سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

پنجره ی چ (الف) :

... ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

به وقت عشا :

ضمن آرزوی اینکه از ایّام فاطمیه بهره ی لازم رو برده باشین ، و ما رو هم بقدر کافی بی نصیب نذارین ، خصوصا :"فی سبیل الله" و و اونم با :"انفاق" در " اون راه" که اونقد عقب نمونیم که دیگه حتی بچشم نیایید ! نه اینکه ادعا میشه ! مثلا (ب) تحت عنوان :"همراهی" ! ولی هیچ "همراهی" از ما حتی بچشم ! که نه ! که دیده بشه ! بلکه قابل لمسم برا :"مدعی" همراهی نباشه ! با عضوی از بدنشم ! نه با مثلا سلطان بدنش که گفته شده چشمه ! و دیگر چون گوش ، بینی و زبونشم ! که :

 ... ، الْحَمْدُ ... .

ی بزبون بیاره براش ! نه ! بلکه بازم بعنوان مثال مانند اونکه مثلا گفته :

انتقاد کنید ! ولی تخریب نکنید !

منتها گفته :

از راهش !

خب راه !؟ هیچی دیگه ! همین راه :"چهار دهه" ی گذشته دیگه ! مثلا !؟ مثلا :"دستگاه قضا" دیگه !

خب بنده ی خدا داره میگه انتقاد ، نه تخریب ! ثالثا (پ) اگه دارید خب بیاد من رسیدگی کنم !

پیش شما بیایم !؟ امر و فرمایش دیگه ای ندارین !؟

به وقت شب :

... ، الْحَمْدُ ... .

لِلَّهِ ... وَلَا الضَّالِّ ... قُلْ هُوَ اللَّهُ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

خب شکر خدا ! خب این کم دستاوردی نیست ، حتی بعد چهل سالم ! البته اگه روشن باشه ! گفته رو میگم !

اینکه : انتقاد بشه ، تخریب نشه و راهش نشون داده بشه !

خب به کجا مراجعه کردم !؟ که روشنه ! مثلا ، بازم بعنوان مثال ! مثلا لازم نیست شال و کلاه کنی ! حالا مردش یا زن و دخترشم ! بمونه ! که اصل بحث من اینه ! که زن کی !؟ دختر کی !؟ آیا من !؟ مثل منی !؟ بقول آقا امام اباعبدالله علیه السلام !؟

حالا ! مثلا مقنعه و چادر به سر و راهی کجا !؟ دستگاه قضای شما !؟ و نزد شما !؟

امر و فرمایش دیگه ای ندارین !؟

فقط لطف بفرمایین حرفی بزنین که برا خودتون روشن باشه ! نه اینکه برا خودتونم تاریک و یا ظلمانی باشه ! چرا !؟ خب وقتی برا خودتون روشن نباشه ! از کجا که ما خدمت شما نرسیدیم !؟ و انتقادم نکردیم !؟

و ! بله ! و تخریب هم کردیم !؟ بقول شما !؟

حرف :"روشن" شما اینه ! حالا بمونه انتقاد ! و مثلا :

سره رو از ناسره جدا کردن

و ... !؟ که اگر و فقط اگر بازم بر فرض مثال ! گفته بشه :

تخریب و انتقاد !

چی !؟ یعنی حرف این باشه که :"تخریب" چی ار منتقد جدا بشه چی !؟ هیچی فرقی ندارن ! ایندو !؟

کدوم دو !؟ ای بابا ! آی کیو ! ناسره و سره دیگه ! کمثل سره و ناسره دیگه ! 


  

آشناترین پیامرسان اسلامی :  

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم شب (الف) بخیر .

با غروب آفتاب امروز تو فکر (ب) این بودم که اگه تو شهر و حتی روستایی نبودیم (پ) و تو آسمونم ماه و ستاره ای درخششی نداشت ، مثلا هوا ابری یود و مانع تابشی از آسمون میشد ، و جلوی پایمونم بچشم نمی اومد ! چه ارتباطی با دنیا داشتیم !؟

جز مثلا هوایی که نفس می کشیدیم ؟ و زمین زیر پامون ، که روش ایستاده بودیم !؟

خب بله مثلا صدای بادیم که بهمون می خوردم بگوش می رسید ! و دیگر چی !؟ که پیامی برا ما داشته باشه !؟

خب بله ! مثلا آب (ت) دهنم میشه مزه مزه کرد ! و زبون پیامرسونش باشه ، مثل سه پیامرسون قبلی که برا دارنده اش ، که از نعمتش برخورداره ، آشناس ! ولو اینکه تا در اون موقیعیتی که گفتم قرار نگرفته باشه ، ازش خبر نداشته باشه .

در حالیکه لازم نیست آدم در چنین موقیعیتی که گفتم قرار گرفت ، برا آشنایی با آن ها ! اونم با بچشم اومد بدنی که بالای سر آسمون (ث) و زیر پا هم زمینه ! تو روز روشنی که شب شد .

حالا درون (ج) پیامگیر این پیامرسان ها بمونه ! و پیامرسانی ! اونم ! تا کجاشم !

