گفتمان تمدن اسلامی :
سلام علیکم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ، ... .
چشمم که به نخلستانهای شهر افتاد ، اولین چیزی که بفکرم زد یافتن خوراکی و رفع گشنگی بود .
شهر پیدا نبود ، نه برجی ، نه گلدسته ای ، هرچه بود و آنچه در آن جریان داشت پشت نخلستانها پنهان بود و بچشم نمی اومد .
به نخلستان که رسیدم ، در میان آن مرد سن و سال داری مشغول کار بود ، سلام کردم و گفتم چیزی برا خوردن داری ؟ که ...
نذاشت ادامه بدم و با اشاره به کیسه ای گفت تو اون دوتا نونه ، یکیشو بردارو ... .
کیسه مهرمموم شده بود ! گفت که بازش کنم ، باز کردم و یکی از نونا رو برداشتم و خواستم که بخورم دیدم خشک و سفته !
مرد گفت همینو دارم ، ولی اگه بری شهر یه نشونی بهت میدم که اونجا غذای گرم و نرم داده میشه و ... .
وارد شهر شدم و نشونی آقا زاده ! ای رو که داده بود جویا شدم .
در خونه باز بود و وارد شدم به جمع اونایی که ازشون پذیرایی میشد پیوستم ، عده ای مشغول بودن و یکی دوتاییم که کارشون تموم شد رفتن ، که غذا جلوم گذاشته شد و مشغول شدم ، چند لقمه ای که خوردم یاد اون مرد تو نخلستون افتادم !
با اینکه سعی کردم هیشکی نبینه ، ولی وقتی خواستم برم آقازاده ! گفت مگه سیر نشدی ؟ یا برای یکی دیگه می بری ؟ و یا ... ؟
داستان اون مرد و :"دو قرص" نونشو که گفتم ، لبخندی زد و گفت : اون پدر ماست ! مهرموم کیسه هم برا اینه که چیزی به خوراکش نزنیم که نرم بشه یا نرم بمونه !
در شهر :
بعضیا داشتن به خلیفه نزدیک و نزدیک تر می شدن ! تا جاییکه به :"مهر" و :"شتر" و :"غلام" خلیفه هم نه تنها دست رسی داشتن ! بلکه بنام خلیفه هم :"نامه"می نوشتن ! اونم برای کشتن اونایی که صداشون در اومده بود !
تحت شهر :
تحت شهرم که مرکز خلافت بود ، بعضیا کاخ :"سبز" می ساختن ! و برا خودشون پایه های تمدنی شاهنشاهی ، امپراطوری میذاشتن ! و زمینه خلافت خودشونو فراهم می کردن ! ولو با کشتن خلیفه هم که شده !
خودشم بعنوان خلافت اسلامی ! و گفتمانش ! که هنوزم هست ! مثلا در عربستان سعودی !
اونا هم :"سفره" داشتن ! در شهر و تحت شهر ! منتها از :
بیت المال !
و بنام خودشون ! و اونم نه برا مثل من !
تمدن اسلامی ب :
... ، ذَلِکَ الْکِتَاب ... .
با سلام و تبریک بمناسبت امروز جمعه ، جمعه ی جماعت مسجد یا مساجد محلش .
حالا بمونه بقول پدرم ، بقول برنامه ی شبکه ی دانایی سیمای این :"ج.ا" :
جمعه ی بعد جماعت ؟ یا قبلش ، مثل ماقبل یا :"مابعد الطبیعه" !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یسْأَلُونَ (الف) کَ ... .
من کاری با مثلا :"تمدن بزرگ" شاه ندارم ، که مقصودش چی بود ؟ اونم بزرگ مثلا آیا تمدن ، تجدد ویا پیشرفت بعد قرون وسطی با انقلاب صنعتی یا رنسانس در فرانسه و اروپا و سرایتش تو دنیا !؟ یا نه ! ایرانی و هخامنشی اون !؟ و یا ... !؟
همینطور با مثلا :"تمدن اسلامی"م که گفته بشه ! یا مقصود از تمدن هرچه که باشه هم (ت) .
خب ! اینکه نشد ! یعنی خب با چی کار دارم !؟ با بقولی هیچی !؟
بقول پدرم ، بقول ما ترکا : راه دور باغچه نزدیک !
چرا راه دور برم ؟ با خودم چی !؟ حالا بعنوان یه آدم ، انسان و یا یه بشر چی !؟
خب ! کدوم آدم مثلا !؟ که در نوشته ی قبلی گفتم آدم یه مرد و یا زنه ، یا بچه ی اوناس ، یا دختر و یا پسرشون .
خب ! کدومیکی از ایندو متمدنه !؟ و اون یکیم مثلا :"جهان سومی" !؟ حالا این وسط مثلا :"در حال گذر"ش بمونه ! که بسوی جهان اولی حال میکنه ! و اینکه همشم در حاله ! یا مثلا یه شبه هم نه ! بلکه یه زمانی بحال و روز جهان اولی میرسه ! اگه بقولی ازش جلو هم نزنه !
