آرایش اطّلاعات :
بِسْمِ اللَّهِ ... رَبِّ الْعَالَمِینَ ، ... ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ، ... .
سلام علیکم ، شب (الف) بخیر ، قبول باشه (ب) .
گفته شد که :"کار" ما ، بقولی یا :"فعلی"ه ، مثل همون که مرحوم علامه در کتاب :"اصول فلسفه و روش رئالیسم"شون ، بعنوان مثال گفتن :
در نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد ... .
و این اختصاص نداره به چشم ، بلکه شامل :"مطالعه" ی دیگر اعضای حسیم میشه ، که بقول ایشون پیشتر :
به ویژه از راه لمس پیموده ... .
شده ، جهت :"اطلاع" از :"جهان خارج" .
و یا "کار" به همان قول :"انفعال"یه .
خب اینم یعنی این "جهان خارج" که بعنوان مثال :"چشم" رو :"مطّلع" میکنه ! بعبارت دیگه :"جهت اطلاع" چشمه ! و :"بشرح ایضا" جهت اطلاع مابعد چشمم همینطور ! بعنوان مثالم جهت اطلاع بینایی ، و مابعدشم !
که در این صورتم باز یه عضوی از اعضای حسّیِ :"ما" ، حالا این "ما" یعنی چه !؟ بمونه ! در کاره ! ولو برا :"منفعل" شدن ، یا بقولی :"مفعول" فعلی ! که فاعلش مثلا :
جهان خارج
گفته شده ، حالا می خواد مثلا :"صورت" ش در برابر مثلا چشم قرار گرفته باشه ، یا بعبارت دیگه :
افتاد
ه باشه ، و یا مثلا :"صدا" ش ، برا مثلا گوش ، و دیگرشم برا اعضای حسّی دیگر ، بعنوان :
اطّلاعات حسّی
جهت اطلاع حواسّ ما ! و فعلا به مابعد ، یا بقولی :
ماقبل
شم کاری نداریم ! که مثلا :
دوستدار
ی اطلاعاته !؟ بعد یا قبلش ، مثلا بقول سقراط ، حکیم یونانی ، یا که بقول شاگردش حکیم افلاطون !؟ و یا بقول شاگرد ایشونم ، یعنی حکیم ارسطو !؟
فعلا قدر مسلّم :"ما" دیگه بعنوان مثال :
چشم
"ما" که قابل انکار نیست ! البته چشم بدون :"روح" یا جان نه ! حالا "روح" یا "جان" یعنی چی !؟ بمونه ! فعلا همون :"حسّ" ی که نه تنها مثلا مرحوم علامه ، بلکه :"علّامه" ی مثلا علوم تجربیم برا چشم قائله ! اصلا این :
ما
هم یعنی همین دو ! فقط می مونه ، مثل داستان :"چشم و جهان خارج" ، یا :"جهان خارج و چشم" :
آرایش
ایندو ! که آیا مثلا :"حسِّ عضو" یعنی ما !؟ یا :"عضوِ حس" ما !؟ که بستگی داره به :"آرایش" :
جهان خارج
ما ! که آیا :"عضو"ش در برابر ما قرار گرفته !؟ یا حسّش !؟ و "بشرح ایضا" مابعد یا ماقبلشم همینطور !؟ مونده به اینکه چیشو به :"میدون" فرستاده باشه ! ولو جهت اطلاع همون هم :
ما !
خلاصه ما :"پای کار" یم ! جهت اطلاع جهان خارجم !
بِسْمِ اللَّهِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
خب بله ، بقولی :
به وقت
شم که برسه :
... ، یوْمَ یقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَةُ صَفًّا ... .
هم داریم ! منتها :"به وقت" بقولی انفعال ! بعبارت بهترش :
برپایی !