ناگفته نمونه که ساعتی پیش ، پیش از سریال :"امپراتور بادها" ی کره ای که تلویزیون پخش کرد ، اون پیامرسون :"خارجی" رو که تعذیرات ! ی پلم کرده بود ، رفع پلم شد و بقولی بازار پلم شکنا رو از رونق انداختم ، بدون پیامرسونای آشنایی که گفتم پیامرسون نیستن ! بلکه به اسم پیامرسان هم نمیشه ازشون نام برد !

چراکه برا چی !؟ کی !؟ جز برا پیامرسونی بنام مثلا : گوش !؟

یا مکتوب ، یا نوشته شده اش برا : چشم !؟

پیامرسان های :"داخلی" م همینطور ! بعنوان مثال سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران !

روزنامه هاشم ! چه مثلا کیهانش ، و چه مثلا آرمانش ، فرقی نداره ، بتبع هرپیامیم که داشته باشن .

حتی گنبد و گلدسته های بهترین پیامرسان اسلامیم ! در شهر یا مدینه ی اسلامیم ! چه رسه به مساجدی که مثلا برجها ، آسمان خراشها مانع رسیدنشون به پیامرسان چشم باشن ! حتی عمارتی :"دو طبقه" ای که مانع رسیدن مسجد یه طبقه به پیامرسان چشم باشه ! اونم در شهر یا مدینه ی اسلامی ! که در نوشته ی قبلی گفتم در مثلا :"شهروند" و # :"جامعه ی مدنی" ش گفته میشه ! حتی در : جمهوری اسلامی ایران !

شب بخیر .

-------------------------------------------

الف : اول شب هفته ! شنبه شب .

ب : یا اندیشه و یا بهر زبونی که از اون نامبرده بشه ، حالا یعنی چی !؟ فکر یا اندیشه رو میگم !؟ ان شاء الله در بحث بعدی بهش میرسیم ، فقط همینقدز یا بهمین اندازه گفته باشم که مثلا بعد همین غروبی که گفتم ، غروب آفتابی که مثلا صبح امروز ، بعد نماز صبحی که در نوشته ی قبلی گفتم در اومد و غروب کرد ! البته با مثلا در اومدنشم میشد فکر کردن یا اندیشید ! مثلا برا :"کار" ی در نوشته قبلی گفتم ! ولی ! الانم میشه بهش فکر کرد ! یا اندیشید ! حالا اندیشید یعنی چی !؟ یا فکر یعنی چی !؟ ان شاءالله در بحث بعدی بیشتر میگم ، فعلا همون باشه که به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری قبلا نقل شده که عبارته از :

یادآوری زاینده

مثلا یادآوری آفتابی که امروز طلوع و غروب کرد ، در مغرب و بعد نمازش و ... بود که گفتم :

با غروب آفتاب امروز ...

پ : نه اینکه نبودیم ! بلکه مثلا بیرون از شهر و حتی روستایی بودیم ، مثلا تو بیابون و مثلا کویری .

ت : سلام برحسین .

ث : ی :"شگفت" بقول کانت آلمانی که در مباحث قبلی به نقل از استاد شهید گفتم نه ! چراکه کانت نگفت شگفت برا چی !؟ فقط گفت : برا من !

خب چی من !؟ درون :"شگفت" من !؟

آخه گفت : دو چیز منو به شگفتی وا داشت ! بیرون # و درون ! یا درون # و بیرون ! خب این :"من" ی گفت کجای این گفته ی اونه !؟ جز یکی از پنج پیامرسانیه که امشب گفتم !؟ که پیامرسونه بیرون به درونن !؟ یا پیامرسون درون به بیرونن !  

اونم نه فقط در شبی مثل امشبی که گفتم ! بلکه در روز گذشته اش هم ! از صبح تا شب ! تا مغرب !

و هنگام نمازش ! که دو رکعت اولش مثل نماز صبحه و رکعتی هم داره که بهش :

صلاة النّبی

گفته میشه ! نماز پیام آور ! از طرف خدا ! و در این رکعت گفته میشه :

سبحان الله # والحمدلله # ولا اله الا الله # والله اکبر

که بهش تسبیحات اربعه یا چهار گانه گفته میشه .

که این رکعت بعد تشهد رکعت دوم که بعد شهادت بخدا دارد :

# و اشهد انّ محمّد عبده # و رسوله

دیگر سلام نماز صبح را نداره ، برپا داشته می شود . 

ج : مراجعه بشه به ث . 


  

آشنایی با بهترین پیامرسان اسلامی :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم روز (الف) بخیر .

نماز باران :

بعد نماز صبح و ... .

یه رکعت ؟

... : نماز ؟

یه رکعت نماز کار می خوانم قربت (ب) .

... : یه ... .

ألله اکبر (پ)

... : أ... .

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم ، بسم الله الرّحمن الرّحیم ، الحمد لله ... ، إیّاک نعبد # و ... غیرالمغضوب علیهم # و ... . بسم الله الرّحمن الرّحیم ، قل ه # و ... یلد # و ... ، # و ... .

أللهم صل علی محمد و ال محمد

... : أللهم صلّ علی فاطمة و ... .

ألله اکبر

... : أ... .

سبحان ... .

... : س... .

... .

... : ... .

