سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

پیدایش کثرت در معرفت یا شناخت (3) :

 

    صورت مسئله (3) :

 

    نقطه ی آغاز (4) : پاسخی به یک پرسش :

سلام علیکم .

    عکاس گرامی پرسشی را مطرح فرموده اند به این صورت :

    اگه ما اون دوران قبل از ورود به این جهانو واینکه چه چیزی اول بار چشممون به اون خورد ومعرفت پیدا کردیم ویا نکردیم نسبت به اونچیز آیا وقتی که به دنیای دیگری از این دنیا وارد شویم هم همینطور خواهد بود ؟

     آیا باز هم از یاد آوری آنچه که در گذشته بوده اینگونه عاجز خواهیم بود ؟

    مثلا :

    میگویند که در مراحل زندگی مرحله ایی بنام مرحله ذر (ذره) بوده که خداوند پیمانی از همه نوع بشر گرفته است که در این دنیا ویا در دنیایی که در شکم مادر بوده ایم اون پیمان را بخاطر نمیاوریم وهیچ چیزی از اون لحظه ها بخاطر نداریم همه اون چیزی که از اون دوران در ذهن این دنیاییمون هست چیزایی هست که بعد از بدنیا آمدن به ما آموخته اند واگر نمیگفتند ماهم نمیدانستیم .

این معرفت آیا در دنیای دیگر هم اینگونه خواهد بود ؟ آیا همه آنچه را که در این دنیا بوده ایم در دنیای دیگر به ما خواهند گفت تا بیاد بیاوریم اونهم به همین صورت ؟ در حالیکه میدانیم معرفت آموختنی نیست بلکه نوعی شناخت است که در جوهره وجودی هر کس باید پیدا شود وخودش به آن برسد .

   عرض شود که دنیایی ما در آن هستیم بعبارت دیگر زمان حال ما قبل و بعدی دارد ، ولی اینکه ماقبل و مابعدش کدام دنیایی است ؟ مسئله ای است که در این پرسش آمده و پاسخ آن هم داده شده ، البته دنیای ماقبلش که عبارت است از دنیایی است که در شکم مادر بوده ایم و به نظر می رسد که قبل از آن هم تعبیر به عالم ذر یا مرحله ی ذر شده .

    در حالیکه وقتی گفته می شود دنیا به معنی پایین ، پست و از این دست است و در ثانی در برابر آخرت ، البته فیمابینی هم دارند این دو که از آن تعبیر به عالم برزخ می شود ، مثل همین عالم خیالی که مرحوم علامه فیمابین عالم حس و عقل ما مطرح فرموده اند .

    بنابراین پاسخ پرسش وقتی می تواند شفاف باشد که مراد ما از مثلا دنیا شفاف باشد .

   همچنین قضیه ی یادآوری مثلا دنیای قبل از دنیایی که در آن زندگی می کنیم هم ، که ماقبل و ما بعدش مسئله است ، مثلا در مقدمه ی همین مقاله ای مرحوم علامه به قلم استاد شهید دیده می شود که نظر افلاطون با شاگردش ارسطو در مقوله ی یادآوری متفاوت است ، هر چند هم که هردو یادآور محفوظی باشند ، چراکه یکی یادآور لوح محفوظ معقول است و یکی هم یادآور لوح محفوظ محسوس .

   همین برداشت متفاوت را به بقول استاد شهید عقلیون و حسیون اروپایی یا غربی دارند .

   البته این وسط هم به اصطلاح عرفا یا اهل دل با دلی آرام و قلبی مطمئن اشاره به ضمیرآگاه خودشان هم کرده اند ، بعبارت دیگر یادآورش شده اند ، حالا از کجا ؟ خب لابد ایشانم از حافظه یا بقول مرحوم علامه از بایگانی خود ؟

   خلاصه اینکه این متفکرین بقول استاد شهید ، جمله بنا را بر دنیای حافظه گذاشته اند در یادآوری حتی افلاطونیان ، چه رسد به ارسطو ئیان که گویا این پرسش هم بنابر نظر ایشان باشد !؟ چراکه در پرسش آمده :

   ...  بعد از بدنیا آمدن به ما آموخته اند واگر نمیگفتند ماهم نمیدانستیم .

   البته اگر آموزنده یا گوینده دنیایی تر از ما باشد . مثل همین دنیا یا مرحله ی حسی که مرحوم علامه در این مقاله از آن سخن گفته اند که چشم برزخی یا عالم خیالی ایشان به آن افتاده ، همانطور که چشم حس بینایی به مثلا یک سیاهی در اندام دنیای جهان خارج بقول ایشان .

   ناگفته نماند که پاسخ دینی به این پرسش عکاس گرامی مثل بحث اندیشه در قرآن ماست و فعلا بحث ما نیست .

   فعلا کافیست همین ها را عرض شد شفاف کنیم تا ببینیم چه پاسخی دارد این مسئله ، هرچند مسئله ای اصلی بنده در این پرسش همان نقطه ی آغاز این پرسش است که عکاس گرامی فرموده اند :

    اگر ما ... .

   آیا ما در حال حاضر و در این دنیا ؟ و ماقبلش مثلا شکم مادر که در مقدمه ی همین مقاله به قلم استاد شهید می بینیم که مثلا فخر رازی از آیه ای از آیات قرآن چنین برداشت کرده که : ما وقتی از شکم مادر زاده شدیم هیچ نمی دانستیم ؟ و بشرح ایضا هیچ هم نمی شناختیم ؟

   چراکه در این پرسش مطرح شده هم شفاف نیست بین معرفت یا بقول خودمان شناخت و دانستن ، هرچند که آمده باشد که :

  ... میدانیم معرفت آموختنی نیست بلکه نوعی شناخت است که در جوهره وجودی هر کس باید پیدا شود وخودش به آن برسد .

 بعبارت شفاف تر اینکه آیا پاسخ پاسخی معرفتی باشد ؟ یا علمی ؟

چراکه هرچند ما از مادر که زاده شدیم : لاتعلمون شیئا ، ولی : هل اتی علی الانسان حین من الدهر و لم یکن شیئا مذکورا ؟ که هیچی هم بیاد نداشته باشیم که بر اساس آن حفظ هم نکنیم ؟ یا بقول مثلا استاد شهید در توضیحات همین مقاله ی مرحوم علامه بقول عکاس گرامی ( ذهن ) ی هم نداشتیم ؟ حالا چه بیادآورد و چه حفظ کند بقول مرحوم علامه !؟ چه نخست یک سیاهی و بعد یک سفیدی ووو ، و چه نخست یک سفیدی و بعدش یک سیاهی ووو ، و همینطور یک و یک یا یک بعلاوه ی یک در حافظه یا بایگانی ، حالا در کدام بایگانی ؟ لابد مثل صفریک منطق جدید ، حتی خالی از معرفت یا شناخت هم ، بعبارت دیگر یک ذهن خالی خالی و صفر کیلومتر .

  با آرزوی هفته ای بهتر از هفته ای که در پس سر یا پشت سر گذاشتیم برایتان فعلا خدا نگهدار .

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :109
بازدید دیروز :596
کل بازدید : 1345823
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