فعلا گویا جهان خارج قصد :
نزول
اجلاس در مثلا چشم ما رو داره ! بعدشم حسِّ ما رو ! و مابعد یا ماقبلشم بمونه ! خب :
آرایش
ما هم :"نزول" ی دیگه ! باشد که :
بِسْمِ اللَّهِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
ولو اینکه عقلشم تو چشش باشه !
شب بخیر
----------------------------------------
زیرنویس :
الف :
پنج شنبه شب .
آخرین پنجشنبه ی ماه شعبان ، و نا گفته نمونه که آخرین :"روز"یم هست که تا کنون پشت سر گذاشته شده ، و نه فقط آخرین "روز" هفته ای که پشت سر گذاشته شده ، بلکه روز و :"شبانه روز"م ، تا امشب .
و شب آخرین جمعه ی ماه رجب امسالم ، یعنی فردا ، سیزده اردیبهشت هزار و سیصد و نود و هشت هجری خورشیدی .
ب :
دومین نماز شبانگاهی ، نماز عشا ، تنها نماز چهار رکعتی شبانگاهی ، که مثل نماز ظهر و عصر در روز ، بعد دو رکعت اول مثل نماز صبح ، دو رکعت دومش :"صلاة النّبی" یا نماز پیامبره ، مثل رکعت آخر ، یعنی رکعت سوم نماز مغرب .
یک و فقط یک ... .
وَ أمّا ... نَحْنُ عُصْبَةٌ ... .
سلام علیکم ، صبح بخیر .
اشاره :
بعد از بازگشایی روزنامه ها ، روزنامه ی :"جرثومه" ای نوشت :
میشه دیگه سوپرمن بازی در نیارید !؟
حالا بمونه (الف) ، چراکه نه !؟ منتها :
در نیارید !؟
یا :
نیاریم !؟
مثلا در خبرای دیروز ، صرف نظر از وارد میدون شدن بعضیا ! مثل :
فرمانده
قوه ای از قوا ی این :
ج.ا
فیلمیم نشون داده شد از :
فرمانده
ای در این :
ج.ا
که وارد میدان می شود !
پرسش (ب) :
از :"فرمانده" مساجد (پ) که نه ! بلکه :
مسجد
چه خبر !؟ (ت)
والسلام ! و وقت بخیر ! خب علاوه بر اینکه بچه ی اینترنت دار ما رفته بیرون و گوشیشم با خودش برده ، که چه وقت برگرده ؟ تا منم برا ارسال این از اینترنتش استفاده کنم ، تازه چه وقت به چشم شما میرسه و می بینیدشم ؟ هست ! تازه اگه مسئله هم همین و همینا باشه !
راستی مسئله چیه !؟ (ث)
-----------------------------------
زیرنویس :
الف :
که چرا یه :
یاحیدر
نمیگه که سوپرمنای :"ناسره" رو سه سوته هم از میدون بدر کنه ! که به نمایش گذاشته نشن تو مثلا تلویزیون ! خصوصا برا بچه ها ! که بقولی :"الگو" نشه براشون ! و فضایی نشن ! با اون مثلا :"ستاره" ها ، :"خورشید" و :"ماه" هم ! در این مثلا :
جنگ ستارگان !
که گفته شده و میشه هم هنوز ! مثل جنگ در :
فضای مجازی !
با اینهمه :"بازی" هاش ! که به بازار میاد و خودشم نه تنها :"ارزآور" ! بلکه شایدم دینی یا اسلامی و خودشم :
جهادی !
و :"سره" اش هم ! نه مثلا :داعشیش ! و بقولی :"تروریستی" ! البته نه بقول :
پدر و پدراش !
خودشم نه صهیونیستی ! و آمریکاییش ! بلکه با پرچم : لا اله الا الله !
:"کلمه" ای که اینم گویا :"دوگانه" شده ! و حتی بقول مفسر و خودشم مفسر بزرگی در این :"ج.ا" عبارت شده از یا :"سالبه" و خودشم اولا ، و در پانی :"موجبه" ! مثل :
شب و روز
:"علم و علم پژوهش" عصر حاضر !