إنّ الله # و ملائکة :

أللهم صل علی محمد # و ال محمد

سلام امام سوم

... : س ... .

سلام امام هشتم

... : س ... .

سلام امام .

... : سلام آقا .

---------------------------------------

الف : اول هفته .

ب : نزدیک شدن .

پ : بقول ما ترکا : راه دراز ، باغجه نزدیک ! خودتم بزرگتر از اونی هستی که تا حالا بوده برات ! بخودت نزدیک شو !

ت : به معنی :"شهر" در مثلا گفتمانی چون :"شهروند" .

یا :"مدینه" ، در مثلا  گفتمان :"جامعه ی مدنی" .

----------------------------------------

دسته ها (کلید واژه های موضوعی) :

خاص شهر (ت) اسلامی :

مسجد 


  

به مناسبت روز تولد امام عسکری (ع) :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ألرّحمنِ (الف) ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

اشاره :

اول یه اشاره ای بشه به نوشته ی قبلی و بعد برم سر بحث از عنوان :

تاریخچه ی منطق

که در بحث از :

آشنایی با علوم اسلامی (ب)

و آشنایی با :  

منطق (پ)

مطرح شد .

-------------------------------------------------

بعد از خبر ساعت 24 شبکه ی خبر (خ) :

ضمن شب بخیر ، و عرض تسلیت بمناسبت شب وفات حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها ، و عرض پوزش که فرصت نکردم بعد از ظهر بحثو پیگیر بشم ، و الانم که وقت خوابه .

در اشاره به نوشته ی قبلی ، که گفته شد آقا امام حسن بن علی بن محمد علیه السلام دوران اماتشان در محلی نظامی تحت حفاطت اطلاعاتی بوده ، پیش از آوردن پدرشان آقا امام علی بن محمد علیه السلام به این محل بدنیا آمده بودن ، یعنی روز تولدشان در آن محل نبوده .

هیجکدام از امامان قبلی هم در محلی مانند آن محل بدنیا نیامده اند ، ولی روز تولد آخرین امام در چنین محل بوده است ، اونم با تمام حفاظت اطلاعاتی که میشده !

اما تاریخجه ی منطق :

جهت اختصار از منطق کامپیوتر و پیش از آن منطق ریاضی فعلا صرف نظر می کنم و ان شاءالله در فرصتی دیگه بقول مقام معظم رهبری :"خدمتشان" می رسم .

امام منطقی که سابقه ی پیش از میلادی هم داره ، که گفته شده برای شاهزاده ی یونانی (د) هم نوشته شده ، توسط استاد خصوصیش ، یعنی ارسطو و :"به تعبیر معروف" معلم اول .

پیش از ایشان به این عنوان ، یعنی به عنوان :"منطق" که از آن نامبرده شده و می شود ، نوشته ای نبوده ، حالا چرا !؟ و با چه روش ، منطق و یا مِتُدی تعلیم و تعلّم صورت می گرفته ؟ بدون شک و تردید همانگونه که پیش از برگردون یا ترجمه منطق ارسطو در زمان عباسیان (ذ) و دیگر آثار علمی یونان باستان ، تعلیم و تعلّم صورت می گرفته ، و اگر علم یا دانش روش ، منطق و یا متدی داشته ، که مسلما دارد ! مسلما ، آنهم خصوصا توسط امام شیعه نوشته ، و بقول منطقیون :"رعایت" اونم الزمامی می شد !

نکته ی دیگر اینکه چرا بهنگام ترجمه ی آثار علمی یونان باستان و منجمله منطق ارسطویی ، علما و دانشمندان و خصوصا شیعه برایشان این پرسش پیش نیامده که چرا منطق علم !؟ یا علم منطق !؟ داشته !؟ و این امر مهم ولی امری نداشته !؟ یا ولی امری آنرا برشته ی تحریر در نیاورده !؟ و یا دستورش نداده !؟ که بقول منطقیون :"بخطا" نرفته یا :"مصون" از خطا باشن !؟

ووو !؟ که فقط می توان بدان امیدوار بود که منطق علم یا علم منطق ، مثل دستور زبان فارسی ما ، یا صرف و نحو عربی ، و یا مثلا گرامری باشه ، که همانطور که مردم در گفتگوی خود و با خود ! دارن ، در علم یا دانشم دارن ! همانگونه که در منطق کامپیوتر گفته می شود که :"ربان" ماشین :"صفریک" ه !

یعنی زبان :"علم" یا دانشم منطق ارسطوییه !

خب ! ادامه ی بحث بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله تعالی و بحول و قوه اش ، شب بخیر .  

------------------------------------------------------

الف : مراجعه شود به (ب) در نوشته ی قبلی .

ب :

آشنائی با علوم اسلامی جلد اول
منطق - فلسفه
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
چاپ هشتم : پائیز 1369
ناشر : انتشارات صدرا (با کسب اجازه ازشورای نظارت بر نشرآثار
استاد شهید(

پ : علم منطق ؟ یا منطق علم ؟ (ث)

خب منطق بعنوان علم یا دانشی هم ! فرق داره با علم یا دانشی هم ! بعنوان منطق .

