فرهنگخانه :
سلام علیکم
بازم مثل دیروز اسم این نوشته رو من گذاشتم فرهنگخانه ، شما اسمشو می تونین مثلا بذارین بانک ! بانک اطلاعاتی ! ووو
البته ما در فرهنگمون فرهنگ که داریم ، آخه گفتیم فرهنگمون ! خانه هم داریم ، ولی بانک چطور ؟ خب بله از وقتی که بانک شاهی ، بانک رضا شاهی ووو تاسیس شد داریم ، ولی پیش از اون چطور ؟ اونوقتا اگه یکی می گفت : "بانک" برای اولین بار به گوش رسیده بود .
البته فرهنگ و فرهنگخونه هم همینطوره ، یه اولین باری داره ، ولی مقصودم اینه که بانک خارجیه ، از غرب وارد فرهنگمون شده ، مثل همین "کلیشه" ای که در باره زن میگه ، که مقام معظم رهبری در دیدار امروزشون با زنان نخبه یا فرهیخته ، بقول خبر ساعت چهارده تلویزیون ، به آن اشاره داشتن .
پس منظورم این بود که بانکم مانند مثلا جمهوریست ، که قبلن تو فرهنگمون نبود ، زمان شاهنشاهی رو میگم ، البته حرفش بود تو فرهنگنامه ها ... ، که از این حرفای "کلیشه" ای توش ثبت شده .
... یبَینُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَمَنْ یعْمَلْ ... یرَهُ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ...
که مثل "کلیشه" ای بنام عدده ! که تو ده روز گذشته شاهد آن بوده ایم ، مثلا از تلویزیون ، برای مطلع شدن از متقاضیان یارانه ، که بجای رقم اول گفتن ، می گفت : عدد اول .
حالا گیریمم که عدد اول ، بازم ما که تو فرهنگمون عدد "صفر" نداشتیم ! حالا کاری نداریم که میگن یه دانشمند هندی اونو کشف کرده و اسم خودشم رو کشفش گذاشته یا گذاشتن ، ولی مثل بانک ، جمهوری ووو بعدش وارد فرهنگخونه ، بانک و بانک اطلاعاتی ما شده !
پس فرق داره با مثلا زمین لرزه تو فرهنگ ما ، ولو اینکه اینم اول داشته و اسم یه چیزی رو خودمون گذاشتیم زلزله .
مثلا فرض کنیم شب آخر وقت تو خونه نشستی پشت رایانه ، کامپیوتر ... ، خونه یه تکونی می خوره ، مثلا دختر خونه میگه : زلزله و اهل خونه ...
خب این حرکت زمینو اگه قبلن حس نکرده باشی ، تو فرهنگخونه ات اسم زلزله رو روش نذاشته باشی ، چرا اهل خونه ... ؟
البته نه اینکه تا یکی گفت زلزله تو هم مثل اهل خونه ...
مثلا فرض کنیم تو خونه کنار سفره و داری صبحونه می خوری که بری سرکار ، در همین حال مثلا گوینده ی خبر شبکه ی یکم میگه : تو مکزیک زلزله اومده ...
و تو داری به خوردن نون تازه ادامه میدی
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ ...
یاد حرفی از حضرت امام ، رهبر انقلاب ، در رابطه با دادن آزادی به زنان در زمان شاه ، افتادم که : مگر مردان آزادن !؟ که حالا زنان باشن ، که حالا غرب زن را فهمیده یا درست فهمیده باشه ؟
حالا بمونه "فهم" درست و غلط ، یا درست و نادرستش ، و بقول ما ترکها راه دور نریم و سابقه آشنایی مرد و زنو پیش از بدنیا آمدنشون پیگیری کنیم ، که کی و کجا ایندو با هم آشنا شدن و نخستین برخورد ، رویارویی ، گفتگوی ایندو تمدن اتفاق افتاده ؟ ولی شما ، مثل هربنی آدمی ، وقتی وارد این دنیا شدین ، برای آشنایی با اون کاربلدش بدنتون بود ، و با لرزشی که فضای جدید بر اندامتون انداخت اول از خودتون باخبر شدین ، چراکه لمس کردین اونی رو واردش شدین و بعدهم همونطور که در نوشته ی دیروز گفتم کار افتاد دست کاربلدی که گفتم کارش خوندنه ، خوندن فرهنگخونه لامسه ی لمسی که با بدن از این دنیا داشت .
