تمدن اسلامی پ ب :
شهر رمضان الذی فیه (الف) ...
سلام علیکم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکُنْ شَیئًا مَذْکُورًا ؟ ... .
اشاره :
بقول پدرم از پدرش ، پدر بزرگش ، یعنی پدرِ پدرِ پدرم ، نه تنها معلم قرآنش بوده ، بلکه تو روستاشونم مکتب داشته و قرآن درس می داده .
اینو برا این گفتم که داریم به نیمه ی ماه مبارک رمضان نزدیک میشیم و گفتم که :"پیشاپیش" گفته باشم که مثلا بقولی گفته نشه :"دیر"ه و یا به تعبیر معروف : حالا چرا !؟
آخه ! نیمه ی دوم یا بقولی نیمه مربیان رو پیش رو داریم ! البته اگه باز مثلا مانند برتراند راسل و مثلا بقول روزنامه ی :"جرثومه" ای :"فیلسوف شهیر"ی ، همون اشکالی رو که برا نیمه ی اول مطرح کرده ! برا نیمه ی دومم پیش ! نکشه ! حالا از کجاشم !؟ بمونه ! که در نوشته ی قبلی اشاره ای به اون شد (ب) ، که مثلا بقولی :"خضر" راه هم که مثلا گفته شده و هنوزم میشه :
قطع این مرحله ! بی همرهی خضر مکن ! ... .
خب ! :"دور تسلسل" خضرِ خضر چی !؟ چه نقلی وچه مکتوب ! شم ! که چشمی و بصریم باشه !
خب ! فعلا همینقد گفته باشم که بنی آدم اگه نقلی از پدر نداشته باشه ، ولی حتی حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم بدون مادر نام برده نشده در این دنیا ! حالا بمونه که حضرت آدم علیه السلامم همچین بی پدر مادر نبوده ! در علم یا دانشی که داشته ! و آفرینشهای بقولی :"دانش بنیان"ش !
خب ! فعلا شب بخیر و امیدوارم که نیمه ی خوبی رو پشت سر بذارین و نیمه ی بهتریم پیش رو داشته باشین ان شاءالله
---------------------------------
زیرنویس :
برا کاری ! میریم بیرون و برگشتیم زیرنویسا رو هم تقدیم سمع و بصرتون میکنم انشاءالله ، البته توسط بقولی :"مادِربرد" شون ! نعمت چشم و گوشتون رو میگم ! که بقولی :"پلت فرم"ش مرد و زن ، یا دختر و پسر نداره !
یه نفر ... .
... بِسمِ ... رَب... .
سلام علیکم
فردای دیروز :
در خانه :
یه نفر (الف) ی که کامپوتر یا فارسی و یا پارسیش :"رایانه " و یا بقولی مثل آدم :"ماشینی" رو روشن کرد (ج) ه بود ، مدل هشتشو ، و آب (چ) خاکی رو پشت سر گذاشته بود ، مثلا تپه ، کوه و خصوصا :"برج" ، نه :"شهیاد" و بروزش :"آزادی" رو ، و تو صفحه ی بعدی سه چهار تا قرار نداشتن ! تو :
قرارگاه :
خصوصا دوتاش ، که بدادشون رسیدگی شد ، و کار نکشید ، نه تنها به :"خنده" ، بلکه به :"لبخند" م و :
بعد :
بعد تبسم :
ای کاش من یه خبر چینی داشتم !؟
... : چی !؟ چینی !؟
نه بابا منظورم یه خبرچین بود !
... : لابد :"غایب" شم نمی خوای داشته باشی !؟
خب حالا می خوای از کجا و چی برات خبر بیاره !؟ جناب :"سلیمان"ی !؟ از :"قرارگاه" !؟ و اونایی که تو صفحه ی بعد قرار داره !؟
راستشو بگو !؟ دیگه چی تو مشتته !؟ امشب !؟
... بسم الله ... .
بگو و برو تو نترس !؟ همون دسکتابه همیشگیه ! فرقی نکرده ! هرچیم بروز شده باشه ، و بروز ترم بشه ، باز تحت پوشش همونه که گفتم ! و تحت اون در کاره !
برم !؟
... : خب برو ! اینکه پرسیدن نداره ! مگه قبلا می پرسیدی !؟
دیدی !؟
تو اینم برم !؟
... : ای بابا ! برو دیگه ! کار دارم ! سریال شروع شد !
اینم برم !؟
... : من رفتم ! خودت می دونی !
بسم الله ...
... : چی !؟
گوشیا خاموش ! تلویزیونم آه ، بیاین ببینیم چی میگه آقا !؟ میگه : بسم الله الرّحمن الرّحیم ! لابد بعدشم دستا بالا ! تسلیم !
من ! من چیکاره بیدم !؟ خودتون ببینین ، با چشای خودتون این میگه :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آشنا ...
... : آهان ! اشکالی نداره ! اون بگه ! نخود نخود هرکه رود خانه ی خود ! شما هم مشغول باش .
چشم ملکه ی دوست داشتنی من .
--------------------------
الف - مثل من (ب)
ب – :"حالا" ما ! که بعنوان مثال :"چشم شب (سجاا) روشن" شده باشه بهش ! حالا دومن !؟ یا حتی پنجاه پنجاه !؟ یه من !؟ بمونه ! آخه مهلت خواست برا جلسه ی بعد تا بگه ! و منم تو حرفش اگه پریده باشم برا خودش بوده ! منش !