در حالیکه :"شب" پس از :"روز"ه و مثل :"ماه"ه که پیشی نمیگیره بر :"خورشید" ! و بلکه پرتوشم از "خورشید" ه که هلال و بدر و کامل داره ! حالا بمونه :"ماه گرفتگی" که حکایتی داره خودش ! که یه چیزیم هست بنام :
زمین
که روش ایستاده ایم و همش چشم به آسمون دوخته ایم به ستاره هاشو ، خورشید و ماه ، و اونم خارجیش ! و غافل از پرتو بینایی مهتاب چشم ! که بقول مثلا ملای رومی :
... ، چرخ در گردش اسیر هوش ماست !
حالا مصرع اولش بمونه ! خب خونه بچه داره و بچه هم گوش ! دیگه ! گوشی شنوا ! و از کجا خبر داشته باشه منظور ملا از مثلا :
باده ... .
چیه !؟
ب :
و فقطم یه پرسش !
حالا بمونه ، انشاءالله که برگشتم به بحث :
دانش و دانشِ پژوهش
یا بقولی :
علم و علمِ پژوهش
و بحث نیروی ماشینی ! و ریاضیشم ! و نیروی انسانی مطرح بشه ! که مطرحه ! و اونا ، اون دوتا میگن :
... نَحْنُ عُصْبَةٌ ... !
و :"سوپرمن" شم دارن ! با :"جلوه های وپژه" هم ! ووو
ولی چرا !؟
باز !
انسانی !؟ بعنوان مثال :
عنکبوتی
ش !؟ رو مطرح می کنم !
و فقطم همینو ! یعنی یه پرسش !
پ :
خب ! برا اینکه فرماندهِ مسجد با فرماندهِ مساجد فرق داره دیگه !
مثل فرمانده ی هریک از ما ! و فرمانده ی ما ! نه فرمانده بیرونی ما در مثلا خانه ی خانواده ی ما ، مسجد محل ما ! و اینم نه بقول :"جامعه ی مدنی" در :"کنار" دیگر نهادهای مدنیش ! ولو :
یکی
دیگه ! در :"کنار" ش !
چه رسه به :"یَلِد" و :"یُولَد" بودنشون ! که یکی فرمانده یکی دیگه باشه ، و یکیم تحت فرمان یکی دیگه !
ت :
حالا پیش از سیل و در وقوع سیل بمونه ! که کُ :
ج.ا
بود !؟ که حالا بقولی :
سوپرمن
یم وارد شود و چشم ها رو خیره کند ! خودشم بیناشم ! یعنی :
فرمان
دِهِشم ! حالا :"دوستداشتنی" شم بمونه که بقولی :
دل میبره کرب بلا !
و گویا :
حسین وارد می شود !
خب پیش رو هم که سوم شعبان رو داریم و پیشاپیش تبریک بگم .
ث :
آخه :"مسائل" م مثل :"مساجد"ه که گفتم ! فرماندهِ مسئله هم با فرمانده ی مسائل فرق داره ! ولو اینکه مسائل :"دو" تا باشه ! که خدا بخواد ! ان شاءالله در فرصت دیگه بیشتر میگم ! فعلا همینقد گفته باشم که گفته میشه : یک دو ! منظورم :
یکدو
نیستا ، چه رسه به :
یکدو
یی که نه تنها در علم یا دانش ! بلکه در :
دانشِ پژوهش
م گفته شده ، میشه و حتی در این :
ج.ا
م ! یعنی در :"جمهوری اسلامی" ش ! خب :"این" اشاره به چی داره !؟ آیا به مثلا :"پاکستان" و جمهوری اسلامیش !؟ و یا ... !؟ خب اشاره به :
ایران
داره دیگه !
مگه اینکه مقصود مثلا این ! باشه که :
جمهوری اسلامی وارد می شود !
