اندیشه در قرآن (2) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، عسق ، ... .
سلام علیکم .
اول تبریک بگم ، بعد برم سر بحثی که در آغاز اینجا مطرح کردم بعنوان :"اندیشه در قرآن" .
:"پذیرفت"ن :
خب روز بیست و هفتم این ماه ، ماه رجب روز مبعث و بعثت محمد بن عبدالله به پیامبریست ، که در تاریخ بشر از آدم ابوالبشر گرفته تا چنین روزی که گفتم ، بی سابقه نبوده ، بنی آدمی بوده بنام نوح ، که طوفان زمان او و کشتی او فقط در تاریخ ادیان نیامده و در حافظه ی فقط دینی پذیرفته نشده .
منتها شاید گفته شود که اصل :"آدم"م بعنوان پدر بشر نه تنها معلوم نیست ، بلکه پذیرفتن هر چیزی بعنوان:"مجموعه ای" که زیرمجموعه ای مثلا بعنوان :"پسر" م داشته باشه ، که اونم مثل پدر بشه ! با دو تا مسئله روبروست ، که هردوشم با "پذیرش" باطل بودن :"دورتسلسل" باطله .
یکی ختم پسری به پسر آدم پدر ، مگه اینکه آغاز بنام پدر آدم باشه ! و پدر آدم نباشه ، و پدرم نشه (1) ، نه اینکه پسر آدم بشه که پدر بشه ! که تازه اگرم بشه گفت :"پسر پدر" میشه گفتم :"پدر پدر" و بعبارت دیگه : آغازگر آغازگر ، نه آغازگر پسر !
و هنوز مسئله بجای خود باقیه ! مسئله آغازگره ، نه آغازگر پسر که آعازگرش پدر باشه ، بلکه آغاز گر پدر چی ؟
خب ، فعلا کاری به این ندارم که بعنوان مثال آغازگر پرسش به کجا بنده !؟ چراکه در این فرصت می خوام بگم وقتی گفته میشه :"اندیشه در قرآن" یه معناش می تونه این باشه که اندیشه در یه چیری که پذیرفته شده ، به این معنا که اون چیز هست و بقولی :"همانگونه که هست " بهش فکر می کنیم یا می اندیشیم .
بتبع فکر یا اندیشه هم هست دیگه ! که بهش ، یعنی اون چیزی که هستم فکر می کنیم دیگه !
محل بحث فعلا اینه ، نه به این معنا که در قرآن "فکر" و بعنوان مثال :
فَکَّرَ (3)
هم اومده .
پس فعلا کاری به این ندارم که آدم و نوحی ، ابراهیم و موسی و عیسایی ، مبعوث شدن پیش از چنین روزی ، و در چنین روزیم آخرین اونا که پیامبر بودن ، اونم در حافظه ی دینی پذیرفته شده !؟ بلکه چی در حافظه پدیرفته شده !؟ که بهش فکر کرد یا اندیشید !؟
هیچی !؟ و اندیشه در هیچی !؟
خب فکر یا اندیشه ! چی ؟ چی چی در هیچی !؟
زوج هیچی !؟
و ... !؟
تا فرصت دیگه ان شاءالله تعالی ، یاعلی .
زیرنویس :
1 – استاد شهید مرتضی مطهری در یکی از آثار (2) بدون استثاء خوبشون می فرمایند : دوتا از پیامبران هستن که خدا اونارو در قرآن ناقص گفته ! برا اینکه ازدواج نکردن !
خب بتبع پدر هم نشدن دیگه ! حالا چه پدر پسر و چه دختر ، مگه اینکه مقصود از پدر شدن پدر پسر شدن باشه ! و کامل شدن آدم به پسر دار شدنشم باشه ! که استاد هیچکدوم از اینارو به قرآن نسبت ندادن ! و فقط ازدواج رو فرمودن ، که بمناسبت مرد بودن پیامبرانم بوده ، وگرنه زن هم با ازدواج یه آدم کامل میشه ، البته شرط ازدواج شرط اوله ! که فعلا محل بحث در این فرصت نیست .
حالا بمونه که بعضیا خودشونو پدرم می دونن ! منتها هیچ نسبتیم با آدم ندارن ! حتی پدر زن آدمم نیستن ! که البته حرف درستیه ! مثلا پدر علمیم داره آدم ! و به نقل از آقا ! امام حسن ثانی علیه السلام گفتم که بدترین یتیمی :"یتیمی سیاسیه" .
و آغازگر علم یا دانشم می دونن خودشونو ! یعنی می دونن که آغازگر علم یا دانش چیه !؟ چراکه میگن آغازگر علم یا دانش هیچی نیست ! بلکه :"هیچی"ه !
خب به تبع شامل هرعلم و دانشیم میشه دیگه ! مگه اینکه بعنوان مثال دین علم بحساب نیاد ، یعنی :"علم دین" نباشه ! نه "دین علم!" که مثلا همین جستجوی آغازگری ، بلکه آغازگرم ! آغازگر جستجو هم آغازگری نداشته باشه ! بعنوان پدر آغازگر مثلا ! تازه دختر که نه ! پسرم نداشته باشه ! و ...
2 _ آثار مکتوب و نه مانند :"اقتصاد اسلامی" مثلا ! که مکتوبات ایشون باشه و یکی دیگه جمع و جورش کرده باشه و ...
3 – که در نخستین نوشته ی اینجا به نقل از قرآن اومده .