البته بعد اینکه از اون جهان بگوشش رسیده باشه ! حالا دیدنش که :"به تعبیر معروف" کور از خدا چی می خواد !؟ جز چشمی برا افتادنش به اون !؟ یا جلو چشش گذاشتنش !؟
البته ! در بیرون یا از بیرون ! حالا چه در خونه ! و چه بیرون از خونه هم ! که برا خونه تبلیغ میشه ! تبلیغ تمدن بیرون رو میگم ، یا در حال گذرشو ! بسوی جهان اولشو میگم !
البته نه برا مثل من ! که یه تمدنی بگوشش خورده ! ولی مقصود و منظور گوینده براش مشخص نیست ! یا خدای نخواسته اونی که دنباله رو حرف یکیه ! و حتی توکلت علی الله هم ! چه رسه به اونکه با دورویی نمایش پیروی میده ! چه با خبر ! و چه بی خبر از تمدنی که داره ! مگه اینکه جهان سومی پا بدنیا گذاشته باشه و هیچ تمدنیم نداشته باشه ! حتی تمدن درک یا دریافت تمدنی که براش گفته میشه ! چه رسه به اینکه بهش نشونم داده میشه ! برا دیدنش ! مگه اینکه کور مادر زادم بدنیا اومده باشه ! یا بقول شیخ الرییس ! نه تنها کور و کر ! و نه تنها حسی ! بلکه عضویم برا درک یا دریافتی نداشته باشه تو :
خلا !
آدم ! انسان ! و یا بشری ! باشه ! و بقولی :"من حیث هی هی ، لیست الا هی" که نه فقط ! بلکه :"لا من اقسام تقابلات"م باشه ! اون :
ج.ا !
:"خلا" رو میگم ! ولی همونجا ! گویا مبلغه ، علاوه بر حسشم داره ! و تازه زبونم داره ! فقط حیف که به گوش من نمیرسه !
حالا بمونه هم که آقا مبلغه !؟ یا خانوم !؟ دختر و پسر نه ها ! آخه بچه ی کی !؟ بچه ی آدم !؟ یا ... !؟ خدام که بچه نداره ! بچه ی پدر و مادریم که نبوده !
... یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ ... وَلَا تَقْرَبَا ... .
---------------------------------------
زیر نویس :
الف :
از مومنین (ب) .
ب :
... ، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ... ، الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ (پ) ، أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ... .
پ :
جناب آقای قرائتی ، تو درسهایی از قرآن دیشبشون ، که از شبکه ی یک سیما پخش شد ، داشتن که مبلغ یه وقت مثل اونکه تو سوره ی توبه اومده ، رفته فقیه شده و برگشته برا تبلیغ ، یه وقتم مثل اونه که تو سوره ی جن اومده ، یعنی چیزی رو که درک یا دریافت کرده برا یکی دیگه میگه .
البته شاید نیازی ندیدن که اینم داشته باشن که برا کی میگه !؟ آیا مثلا بقول :"هوا فضایی" :
... به مسئولین بالا ... .
یا همینم ! همون وقتم نه ! یکی دو روز دیگه به پایین !؟ حالا بمونه که در این :"ایّام" ! یکی دو روزشم ! صرف نظر از :"ایّام الله"م ! چی چیا به پایین فرستاده شد !؟ که مثلا ایشون فرستادنی نداشت ! که :
... وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ، ... .
از اون فرستنده ها پیروی نکرد ! در این :"ایام" تعطیل ! و ... بمونه ! که اون :"چند صدتا" تعطیل نکرده بودن ! برا کار رو به پایین رو ! خصوصا برا بچه های پایین ! از بالا !
ت :
وقتی یکی از رییس جمهورای این :"ج.ا" جامعه ی مدنی و گفتگوی تمدنها رو مطرح کرد ، در مقابل گفته شد اگر مقصود و منظور :"مدینة النبی" باشه ! که از خدا می خوایم !
البته مقصود و منظور این بود که این :"جامعه مدنی" که گفته میشه ! اونی نیست که پیامبر صل الله علیه و اله و سلم که به یثرب رفت بناشو گذاشت ! بلکه مدل غربی اونه !
حالا بمونه که آیا وقتی :"تمدن اسلامی" که گفته میشه چی !؟ آیا بقول زمان مشروطه که :
از فرق سر تا نوک انگشتای پا
از هوا فضاش تا زمینشم وارداتی و خودشم غربیه !؟ یا ... ؟ یا زمان پیامبر که مثلا :"هوا فضا" نبود ! به تعبیر معروف :"بعضیا" !؟
تمدن اسلامی :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، و صلّ الله علی محمّد و اله .
داستان تمدّن :
... ، اقْرَأْ بِاسْمِ ... . (الف)
سلام علیکم .
ضمن وقت بخیر ، یه وقت (ب) حرف از تمدّن و تمدن بشر و اونم تو این دنیا زده میشه ، یا نوشته میشه ، و این :"بشر"م بشری مثلا ایرانی نیست ! بلکه حرف از یه بشره !
