بازگشت پ (الف) :
بِسمِ اللهِ (ب) ... .
سلام علیکم ، وقت بخیر .
... رَأَیتُ ... رَأَیتُهُمْ ... .
خدا (پ) بخواد گویا داره (ت) بحال اولش (ج) برمی گرده !
بعبارت دیگه :
باز می گرده !
و یا بعبارت دیگه :
بازگشت
ی داره داره بحالت اولش که گفتم .
خب :"بازگشت" که فقط معنی :"مرگ" نداره ! که در نوشته ی قبلی گفته شد که یکی بهش گفته بیاد تا :
در آغوشش بگیرد تنگ تنگ
و ... ؟ که گفتم !
خب ! چرا ؟
برا اینکه وقتی برا بار دوم رفتیم پیش دکتر ، نه در بیمارستان و بیمارستانی که دکتر جراحش بود و ما برا عمل به اونجا رفته بودیم ، بلکه مطبش تو تبریز و بار اولم راننده ی تاکسی تلفنی کلی چرخید و آخرشم ما رو جایی پیاده کرد که همنام بود ! و از اونجا پرسان پرسان ، خودشم تو تبریز ! پیاده رفتیم تا رسیدیم به مطب ، حالا دوتا کیسه ی وصل به شلنگ به دستم بمونه !
و در جسله دوم که شلنگ دوم رو داشت در میاورد پرسیدم این سوراخش چی میشه ؟ گفت : از در که بری بیرون بسته میشه .
خب مام جدی گرفتیم و گفتم گفته گفته ی دکترِ دیگه .
ولی نه تنها با اولین تخلیه ، بلکه تا یکی دور روز بود که ازش آب (چ) میزد بیرون ، از دیروز بود که برا نخستین بار :"مشاهده" نشد ! و گفتم بذار بازم :"آزمایش" کنم و بعد دست به قلم بشم ! یا بقول امروزیش دست به :
ماشین
خب ! امروز :
من فکر می کنم
که دیگه مشاهده نشه که بیاد ! آخه تا الانم که نیومده و ان شاءالله که نیاد و بحالت قبلی برگشته باشه ، خب بدن دیگه !
خب ، روز بخیر ، بوقت شما : وقت بخیر .
----------------------------
زیرنویس :
الف :
پایانی .
ب :
بقولی :"بسمه تعالی"!
پ :
ی ... ؟!
ت :
خب بدن (ث) دیگه ! بدنم دیگه ! که گفتم بستری و عمل شد دیگه ! و بعد عملم بستری بود دیگه !
ث :
پس چی !؟
خب بله بهش :"ماشین" ، خودرو و یا مثلا اتومبیلم گفتم و گفته هم میشه گفت ، منتها فرق داره با بقولی :"مشابه" ش که بشر و حتی رنسانسی اونم ، تا کنونم ! مدعی شبیه سازی شده ی اونه !
ان شاءالله که برگشتم به بحث :
گام دانش و پژوهش
در :"بازگشت" میگم که :"شبیه" سازی شدش یعنی چه !؟
ج :
بحال عادّیش و بعبارت دیگه :
... أحسن الحال
ش ! و از :"به تعبیرمعروف" حالت :"فوق العاده" ، و خودشم :"هزینه" دارش ! داره ، گویا در میاد !
چ :
نه آبِ (ح) .
ح :
سلام برحسین .
باب الثّانی :
السلام علیک یبن رسول الله ، السلام علیک یبن امیرالمومنین ، السلام علیک یبن الحسین ، یا ابا محمد ! ای معصوم ششم !
بنام ... (یوسف 3) إِذْ ... .
خودرو :
... : خودرو یا سواری !؟
... : ... !؟
ای بابا ! بس کنید دیگه ! همشونو :"ادغام" کردم تو یکیشون !
... : دلاور چی !؟
خب اینم :"سردار" داره !
... : سردار یا دلاور !؟
خب ! اینارم "ادغام" می کنیم !
... : تو چی !؟
تو یکی دیگه ! شون دیگه !
... : اون یکیشون !؟
اگه :"دومینو" نداشته باشه میگم !
... : یعنی نگم :
اون یکی چیه !؟
نه ! اینکه مانعی نداره ! چند بارم بپرسی میگم !
... : پس چی !؟
اینکه : اون کیه !؟
... : اون یکی !؟
آری !