خب برا اینکه از نام یا اسم آندو ، یعنی :"علم منطق" و :"منطق علم" پیداس ، مگه اینکه مراد از ایندو یکی باشه !

و نام یا اسم :"علم" م با نام یا اسم :"منطق" م همینطور ! ووو !

تا برسه به استاد و شاگرد ! و ایندو هم یکی !

بقول مثلا مسابقه ای بنام :"ایمان" که تلویزیون مدیتیه راه انداخته ! که فرصت بشه ان شاء الله امروز به اینم اشاره ای بتونم بکنم ! خصوصا به مسابقه ی امروزش ! که از یکی بودن عالم و معلوم ، و عالم بواسطه ی معلوم ! مثلا همون شاگرد استاد ! و بشرط شاگرد ، ولو یکی ! و ... رو به مسابقه گذاشته ! البته برا ولو یکی ! و ... ! نه خودش ! و خودش و بقول خودش :

حضوری !

خب اذانه ظهره به افق ما ! بریم !

التماس دعا ! در گفتگو با ... !؟ در ملاقات ... !؟

حالا  منطق (ج) ؟ و منجمله علم (چ) ؟ و نخستین (ح) ؟ بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله تعالی .

ج : علم .

چ : دین یا اسلامی .

ح : علم :"علوم اسلامی" .

خ : خب از ظهر ، بجز برنامه ی سمت خدا ، که بیشترش ضبط شده در مشهد بود ، و درسهایی از قرآن ، که زنده نبود ، فقط خبر مختصر ساعت هفت و مجله ی خبری شبکه ی یک سهم من شد و بقیه تحت اشغال دیگران بود و خبر مشروح داخلی و خارجی رو همین ساعت 24 بود که تا آخرشو گوش و چشم دادم ، منجمله خبری از نه دی هشتادو هشت ، هشت سال پیشو ، در ساعت 24 امروز که هفتم دی بود .

د : اسکندر مقدونی .

ذ : همزمان با آقا امام محمد بن علی بن موسی علیه السلام  و پدر بزرگوارشان آقا امام عالم ال محمد علیه السلام .  


  

یه نفر مثل ما .

ارتباطات (الف):

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... بسم الله الرّحمن الرّحیم ، قُل هُ ...  ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

دختر و مادر : سلام ... سلام ...

مادر و دختر : ...

دختر : زلزله

الف :

قل هوالله احد

الله الصمد

لم یلد

ولم یولد

ولم یکن له کفوا احد

ب :

بسم الله الرحمن الرحیم

قل هوالله احد

الله الصمد

لم یلد و لم یولد

ولم یکن له کفوا احد

دانشجویی یا طلبگی :

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آشنایی با ع ... لم (ب) ... .

-------------------------------------

الف - دانشجویی :

سلام علیکم

دیشب شبی مثل شب ... کرمانشاه زلزله زده بود ، بعد اینکه مادر گفت :

اول : یه زنگ بزن قم ، محدثه گفت اونجا زلزله اومده .

بعدشم : بزن شبکه ی خبر ... .

چرا !؟ خب برا اینکه او نشب برا اولین بار ، از وقتی که اینجا اومدیم ، همه ی همسایه ها که نه ! تا چشم کار می کرد ، هم محلی ها هم زیر :"یه سقف" بودن ! زیر یه :"عبا" ، چادر ، خیمه ، ووو بطور موقتم ! حالا ، یه :"کانکس" م بقول امروزیش !

راستی تلویزیون یه مدلشو نشون میداد که میشد دویست تاشم بار یه تریلی کرد ! خب تو انبار ! که شاید قد تهرونشم نیگر داشت دیگه ! دیگه از تهرون بزرگتر ! که نداریم ! داریم !؟

چرا !؟ خب شاید یه روزی ، یه شبی ، اونم زمستونی و خیلی سرد و یخبندون که نه فقط ! شایدم بارانی و طوفانیم ! بدرد بخوره انبار ! شده ! البته خدا کنه که بمونه تو انبار ! و روز بروزم بروز بشه و هیچوقتم بکار نیاد ! ولی بهتر از انبار! خالیه که !

چی !؟ خب بله ، منکه نگفتم دیشب تهرون بودیم ! مادر تهرون بود ! چی میگن !؟ مثل مجازی !؟ ارتباطو که نمیشه منکر بشیم ! اونم تو این عصر ارتباطات !

دختر : اینجا میگن :"یه نفر... . " تلفات داشته !؟

پدر : میگن ، تلویزیون که مشتری نداشت بزنم شبکه ی خبر تا ... م اون چی میگه ؟ 

اینجا که نمیگه ! تا ... م . 

... : چی !؟ 

هیچی بابا ! باز ما اومدیم یه چیزی گفتیما ! گوشا تیز شد ! که ب ... ن ما چی !؟ گفتیم !


  

مدیریت بحران علمی دینی 3 :

... بِسْمِ ... الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم

گشت ب (پ) :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ ... .

فکر می کنم گشت خوبی داشتیم ، شاید گفته بشه :"بال پرواز" رو نداشتیم ! ولی :"مگس" که نبود توی عَلَم ! هرچندم که طیر یا پرنده بحساب بیاد ، و نطقم داشته باشه ، مثل :"مرغ" ا .

