هم کاری نداریم ، که از قضا در مهندسی اینجا هم سابقه دارن ، خصوصا در مهندسی حافظه ی ما ! که اگر بقول استاد شهید قرار هم این باشه که لوح سفیدی باشه ، و فاقد آن نباشیم ، صفر ، خالی و تهی از هر عهد و پیمانی است !
ولی علما و دانشمندان یا مهندسانی که می خواهند مارو هم عالم و دانشمند یا مهندس کنند ، یعنی سابقه ی عالم و دانشمند ، یا مهندسی دارن چی ؟ اونم بقول مهندسان : الان ! صبح امروز و امروز ؟
خب قراردادو برای دوتا کار ببندیم الان !؟ سه تا کار پیش کش ! بی نهایتو که حرفشو نزن عالم و دانشمند یا مهندس ! در اینجا !
اینجا ایران است !