حالا کاری ندارم که در این فرقی ندارید شما دوتا باهم ، چراکه بحث ما شروع بکارتون تواین دنیاست و ادامه اش تا در این دنیا هستین ، و گفتم که در آغاز با خودتون آشنا شدین وقتی تنتون به تن این دنیا خورد ، نه اینکه در فضایی خالی ، صفر و تهی قرار گرفته باشین ، حالا می خواد قد دنیای خانه باشد یا سقفش آسمون و فرشش زمین .
کاریم ندارم به کشف اون فضا در دنیا ! چراکه مکشوف از مقوله ادامه ی کاره ! مثل مفهوم ، و کشف هم مثل فهمه .
عمل و کاری ما بعد فرهنگخانه سازی کاشفانی مثل بَدَنِتون ، که خودش مکشوفه ! مکشوف حسش ، در لرزه ای که در ارتباطش با جرمی در این دنیا در اون می افته ، و متقابلا هم لرزه بر اندام طرف مقابلش میندازه و اونم ...
که گفتیم این عمل و کار پیش از بدنیا اومدن فعلیت یافته و به انجام رسیده و اختصاص به این دنیا نداره ، و اختصاصم به بنی آدم و حتی حضرت آدم ابوالبشر علیه السلامم نداره .
حالا کاری به اینم ندارم که تا این بدن رو در دنیا داره ماوقع همینه ، چراکه موضوع بحث فرهنگنامه ی حضرت آدم نبی علیه السلامه و فرهنگخانه ی همین اتفاق تکراری ! در این دنیا ، تا اینکه برخورد کنیم با اونو ولرزه ی بر ما افتد و ...
برخورد با فرهنگنامه ای در فرهنگخانه ای ، برای باز خواندن ! تا ان شاءالله برسیم به کتاب مادر و بازخونی اون !
خب تا یادم نرفته پیشاپیش فردا رو که روز تولد خانم حضرت فاطمه سلام الله است و روز مادر نامگذاری شده رو بهتون تبریک میگم ، همچنین روز درست نیمه ی دیگررو ! نه غلط و نادرست نیمه دیگه ! مثل نامکشوف ، نامفهوم ووو
آشنایی با کتاب مادر :
ارسالکننده : خانواده ی خانه در : 93/1/1 7:19 صبح
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
صبح نخستین روز بهاریتون مبارک و امیدوارم که سال نو یا بهتری را پیش رو داشته باشین ، سالی بهتر از سالی که گذشت و بحافظه سپرده شد ، به کتاب مادر .
ان شاءالله فرصتی دست دهد که در این زمینه حرف بزنیم ، برای آشنایی با آن ، با کتاب مادرو عرض می کنم ، کتابی نو مثل سال نو ، کتابی نو ، کتابی بهتر از کتابی که پشت سر گذاشتیم ، بحافظه سپردیم ...
الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ یزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ(فاطر/1)... .
ارسالکننده : خانواده ی خانه در : نزدیک اذان ظهر به وقت محلی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ظهر اولین روز جمعه ی سال نو رو هم تبریک میگم ...
کهیعص(مریم/1)ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیا(مریم/2)إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیا(مریم/3)...یا زَکَرِیا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یحْیى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیا(مریم/7)...قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیةً قَالَ آیتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیالٍ سَوِیا(مریم/10)... .
و ارسالی پیش از خواب :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
شب بخیر .
طه(طه/1)... الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى(طه/5) لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى(طه/6)وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى(طه/7) اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى(طه/8)... .
روز دوم :
سلام علیکم
سخنرانی مقام معظم رهبری را ، که وعده اش را در پیام تبریک سال نو داده بودن ، ودر اولین روز سال نو درمشهد ، مرکزخراسان مرکزی ایراد فرموده بودن ، دیشب از خبر ساعت بیست شبکه چهار تلویزیون گوش دادم ، البته قسمتی از آنرا که پخش شد بعلاوه گزیده ای از آنرا که در خبر گفته شد ، البته تا وقتی که به شبکه دیگه ای نزدین برای دیدن ...
پیش فرضها :
فرمایشات ایشون بر سه پیش فرض بنا نهاده شده ، اول اینکه ما باشیم ، درثانی فاقد حافظه هم نباشیم و تازه صفرکیلومترم نباشه ، حافظه ای که داریم رو عرض می کنم .