خب بد نبود ! بقول آقا باقرالعلوم علم یا دانش کم ، از جهل زیاد بهتره .

تازه فکر می کنین چرا گفته شده و میشه ، منطقیم بحساب میاد :

مجموعه ی جامع نداریم !؟

خب بله نه تنها تو :"باب معرفت" ، عرفان ، اشراق ویا ... ، بلکه تو :"باب حجت" م نداریم ! با اینکه من که ندیدم مثل "باب دوم" علم یا دانش ، یعنی مثل :"سفیه" یا دیوونه (پ3) یا بی عقل ، یا مثل بی فکر یا اندیشه ، تو قرآن عظیم ، بی معرفت یا شناختم اومده باشه ، مثلا گوشی که هیچی نشنوه و بهش گفته بشه : بشنو ، یا براش یه چیزی گفته بشه !

خب ! ضمن اینکه در این گشتی که داشتیم گشت :"جامع" ی نداشتیم ، یه چیزیم که دستگیرمون شده باشه ، ولو قلیل یا کمشم غنیمته و دست :"خالی" یا صفرو تهی برنگشتیم بخونه !

همینم که از خونه راه افتاده باشیم و برگشته باشیمم کفایت می کنه ، ولو اینکه یه چیزم به گوشمون رسیده باشه ، یا بچشمون خورده باشه مثلا ، حالا برا اینکه حرف و نوشته ی اونه که گوش و چشم گفتم ، وگرنه بقیه ی اعضای بدنو که نذاشیتیم تو خونه و زده باشیم بیرون ! ولو اینکه سرکم کشیده باشیم تا مثلا ببینیم چه خبره ؟ و حتی اگه برا خبر گرفتنم باشه که زده باشیم بیرون ، و با مثلا صدایی متوجه شده باشیم گوش داریم ! چشم و اعضای حسی دیگه هم همینطور ، و دستاوردمونم همین باشه ! تو خونه ! حالا خونه ی دومم چه بهتر ! سوم ، چهارم ووو هم که فبها ! بعنوان مثال یادآوریش ، و همینطور بقول استاد شهید مرتضی مطهریم :"زاینده" ی اونم که بقول ایشون بهش فکر یا اندیشه گفته بشه .

البته نه اینکه زاییده ی ذکر یا یاده ! مثل اینکه تو همون خونه ی اولم مثلا شنیدن زاییده ی گوش باشه ! حالا گوشم که گفته بشه زاییده ی صدا یا صدایی هست که بهش رسیده ! بحثش جداس ! و بهش دیگه عرفان ، اشراق و مانند اینا گفته نمیشه ، بهش مثلا گفته شده : "کلام" و مثلا :"کلمه" گوش گفتن همانا و گوشم پیدا شدنه ، و گردشمون بعد این بود که گوشه رفته بود بگرده یه صدایی بهش رسید ! یا با یه صدایی گردشگر با خبر از گوشش شد ! خب بله گوش با خبر پیدا شد ! یعنی گوش شنوا ! حالا بعدش چی پیدا میشه !؟ و تا کجا اسمش معرفت ، عرفان ویا ... ست !؟ و از کجا باب یاد در دیگه باز میشه !؟ و اسمش چیه !؟ بمونه !

بعبارت دیگه خاتمه بخش باب اول که مثلا گوش بازکرد به بیرون اگه شنیدن باشه ، خاتم این چی !؟ و ...  

گشت پ (پ2) :

خب ، حال دارین !؟ که گشت شبانه هم داشته باشیم !؟ یا باز بقول مثلا حافظ قرآنی و شایدم حافظ :"اُمّ الکتاب" م مثلا :

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ، ... !؟

خب ظلماته ، خورشید رفته پشت کوهها و شبه دیگه !

خب بله ! بقول آقای قرائتی در برنامه ی سمت خدای همین دیروز تلویزیون ، خورشید پنهونه ، ولی چراغ چی !؟ میشه همراه ورداشت و رفت گشت ، گشت شبانه !

خب بریم !؟ راستی مادر کو !؟

رفته گشت شبانه !؟ برپا کرده !؟

بمونه برا یه شب دیگه ! ان شاءالله .

 

 

پ – گشت 2 .

پ2 – گشت 3 .

پ3 – نه عاشق ! که عقلم داشته باشه ! 


  

چرا هیچی نیستم !؟ (پایانی ) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیکُمْ رَقِیبًا ، ... ، وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیتَامَى فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا ، ... .

سلام علیکم

روز اول سال ، که گفتم اول سال دینی یا اسلامی فقط محمدی و ابراهیمی ، موسوی ، عیسوی ، نوحیم نیست ، حتی آدمیم نیست ! بلکه بنی آدمیم هست ، غروب کرد .

الان دارم بعنوان مثال به اون کارگری که در بحث :"چرا ایرانی نیستم !؟" به نقل از تلویزیون یا سیمای جمهوری اسلامی ایران گفتم ، می اندیشم ! که آیا اونم امروزو عید گرفت !؟ مثلا براش تعطیل رسمی بود !؟ در حالیکه تو تلویزیون گفت :

برا اینکه زنده بمونه کار می کنه !