حالا آدم و حوّاشم بمونه و چه رسه به فرزندشونم ! حالا به اسم یا بنام مثلا :"بنی آدم" یا :"یبن مریم" ! یا فرزند جفتشون ! که الان عصر عصر فرزند یکی از اون دو هست !؟ و کدومشون !؟ یا هردوشون !؟
... ، وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ !؟ ... . (پ)
یه وقتم حرف از تمدن بشره ! مثل چی !؟ حالا صرف نظر از عناصرش که گفتم ! حالا می خواد تو مثلا شهر یا :"مدینه" باشن ! یا روستا و ... ، یا بقولی استان و ... !
بقول شهید استاد مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، البته به تعبیر من :
لازم نیست که یه وقتی تو یه جایی ! دوتا باشن ! بقول ایشون یه چیزو با خودشم میشه :"مقایسه" کرد !
البته برای مقایسه بقول ایشون دوتا چیز لازمه ! که در رابطه با بحث ما ، کدوم یکی متمدنه !؟ کدوم یکی بشر متمدنه !؟ ولی وقتی گفته بشه ، یا گفتم نوشته بشه :
تمدن بشر
و صرف نظر از مثلا ایرانی و غیر ایرانی ، و مثلا فارس و غیر فارس ، ووو ، و حتی عنصر مرد یا زن ، و فرزند ایندو هم ! حرف از مقایسه ی بشری با بشر دیگه نیست ! حرف از :"تمدن"ه !
اونم با چه عناوینی ! مثلا تمدن غربی ! خودشم نه بشره ! بلکه انسان و شایدم :"آدم"!
هنوز نیمقرنی نگذشته از همین :"تمدن بزرگ" ی که شاه می گفت ! و :"دو هزار پانصد صد سال شاهنشاهی" ! در حالیکه یه قلم کوچیکش محمود افغان ! خودشم بعد صفویه ! و مذهب رسمی شیعه هم تو ایران ! و حالا بمونه که سلطان افغانی رو هم باز یه شاه ! دیگه سرنگون کرد ! و نه ... ! در اون زمان که بقولی :"نقطه عطف"ی در تاریخ ایران بوده !
خب اون دو هزار پونصد سال شاهنشاهی رو کی سرنگون کرد !؟
چی می خوام بگم !؟ می خوام بگم تازه داستان تمدنم همچین بی زیاده گویی و کم گویی بگوش نرسیده و بچشم نیومده ! همین هفته ی گذشته بود که تو یه کشوری که شاید قبله ی بعضیا هم باشه ! بجای :
خلیج فارس
یه اسم دیگه برده شد ! در حالیکه ما :"افسانه" های اونجا رو هم تو اینجا نیگا می کنیم ! و بعنوان تاریخ اونجا بحساب میاریم !
... ، الم (ت) ، ... . (ث)
حالا من کاری با مثلا :"تمدن غربی" و شرقی یا :"شرقی" ی غربیم ، مثل اونی که بعنوان مثال گفتم ! ندارم ! و با زیاده گویی هاشم ، ولی با کم گویی مثلا :
تمدن اسلامی
چی !؟ اونم در :"مقایسه" با تمدنی دیگه ! خودشم با کدوم داستان سرایی !؟ خودشم علمی ! اونم نه با عنوان مثلا :
علمی تخیّلی
خب ! داستان رو می خوام با این پرسش آغاز کنم که :
ما چه تمدنی داریم !؟
چرا !؟
تا فرصتی دیگه ، که خدا بخواد زنده بودیم ، فعلا خدا نگهدار .
------------------------------------------
زیرنویس :
الف :
قرآن عظیم ، نخستین سوره .
ب :
حالا تو یه روز ، یا شب ، ویا یه شبانه روزی تو یه هفته ، ووو ، که یه روزی پشت سر گذاشته شده و روزیم پیش رو داره (پ) ، همینطور هفته و ماه ووو ، مثلا همین دیماه ، البته برج دی ، که شکرخدا پشت سر گذاشتیم و ان شاءالله اسفند زمستونشم پیش رو خواهیم داشت ، تو این فصل از سال ، سال هزار و سیصد و نود هشت هجری شمسی ، یا سال بعدش ! تو اون سال ! مثل الان تو این فصل ، این ماهش و امروز ! که جمعه هست و امیدوارم که ان شاءالله هفته ی خوبی رو پشت سر گذاشته باشیم و هفته ی بهتریم پیش رو داشته باشیم !
چرا !؟
خب از ظهرجمعه ی گذشته تا ظهر امروز میشه یه هفته دیگه !
پ :
خب بله ! اگه دیروز شب نمیشد که امروزی نبود ! امروزم همینطور ! هرچند امروز فردای دیروز بود ! و میشه برای فردا :
صبر
کرد و انتظارشو داشت ! مثل امروز ! و انتظار جمعه ی دیگه هم همینطور ! ماه ، فصل و سال بعدم ! مثل دیروز و فرداش ! که امروزه و توش هستیم !
ت :
الف لام میم .
ث :
قرآن عظیم ، نخستین سوره ی مدنی .