... : چرا !؟
چرا چی !؟
... : چرا نه !؟
نه چی !؟
... : نه آری !؟
آری چی !؟
... : آری گفتن .
اونوقت نه چی !؟
... : نه آری گفتن .
خب ! هنوز به :"گفتن" نرسیدیم .
... : برسیم میگین !؟
ان شاءالله آری .
... : کی میرسیم !؟
خب بعد :
إِذْ ... .
... : إذ یا گام دوم !؟
آری !
... : الان !؟
خب بله ! ولی ...
ای کاش من یه مدرِّس بودم 5 :
وقتت بخیر
بسم الله ... اقْرَأْ کِ ... اقْرَأ بِ ... اقْرَأْ وَ !؟ ... .
خب منکه سر کار نرفتم ، یعنی دیروزم که رفته بودیم مهندس گفت تا پونزدهم بهمن کار نکنیم ، البته وقتی پرسیدم اگه زودتر از اونوقت دما اومد رو صفر چی ؟ که گفت نه میشه کار کرد ، برا همین گفتم چرا امروز شب بشه ؟
الان :
خب الان چی ؟ چه وقتیه ؟ یا چه وقتی بود ؟ همونطور که گفتم ان شاءالله خواهد بودش ؟
خب بله ، الان می تونه مثلا یه ساعتی از بیست و چهار ساعت امروز باشه ، و ساعتیم بود و ان شاء الله شم .
و همونطورم که می تونه الان ساعتی از روز هفته ووو هم بوده باشه ، فرارو میتونه ... و دقیقه ساعتشم بوده باشه ، حالا فرارو کدوم یک از این دو ؟ فرقش در اینه که کدومیک به اون یکیش اضافه میشه در جمع :
1+1 ، 10+10 و 100+100 ... = 2 ، 20 و 200 ...
این دو و تفریقشم همونطور ، که گفتم نخواستم مثال بزنم و گذاشتم که بذاری بعهدی خودشون ، یک به یکشون ، چه مثل من و چه مثل تو دخترخونه .
چرا ؟ گفتم که یه "وقت" گفته میشه جمع و تفریق چهار عملی اصلی که تو مدرسه بهشون درسشو داده مدرِّسشون ، الحمدلله هموشن رفتن ، و گفتم که اون "وقت" م جمع این دو عمل اصلی چهار عمل اصلی بخودشون واگذار شده دیگه !
خودروی عمومی :
خب تاخیر در ارسال برا این بود که به اینترنت وصل بشم دیگه ! فراروشو میگم دیگه ! فراروی ارسال نوشته رو میگم دیگه !
یادش بخیر ! گفتم که ، در اینجا هم ، که استاد شهید مرتضی مطهری در اون کتاب "اقتصاد اسلامی" که از بازارم "جمع" شد ، یادی کردن از اون :"زن زابلی" ، در حالیکه مثلا تهرونیشم ، حتی مردشم ، الانم ! مگه خودروی شخصی داره ؟ که حالا تو سیمای جمهوری اسلامی حرف از زوج و فردش که نه فقط ، بلکه هیچیک از این دوشم نیاره تو خیابون ؟ یا تو مثلا بقول استاد شهید :"اتوبان تهران قم" ؟ ی که اون زنم توش سهم داشته باشه !؟ نه فقط در :
... إقرأ بِ ...
ساختش ، بلکه فراروی :
... إقرأ وَ ...
ش ؟ الان !
یادش بخیر ! که الان شخصی که نه فقط ، عمومیشم بگه ! فرارو رو میگم ؟ فراروی عمومی رو میگم ؟ مثل :"خودروی عمومی" که گفته میشه !؟ حالا چه در خیابون ؟ و چه در بزرگتر و چه کوچیکترش ؟ فراروی خانه و مثلا خونه ی ما ؟ و قراروشم مدرسه ؟
البته ما که بچه مدرسه ای نداریم الان ! که پاشیم بریم ، یعنی برم ، نه اینکه مثل ... مجبور بشی تو بری و فراروشونو تو مدرسه ببینی که حتی جمع و تفریق چهار عمل اصلی بخودشون واگذار شده ؟
حالا جمع تفریق چهار عمل اصلی که گفته میشه بمونه !