نه اینکه بقول رییس تلویزیون :

تلویزیون تلویزیون اونم هست ! و تلویزیون حرف اونم می زنه !

خب بله ! صاب کوره ی آجر پزی کوره رو امروز شاید تعطیل کرده باشه و حتی به نماز عیدم رفته باشه ! و تلویزیونم نشون داده باشه ! و کاریم به این نداشته باشه که گارگرش :

برا اینکه زنده بمونه کار می کنه !

چه رسه به اینکه امروز روز عیدشم باشه ! حالا بقول تلویزیون بازم بعنوان مثال :"آغاز سفر تابستانی" شون ! بمونه ! مگه اینکه حرفش تو تلویزون این باشه که :

برا اینکه زنده بمونیم کار می کنیم !

با همشرش ! حالا فرزنداش ، پسر و دخترشم بمونه !

مگه اینکه نه تنها اهل و عیالشم ، بلکه خودشم ، مجموعه ی خودشم (1) بقول علمی :

هیچی باشه !

اونم نه فقط هیچی دینی و بازم بعنوان مثال :

چرا مسیحی نیست ؟

و نه فقطم بازم بعنوان مثال :

چرا ایرانی نیست ؟

بلکه :

چرا آدم نیست ؟ نه ، حالا مرد و زنش بمونه !

بلکه چرا بنی آدم (2) یا انسان نیست هست !؟

یا همون که گفتم :

چرا هیچیه !؟ بقول علما و دانشمندا ، نه فقط غربی و اروپایی و آمریکایی ! بلکه پیروان علم یا دانش اونا و حتی در شرق و غربی ترین اونم بقولی !

آیا بعنوان مثال :"سند 2030" اولیت داره !؟ یا اینکه گفته میشه سند 2030 هم براش نازل شده !؟

آیا برا بعنوان مثال معاون اول رییس جمهور جمهوری اسلامی ازل شده برا ایران ! :"سهام عدالت " اولویت داره !؟ یا اینکه سهام عدالتم براش نازل شده !؟

حالا نزول دینی یا اسلامی محمدی ، عیسوی ، موسوی ، ابراهیمی و حتی آدمیم برفرض که علمی نباشه ! و نازله ای مثل :

... نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً ... .

و برا واحدم ، چه نر و چه مادش زوجی ، حالا :

... مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ... .

ش بمونه !

نداشته باشیم ! و نازله علمیم این باشه که :

هیچی نیستیم ! ما ! چه نر و چه مادش !

خب منزل چی !؟

محل بر پایی اون !؟ اولین کار (3) ما !؟ کدوم ما !؟

ما نیستیم !؟

البته نازل کننده نه ها ! که نزولیم و از مثلا آسمونم به زمینایی که نیست هستن ! م :

هیچی باشه ! یعنی هیچی بود ! کی !؟

خب در سالی که گذشت دیگه ! در ماهی که گذشت دیگه ! و ... !

بله امروزم دیگه !

سفر خوبی پیش رو داشته باشین ! و بهتون خوش بگذره !

مثل اون کارگره نه ها ! البته اگه امروز مثل ما تعطیل نکرده باشه و زنده مونده باشه هم ! حالا عیدش بمونه ! و بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام : روزی بهتر از روز قبلش !

البته اگه باشه ! نه اینکه :

هیچی باشه !

اونم نه فقط دینی یا اسلامی ! و مثلا ایرونیم ! بلکه بنی آدمم نباشه !

زیرنویس :

1 - آخه آدم و بنی آدم گیریم که فقط بدن داشته باشه ! و بدنشم فقط در تماس باشه ! و چهار انس دیگه با نازل شده ی نداشته باشه ! و اونچه هم نازل شده برای تماس بدنی یه چیزم باشه ، بازم عبارته از بدن و زوجش ، حالا همونطور که گفتم چه تو بهشت و چه رو زمینم ؟ بمونه ! بعبارت دیگه در کجاشونم بمونه ! جای ایندو یعنی ! جای سکونت ایندو ، نه سکونت یکی از این دو ، که برای هر کدومشون یکی دیگه ی ایندوس ! برا آروم گرفتن هریک از ایندو ، بلکه برا آروم گرفتن ایندو کجا ؟ هردو ، البته نه دودویی های ارسطویی و جدیدش ، یعنی منطق ریاضی ! چرا که این دوتایی ها که زوج هم نیستن ! 

2 – که بقولی :

اعضای یکدیگرند ، که در آفرینش ز یک ! گوهرند .

3 – نماز : ... ، ایّاک نعبد و ... .

 

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر خونه . 


  

طرحی برای فردا (1) :

سلام علیکم

شکرخدا دیروز رفتیم سرکار و از کار که در اومده بودم یه حرفی من زدم ، یه حرفم صابکار ، راستی تا یادم نرفته امروزو تبریک بگم .

آخه صابکار گفت فردا میاین !؟ اونیم که من بهش گفتم این بود که یه سفته بده ، نه چک و سفته و از این چیزا ، بلکه روز اولی یه دشتی کرده باشیم ، که گفت ندارم و مثلا دیوار حیاط که تموم شد متر کنم و بده ، و اضافه کرد نگران پول نباشم ، که من نگران پول نبودم ، برا رفتن سرکار لازم داشتم دیروز !

