سلام علیکم .
امروز صبح برف می آمد و ما هم کار را تعطیل کردیم و فرصتی شد که خدمت شما عزیزان برسم ، در این فرصت در ادامه ی موضوع حکومت که عرض شد یعنی حکم کردن یا بقول خودمان فرمان دادن می خواهیم از حاکم یعنی حکم کننده یا حکم ران و یا فرمان روا حرف بزنیم .
چراکه حرف این بود که حکم حکم خداست و هریک از ما هم بقدر خویش حاکم یا حکمران ، ولی مثلا برادرمان جناب دکتر غریب عزیز و گرامی حرف را چنین برداشت کرده اند که باید حکم حکم خدا باشد و حکم ما هم خدایی ، وگرنه اصلا حکم نیست .
و این مسئله برایشان پیش آمده که اگر حکم نیست پس چیست ؟ به تعبیر ایشان : ... چه مصداقی دارد ... ؟
عرض شود که اگر یادمان باشد ما در قسمت پایانی بحث قبلی رسیدیم به همین جا که وقتی مثلا گفته می شود : این سفیدی سیاهی نیست ، نظر مرحوم علامه طباطبایی در اینجا بقول استاد شهید مرتضی مطهری این بود که :
این قضیه یعنی مثلا این ، که مثلا سفیدی است ، سیاهی نیست ، یا آن ، که مقصود جناب دکتر عزیز و گرامی است ، حکم نیست ، اول اینکه از سه قسمت تشکیل نشده که عبارت باشد از این مثلا سفیدی یا مثلا آن که مقصود ماست ، و سیاهی یا حکم بقول ما ، و رابطه ی فیمابین ایندو ، یعنی فی مابین مثلا سیاهی و سفیدی و یا مقصود ما و حکم ، بلکه از دوقسمت تشکیل شده .
و در ثانی در این قضیه ، به تعبیر استاد شهید قضیه ی سلبی ، حکمی صادر نمی شود ، نه اینکه صادر می شود و از یکی از دورقم ایجابی و سلبی سلبی آنست .
خلاصه پایان بحث قبلی به اینجا رسید که مرحوم علامه تعبیر ( عدم الحکم ) را می خواستند پیش بکشند ، حالا بقول عضوی از اعضای حسی ؟ یا حسش ؟ و یا ... ؟ که ماند .
بماند ، حالا آیا مقصود مثلا برادمان هم همینست ؟ یعنی آیا پرونده ی بحث قبلی مفتوحه است ؟
یک وقتی داستان راستان تقسیم صفر میان احمد و اکرم در کتاب ریاضی سوم ابتدایی را برایتان گفته ام ، که وقتی از مدرسه به خانه آمدند و مادرشان برایشان شامی کباب !؟ گذاشته بود که نهار بخورند ، و گربه هم همان نزدیکیها در عکس کتاب نشان داده می شد ، و ایندو باهم گفتند که اگر شامی کبابی در کار بود هریک سهمی از آن داشتند ولی حالا که ( نیست ) این !؟ را میان خود تقسیم می کنند و در آخر داستان هم دیدیم که کتاب گفته بود : به هرکدام هیچ شامی کباب می رسد !؟
حالا هم اگر مقصود مثلا برادرمان این است که این عدم الحکم یا حکم نیست را کس یا کسانی در نظام اجتماعی ما بین خود تقسیم کرده اند ؟ خب نوش جانشان ، مثل هیچ شامی کبابی که بقول دانش شیرین ریاضی بخورد دانش آموزان ما داده شده ، می شود و ... !؟ که امیدوارم دانش آموز نگاه کند به غذایش که بقول امام باقرالعلوم علیه السلام در تفسیر : انظر الی طعامک ، مقصود فقط صبحانه ، نهار و شامی نیست که می خورد ، دانش آموز را عرض می کنم و کاری با مدیریت ها در سطوح مختلف جامعه ندارم بقول مثلا برادمان ... ، که :
حالا سوال اینجاست که اینها در نظام اجتماعی ما چه مصداقی دارند؟