که من به تو گفته باشم که بهشون بگی ؟ یا تو بهشون گفته باشی ، یا اونی که خودشون بگنه ؟
بسم الله ... اقْرَأْ بِ ... اقْرَأ وَ ... اقْرَأْ کِ ... .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، ... .
سلام علیکم
گفتم که در پاسخ پرسش از این چیه نت گفته شد مقصود از آن شبکه است و مراد از اینهم : اتصال رایانه ها به یکدیگر و تبادل اطلاعات و پردازش شبکه گفته شده .
بعد هم دیدیم که رایانه در پاسخ از این چیه کامپیوتر گفته شده ، مثل همان شبکه که برای این چیه نت گفته شده بود ، حالا می خواهیم ببینیم در مقابل پرسش از رایانه پاسخ چیست ؟ چراکه مطلب : اتصال رایانه ها ست .
فعلا کاری هم با مثلا خودروی بومی ، ملی و ایرانی یعنی مثلا رایانه ی بومی ، ملی و ایرانی نداریم ، که سازنده ، خالق یا آفریننده اش کیست ؟ یکی ساخته و به ایران هم صادر کرده یا ما وارد کرده ایم ، پس الان این چیه کامپیوتر داریم و رایانه که گفته می شود مقصود همین این چیه کامپیوتر است .
خب به خانه ی من ایرانی هم اینگونه قدم گذاشته ، رایانه را عرض می کنم ، یعنی سازنده اش بنده که نبوده ام یعنی ساخت من که نبوده بلکه ساخت ایران هم نبوده ، ولی ساخت خارج هم که باشد باز یکی مثل من ایرانی آنرا ساخته ، پس من ایرانی هم می توانم همانسان که او ساخت همانندش بسازم و ساخت ایران و ساخت من را هم داشته باشم .
البته بنده بیشتر و پیشتر در پی دانستن ساخت آن هستم ، مثل شما و هرایرانی دیگری ، چراکه آنهم که رایانه را ساخته می دانسته که چه بسازد ، حالا چرا در پی دانستن ساخت آن هستم ؟ برای همین که یکی آنرا ساخته و او کیست ؟ یکی مثل من و دانسته این کار را کرده ، بقول امام علی علیه السلام : من علم عمل ، و چون این کار اوست پس : من عمل علم ، یعنی نه تنها او می دانست و ساخت ، بلکه ساختش هم از روی دانستنی بوده .
البته لازم به یادآوری است که مقصود بنده هم فقط این نیست یکی چیزی بسازد و صادر کند یا وارد کنیم و دنباله رو او باشیم ، چراکه موضوع اصلی ما خودروست ، خودروایرانی ! ما هم مثل او ! که این چیه کامپیوتر یا بقول ما رایانه را ساخته .
آنهم وقتی که مثل شبکه که گفته شد : اتصال رایانه ها به یکدیگر و تبادل اطلاعات و پردازش است ، گفته شده باشد : همانند من است رایانه یعنی این چیه کامپیوتر او !
یعنی یک چیزی ساخته شبیه من خودرو ! منجمله من ایرانی ، خودرو ایرانی ! برای همین هم بود که در مقابل پرسش از شبکه پاسخ این نبود : اتصال رایانه های ایرانی به یکدیگر ، یا : اتصال یارانه های ایرانی به دیگر ... ، بلکه حرف از : اتصال رایانه ها به یکدیگر ... است !؟ برای همین بود بقول ما ترکها پرسش اول ما اتصال بود ؟ و اتصال چی با چی ؟ آیا اتصال من ها ؟ شبیه من ها را عرض می کنم ؟! رایانه ها را عرض می کنم ؟ این چیه کامپیوتر ایشان را عرض می کنم ؟
خب اگر او شبیه سازی کرده باشد مثل خودش را که من هم مثل او باشم ، خب کافیست خود را بشناسم برای خودسازی ، شبیه خود ساختن را عرض می کنم ، و از کجا معلوم که رایانه هم از آب در بیاید و خودرو هم نامیده نشود مثلا ؟ آنهم نه فقط خودرو ایرانی ، بلکه خودرو انسانی ، چراکه او هم انسانی است مثل من ایرانی .
خدا را چه دیدی ؟ شاید آرزوی موشک هوا کردن علوم انسانی برادر حسن رحیم پور ازغدی هم که گفتیم برآورده شد !
ادامه ی بحث بماند برای فرصتی دیگر ان شاءالله تعالی ، فعلا خدا نگهدار