سجاا – دیشب ، که بعد سریال جومونگ ، تلویزیون مشتری نداشت ، داشتم تو کانالا می گشتم دیدم داره از :"عشق" میگه و دو نفر (پ) ی بودنش ! برام جالب بود ! مثالم زد "حالا" مثلا :"قاطمه و علی" یا همون :"علی و فاطمه" هم که مثال زده باشه ! که با :"پلت فرم" طرح موضوع جور در میومدم ، حالا بمونه مثال حالا :"علی و محمد" یا :"محمد علی" م که زده شده باشه !
البته من که نشنیدم ! مثلا :"خدا و ..." یا مثال :"... و خدا" رو هم تو همون "پلت فرم" زده باشه ! که خدای نخواسته فرق نمیکنه ! که خدا کدوم یکی از آن :"دو" باشه ! حالا هم :"جنس" شم بمونه ! که بعنوان مثال زد !
:"حالا" اونم با اون :"صحنه"(ث) ی عشق ، چرا صاحب مثال ، مثال :"فاطمة و ابیها" رو نزد !؟ و چرا نه :"ابیها و فاطمه" !؟ بمونه ! "حالا" چه حمکت یا بقولی فلسفه ای داشت !؟ و چه :"سرّ" یم !؟ توش بودم !؟ بماند .
ناگفته نمونه ، نه تنها گفتم که هنوز وقت این پرسشها نیست و حرف محول شد به جلسه ی بعد و منم که گفتم برا چی پا برهنه دیدم توی حرف ! و برا اینم که تا الان نمیشه حتی گفت :
یا ابوالفضل !
که پیمان نامه ای فیمابین به امضا رسیده باشه ! که اخوتی عاشقانه رو برسونه ! خب بله تو دایرالتمعارف ما محبّت یا دوستی برادرانه هم که نیومده باشه ، حبّ الوطنی :"بسم الله" یم نداشته باشیم ، دیگه بچه ی آدم و برادر هم که هستیم ! و قطع رابطه نمی کنیم که هیچ ! منتظریم تا جلسه ی بعد ، البته اگه بازم تلویزیون مشتری نداشته باشه ! یا بقیه هم مشتری باشن جلسه ی بعد رو ، مثل فیلم و سریال و خصوصا فوتبال و اونم بازیای پرسپولیس خودمونو !
پس چه رسه به :
یا حسین !
البته اگه :"بیعت" عاشقانه نخواسته باشن که بگیرن !
خب در جلسه ای که بقول برنامه ای صبحگاهی بازم در (سجاا) که پشت سر یا :"تو جیب عقب" گذاشته شده باشه دیگه ! که عاشقانه نه تنها چشم انتظار جلسه بعدی بود ! بلکه گوش گوشم داد ! باز ! چرا !؟ خب مگر اینکه حضور آن "دو"! بقولی:"تو جیب عقب" عشق نبوده باشه ! بلکه بقول آقا امام ششم علیه السلام ، ربّ اعلی :" صحف" آندو باشه ! یعنی کتب بینایی و شنوایی چشم و گوش !
راستی ! برنامه ی صبحگاهی گفتم و از :"حالا خورشید" مون چه خبر !؟
امروز ما برد تا مرز ! اونقد که نزدیک بود با :"یمن" م همسایه بشیم ! آخه اون بچه های مرزی که نشون میداد نزدیک بود "یمنی" بشن ! اونم بعد نزدیک به چهار دهه بقولی :"عشق" به مردم ! وطن !؟ اونم کوچلو ، چه اصغر و چه صغریش !
ضمن یه دستمریزاد به "حالاخورشید" ، خصوصا که بعدش بچه های ناز نازی رو هم نشون داد که دسته جمعی می خوندن ! یا لب لب می زدن و یا خلاصه با رهبر ارکست یه هم آهنگی از خودشون نشون میدادن !
فقط یه چیز کم داشت حالا خورشید امروز ! با نشون دادن این :"دو" بچه ها !
اونم اینکه حالا که خونه و مدرسه ی اون بچه ها ، نزدیک به یمنی ها رو میگم ، نشون داده شد ، خب لااقل خونه و مدرسه ی ناز نازیا هم نشون داده میشه ! حالا برج و مرج ، کاخ و ماخ و آسمونخراشای تهرون یا مرکز :"جاا" ، یا قلب و دلش ! بمونه ! :"تو جیب عقب" دیگه ! حالا :"عقب" ترش بمونه ! بقولی :"سفید و سیاه" یا "سیاه و سفید" عاشق و معشوق هم دیگه !
راستی :"حالا خورشید" دوست داشتنی ! تو اون مرز از مثلا :"کمیته ی امداد امام خمینی" جمهوری اسلامی ، نه مردم سالاری دینی هم فیلم و میلمی ، عکس و مکث ! گرفته شد !؟ از ... ولش !
هیچی بابا ! گیرم که تحت پوشش کمیته و :"صندوق" تازه تاسیس ثبت :"نام" نشده باشن ! سرپرستای بچه هی هممرز یمنو میگم !؟ خب کافیه بقول جناب نوبخت :"دجاا" اعلام :"نیازمندی" کنند دیگه ! تو کمیته یا صندوق : نیازمند !
پ – البته بامثلا :"هیئت" گیاهی و شایدم حیوانیش نه ها ! حتی با همون "سکّو" (ت) ی پرش عاشقانه !
ت – platform
ث – مراجعه شود به ت .
چ – سلام برحسین .