اولین شب :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ \الر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ\...
شب بخیر میگم در اولین شب جمعه ی ملاقاتی که شب عیدی با تلویزیون داشتم ، ملاقاتی که باگوش داشتم ، چراکه هرچند چشمم نیز گه گاهی به آن بود ، ولی مقصود بگوش رسیدن پیام نوروزی مقام معظم رهبریست که تلویزیون پخش مستقیم داشت .
حالا این وسط کاری به تلویزیون ندارم ، یعنی اطلاع چندانی از مدیریتش ، که محل بحث ماست ، اطلاع چندانی ندارم ، همینطور میان صداش تا بگوشم برسه ، چراکه در آغوش هم نبودن را در شب هفت گفتم ، که بگم گوشم مثل تلویزیون پخش مستقیم داشت برای شنیدنش ، البته به شرط همانکه در مقام شنیدن باشم ، فاقد آن نباشم و صفرکیلومترم نباشه .
و ملاقاتی صورت گرفته باشه میان شنوایی و صدای تلویزیون در گوش ، مثل اتفاقی میان گوش با صدای تلویزیون افتاد در فاصله ی میان ایندو در بیرون از گوشم ، که فاصله داشت با تلویزیون که صداش یک طرف قضیه بود در این ملاقاتی که با من داشت ، وقتی که گوش دادم بهش .
اولین پرسش : اولین مدیریت
پرسش اینه که مدیر این وسط کیه ؟ چراکه بیرون از دو طرفه ، و در ثانی ، حالا مثل این وسط با تلویزیون کاری ندارم ، یعنی با مدیریتش ، ولی مدیریت گوشم واگذار کنم به مدیراون ؟ که مثلا گفت : "اقتصادوفرهنگ" منم بگم :"اقتصادو فرهنگ" ؟
حالا من هم زبان داشتم و فاقد آن نبودم و صفرکیلومترم نبود و گفتم ، به شرح ایضا طرف مقابلم گوش داشت برای بازخورد ، و فاقدش نبود و صفرکیلومتر، ولی این وسط من در مدیریت چه نقشی دارم ؟ جز نقل مثلا "اقتصادوفرهنگ" برای شما در خونه ؟
شما چطور ؟