طرح درس :

خب ، برمی گردیم به مدرسه ، که مطرح شده باشه ، برا خونه ، گفتم که برا خونه که گفته میشه یعنی برا نه تنها مثل من که پدر خونه باشم ، بلکه برا مادر خونه هم مطرحه و فقط شامل شما بچه ها نمیشه .

بِسْمِ اللَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ ... رَأَیتُ ... رَأَیتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ، قَالَ (2) ... .

زیر نویس :

1 – فرادا برا امروز گفته میشه ، ولی همونطور که شامل روزهای پس از امروزم میشه ، تا لحظه ی بعد مطرح کردن ، یعنی گفتنشم میشه ، بعبارت دیگه معناش از الان به بعده ، خب الانم یعنی میون یا وسط قبلی و بعدش ، مثل امروز که روزیست بعد روز پنجشنبه ، یعنی دیروز ، و فردا که روز اول هفته هم هست ، یعنی امروز روز آخر هفته هم بحساب میاد و فقط می مونه وسط این دو هفته !؟ نه دو هفته ! که هفته ای میون یا وسط اوندو رو پرسیده باشم و کار بکشه به ماه ، سال ووو !؟

بلکه میون یا وسط امروزو میگم !؟

2 – یادآوری : فسجدوا الا ابلیس .  


  

نماز میانی :

... ،  وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَلَمْ یکُنْ لَهُ وَلِی مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبِیرًا .

سلام علیکم

اشاره :

شکر خدا ان شاءالله ، یعنی اگه خدا بخواد فردا می خوایم بریم سرکار (1) ، گفتم بحث یا کاوشی رو که داشتم جمع کنم و نیمه کاره نمونه ، که از سر کار خسته بیام و نتونم ادامش بدم .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ا (2) ... ، أَکَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَینَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْکَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِینٌ ! ... .

ساعت 10 و 15 دقیقه ی بعد از ظهر ، یا 22 و 15 دقیقه :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ ، ... ، وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ، ... .

طرحی برای فردا :

مدرسه :

شکر خدا فرصت شد که بحث به فردا گذاشته نشه ، که با صاحبکار جدید صحبت شد و خدا بخواد فردا میریم سر کار ، پس میرم سر اصل بحث که مدرسه عنوان شده .

خب مدرسه یعنی محل درس یا بقول خودمون جای درس ، یعنی اگه در خونه هم درسی باشه پس به خونه هم مدرسه میشه گفت ، ولی مقصود از مدرسه ای که گفته میشه این نیست !

بعنوان مثال گفته میشه در مدرسه درسی داده میشه که خونه از عهدی اون برنمیاد ، یا مثلا وقتشو نداره ! شاید برا همینه که حتی استادترین والدینم بچه هاشونو به مدرسه می فرستن .

حالا چیرای دیگه هم میشه گفت ، بازم بعنوان مثال مدرسه یعنی جایی برا گرفتن مدرک ( که در خونه داده نمیشه) برای بازم بعنوان مثال فرصت های شغلی در بیرون از خونه .

ووو که مانعی نداره گفته بشه ، فقط اینکه گفته شده :" خانه ی دوم " اینو می خوام بحث کنم .

خب همونطور که خونه ظرفیتی داره که همه ی بازمانده از طوفان نوحو در خودش جای بده ، می خوایم ببینیم که مدرسه هم همچین ظرفیتی رو داره ؟

خب بله ! همونطور که در خونه هر بازمانده ای یا پدره ، و یا مادر و یا فرزند ایندو ، در مدرسه هم هیچ بازمانده ای نیست که تعریف نشه یا ناشناس باشه ، چراکه تو مدرسه هر بازمانده ای یا استاده ، و یا شاگرد و سومی اون بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام مثل والدین توخونه و بچه ی اونا نیست !

خب چرا کشتی خونه تو مدرسه لنگر نیندازه ! البته کشتی نوح ، چراکه قرآنی که سر صف روز اول سال تو مدرسه خونده شد عبارت بود :

... ، ذُرِّیةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ... .

پس مانعی نداره که با استاد خونه مدرسه خونه ی دوم باشه .

حتی مانعی هم نداره که مثل خونه لنگرم بگیره ! خب در خونه دومش دیگه !

مثل خونه ، که میون خونه دومش با پیش از خونه قرار داره ، همون که تو خونه لنگر گرفت ! وقتی پا تو خونه گذاشت ، بدنیا اومد ، با نوح ! با استاد ! نه بدون نوح ، استاد ، والدین و یا ... ! و من پدر یا مادر تو خونه شد استاد ! آموزگار وووی اون تو مدرسه ، یا خونه !

و بعنوان مثال معلم اولش من پدر شدم و معلم ثانیشم مادر ! و اونم این وسط شاگرد ما و اونم شاگرد مای ربّانی ! و سومی مام نه ! بلکه همیشه در مدرسه ! بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم :

من المهد الی لهد !

خب چه نیازی به دومی اون ! اونم : من المهد الی لهد !؟ در حالیکه تو مدرسه یکی از دو نفرش مادر زاد استاده ، معلمه ووو و مادام العمرم !