یا مثلا حالا :
جمهوری اسلامی
و بقول مثلا :
حالا خورشید
تلویزیون ! یعنی سیمای سازمان صدا و سیمای این :"ج.ا" .
دوران اندیشه در قرآن :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا ... .
اشاره : دوران پایانی .
در غرب ، در اروپا و در فرانسه ، که امروزه شاید بعنوان مثال آمریکا بخواد پرچمدار اون باشه ، انقلاب رخ داد که از اون به انقلاب صنعتی یاد (1) میشه ، و به رنساسم ، که من با معنی ایندو کار چندانی ندارم ، چراکه شاید تعبیرات دیگه هم براش بکار برده بشه و کاربشه این کار !
حتی با اینم کار ندارم که گفته شده باشه دورانی نو ، جدید و یا از این دستم کلید خورده ، بلکه حتی دوره پایانیم بحساب بیاد .
چراکه انقلابات ، رنسانسهای بروز ، بساعت ، دقیقه و ثانیه ووو ی اینم ، خب ادامه ی همان انقلاب صنعتی و رنسانسه و حتی گفته هم بشه که مثل دوران قبلی توقف ، پایان و یایان دهیم نداره .
که سرنوشتی مثل دوران قبلی سرش بیاد ، که خبر از دوران بعدیش نداشت ! و خودشو اولین و آخرین دورانم می دونست ! نه مثل دوران بعدیش ، که دوران نو ، جدید و از این دست نامیده خودشو !
که بعنوان مثال دوران نو دوران کهنه ، یا جدید قدیمی و از این دسته ، و نه تنها کهنه ، قدیمی و از دستم به سرش نمیاد ، بلکه دوران این بوده ! اینی که هست ! و خب خواهد بود دیگه !
بعبارت دیگه اول و آخرم اولش و آخرش ! اول و آخره همینه که الانه ! و نتها گذشته ، بلکه روز ، ساعت ، دقیقه و ثانیه ووو ی آینده اونم مثل امروز یا الیومشه ! و یا از این دست به زبونی دیگه به معنی امروز !
خب ! حالا تو کهنه ، قدیمی و از این دستش ، یا دیروز امروزش ، عتیقه یا زیرخاکی که نه ! یه چیزی دینی نمیشه کشف کرد ؟ که قدیمی یا کهنه و از این دست باشه و دورانش به پایان رسیده باشه !؟ مثلا در ایران !؟ یا دیروزی باشه ! مثل امروزی !؟ کاریم به این ندارم !
فضای فکر یا اندیشه :
با امروزش کار دارم ، چیکار ؟ خب فکرکنم یا بیندیشم دیگه ! در چی ؟ خب در امروز دیگه ! که دیروز و فردا هم داره ! بعبارت دیگه گذشته و آینده هم داره ، ساعت ، دقیقه و ثانیه وووی اینشم که هست الان ! مگه اینکه الان وقت یا زمان فکر یا اندیشه نباشه ! به مثلا :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر ، ... ، وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ، ... .
و یا :
... ، وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِی أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ، ... .
و یا :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ (2)إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
و آنه مثلا یادآوری باشه ! حالا زاینده ی اونم نه ، که بقول استاد شهید ، که پیش از این ، در بحث قبلی و نوشته ی قبلی گفته شد ، فکر یا اندیشه باشه .
یا آنه چی باشه ؟ که در آن باشه ؟ که در فضای آنم باشه !؟
زیرنویس :
1 – که اگر ، که در بحث قبلی گذشت ، یادکرد یادی (زاینده) باشه ، برا فرانسه ، اروپا ، غرب و شرقشم ، در آنزمان ، و امروزه مثلا از آمریکا برا دیگر ! از کره ی زمین ، و یادآوری زاینده هم فکر یا اندیشه نامیده بشه ، اونوقت یادی میشه که فکر یا اندیشه ی کره ی زمین میشه و اختصاص به مثلا آمریکای فرانسه ی انروز نداره .
2 – اهل یاد ، یادآوری .