که اینم مانعی نداره ! مسئله همونه که گفتم ، رفتن به مدرسه بدون نوحه ، با نوح هیچ مانعی نداره که مدرسه خونه ی دوم شما که سهله ، حتی خونه دوم منم باشه و از قضا :"به تعبیر معروف" کور از خدا چی می خواد !؟ همینو جستجو می کرد ، کی !؟ خب شنوای بینا دیگه ! که مع نوح در کشتی بود !

حالا دیگه چی !؟ بمونه (3) ، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر .

زیرنویس :

1 – کار جدید ، چراکه بعد بیست و پنجم اسفند که کار قبلی خوابید ، و با دادن صد هزار تومن از طرف صابکار در روز ششم سال جدید رفتیم و بندکشی طبقه سوم کردیم که گفت می خواد سفیدکار رو بذاره سفید کنه ، دیگه پرداختی نداشت و کار به تسویه حساب باهاش کشیده شد و یه میلیون بهش بدهکار شدیم و بنا شد بابتش سفته ی مدت دار بدیم ، نه مدرسه ! مگه اینکه کار در بیرون از خونه عبارت باشه از کار در مدرسه که موضوع بحث اینه ، که گفته بشه بیرون از خونه یا مدرسه ، و نامهای دیگه ی اون ، بعنوان مثال دانشگاه ، حوزه ووو .

2 – ألِف .

3 – برا فرصت دیگه ان شاءالله ، که مدرسه ی شنوای بینا  رو بگم .  


  

نماز نخستین :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ، وَآتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ وَ ... .

سلام علیکم .

طرح بحث :

نماز شنوای بینا :

اشاره :

نقله ، یعنی گفته شده (1) که در غرب و اروپاش و مثلا فرانسش ، یا در گوههای فنلاندش ، گفته شده :

من فکر می کنم ، یا می اندیشم .

و گفته شده ، بعنوان مثال در برنامه ی :"جیوگی" شبکه ی دو سیمای جمهوری اسلامی ایران ، که غرب و مثلا آمریکاشم :"سیصد سال" کار کرده ، با فکر یا اندیشه البته ، که به اینجا (3) رسیده .

خب ، امروز سیزده بدره ، از خونه میرن بیرون و طبیعتو می بینن ، میشنون ، بو می کنن ، می چشن و لمس می کنن با بدنشون ایرونیا ، این یه رسم بوده در ایران و هنوزم هست و فکر می کنم بازم باشه !

و سرشار از طبیعت برمی گردن بخونه و تعظیلات نوروزی تموم میشه و میرن سرکاراشون ایرونیا !

خدا قوّت ایرونی ! هموطن ! هموخونه!

همخونه ی شنوای بینا ، میشه یه سلفی با هم بگیریم و بذارم اینجا !؟ تا این (4) و آمریکا ببینه !

زیرنویس :

1 – بعدشم (2) مکتوب یا نوشته شده ی اونم هست .

2 – نوشتن یه حرفی پس از شنیدن اون حرفه ، و خوندنم ، مثل خوندن رای من که در بحث قبلی ، بخش پایانی مرحله ی پایانی اون گفتم ، پس از نوشته شدنه ، که مثل دیروزی نوشته شد برای ایران :"جمهوری اسلامی"

برا ایران یعنی برا خانه ی ما هم که در ایرانه ، و ایرانیان مقیم در این خانه هم ، مثل همون که برای من در غرب نوشته شد :

من فکر می کنم .

حالا یعنی چیکار می کنم ؟ بمونه ، ولی قدم نخستین حکایت از :" مشاهده ... ." داشت و هنوزم داره ، که بمونه ، یعنی کاری ندارم که مشاهده ی کدوم یک از اعضای حسی ؟ مگر اینکه مقصود مشاهدی چشم باشه ! و بعنوان مثال گوش مشاهده ای نداشته باشه ! اونم مکتوب یا نوشته شده ای برای مشاهده دیگه !

3 – حالا به کجا ؟ بمونه ! آخه من گفتم نهایتش به دل یا قلب رسیده باشه ، اونم با ترس و لرز ! ولی مقصود در اون گفته اگه کعبه ی آمال نباشه و مثلا مقاس اندازه گیری هایی که هنوزم شبکه ی خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران داره نموداراشو بر مبنای اون نشون میده ، ولی بقول مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران : علم یا دانشو که در انحصار خودش داره که به جوونا توصیه فرمودن برن از چنگش در بیارن ، یعنی از منحصر بودنش به غرب و خب آمریکا رتبه ی چندمو داره !؟ بقول خودش البته ! نه اینکه بقول شاعر :

مشک آنست که خود بوید ، یعنی شبکه ی خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران گوید ! نه اینکه خود آمریکا بگه !

یا بقولی دیگه :

خوشتر آن باشد که سرّ دلبران ، گفته آید در حدیث دیگران !

نه اینکه خود دلربایی بنام آمریکا بگه !

چی !؟

دلربا دیگه ! تصویری که بعضیا از غرب و خصوصا آمریکاش دارن دیگه !

4 – تصویر ، مکتوب ، نوشته شده . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :416
بازدید دیروز :194
کل بازدید : 1345534
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