سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایت دورهمی من و ... :

بِسْمِ ... الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ (الف) ... .

ضمن اینکه امیدوارم تعطیلات عید رو بخوبی سپری کرده باشین یا بکنین ، مثلا مانند آموزش و پرورشیا ی این :

ج.ا

تا بعد سیزده بدر کردن ، البته مثل پیش از کرونا ، و ان شاءالله بعدش ، بعد :"تولید" و :"مصرف" واکسنش ، البته بعد :"توزیع"ش ، گفتم بگم شاید فرصت نشه جمعه ی اول امسالو تبریک بگم ، همینطورنیمه ی شعبان رو ، آخه داداش ممد ما میگه بسه ، ازفردا بریم سرکار، دید بازدیدیم مونده باشه امروز بریم و نمونه برا فردا .

خب ! ضمن تبریک پیشاپیش اولین جمعه ی سال و بعدشم نیمه ی شعبان ، برا خالی نبودن عریضه هم که شده میخواستم بگم که یه حرفی اول سال داشتیم که مثلا در :"بغل نویس"ی تلویزیون ، گویا از قلم افتاده بود !

منظورم همینا بود که پیشاپیش تبریکشو گفتم ! و گفتم که نمونه و یه وقت فرصتشو بدست نیارم که بگم :

السلام علیک یا امام الانس و الجان

آخه حرف شاید بروایتی این بوده باشه که عیدو تو ماه شعبون داریم ! یا بعبارتی دیگه افتاده تو این ماه ، یا مثلا عیدی تو "اعیاد شعبانیه" ، همونطور که تو ایام فاطمیه و سلام صلولتی چون :

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سرمستودع فیها بعدد ما احاط به علمه

، یا تو محرم و یا ... افتاده یا بیفته ، سالی از :"هجری شمسی"

خب ! تا فرصتی دیگه ، ان شاءالله ! خدا نگهدار ، احمدعلی سنگکار .  

------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

درستکه که گفته شده :

چهارقل

ولی فقط اون چهارتا نیستن که گفته بشه با :" قُلْ" شروع شده ، بلکه پنجمیم داره که بعد :"بِ ... مِ"له ی اولش (ب) " قُلْ" داره .

حالا بمونه که کدوم حرفیه که گفته شده باشه و گفته شده باشه که : نگو !؟

البته نه اینکه :"بگم بگم" راه انداخت ! و :"به تعبیر معروف" حتی هر نقطه مکانی داره ، مثل :"نقطه ی آغاز ب ..." . (پ)

ب :

درستکه گفته شده یکی از سوره های قرآن اینو نداره ، ولی صرف نظر اونکه این سوره رو به مخاطباش رسونده ، از طرف خدا و رسولش ، خب اولش چیه !؟ صرف نظر از اینم که اولا حرفه ، خب کدوم حرفه !؟

نه یکی از شیش دونگش : اَ ، اِ ، اَ و:"بشرح ایضا" با صدای بلند ! ش ! خب بله "به تعبیرمعروف" ابتدا به ساکن محاله که به زبون آورد ! ولی خوراک چشم چی !؟ اونم به تعبیر معروف : بعد عصر چاپشم ! عصر آخرین :"انقلاب"یم که تا حالا بشر داشته !

پ :

آخه ! حرف یکی ، صرف نظرم از اینکه پیامبر خدا صل الله علیه فرموده باشه :

من شهر دانشه ! و علیش دروازشه ! بقول آقا امیرالمومنین (ت) اولش نشونگر اونه ، حالا چه :"إسم"شو بگه و چه :"ب...سم"ش باشه ! . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ : یس ، وَالْ ... .

ت :

اشهد انّ علیا ولی الله ، حجّت الله (ث) ، ... .

ث :

... ، وان لم تعرفنی(!) حجتک ، ظللت عن دینی(!) .

! :

ان شاء الله تو ماه مهمونی! خب نکته زمانی! داره ! دیگه و هنوز تو ماه شعبونیم و به نیمه شعبونشم نرسیدیم ! البته اولیش :

تو سال هزار و چهارصد هجری شمسی ، یا بروایتی امسال ، سالی که مقارن شده یا تقارن پیدا کرده و یا یه قرینه ای داره با "اعیاد شعبانیه" و خب یکیشم عید "نیمه ی شعبان" که امسال دوتاشو داریم .

خب ! بقول ما ترکا اللهم بیر ببیر ! یکی یکی ، ان شاء الله به ماه مهمونی!م که رسیدیم ببینیم خدا چی می خواد !؟  


  

مسجد نخستین :

 ... ، وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ ، قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ ، قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ ، ... .

سلام علیکم

به خونه (1) خوش اومدین (2) .

زیر نویس :

1 - ... ی مثل خونه ی خودتون ، خونه ی نخستین خودتون .

2 – البته نه مثل welcome بعضیا ، البته فعلا یکی ! (3) همونی که در خبرا اومده بود در ورود حالا پنج بعلاوه یکی !؟ یا یه یک پنجی !؟ بمونه ، در ورودیشو بشرطی باز میکنه برا اونا !؟ و شایدم اون !؟ که جاشو بگه که کجا بوده ؟ ووو ؟ و جالب اینکه :"کدخدا" از دهش خبر نداشته باشه ! مثل چی !؟ مثل منی که از خونه ی من خبر نداشته باشه ! نه مایی که از خونه ی ما خبر نداشته باشه !؟

: چی !؟

... ، فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیهِمْ بِعِلْمٍ وَمَا کُنَّا غَائِبِینَ ، ... .

3 – مگه اینکه بفکر :"تولید" مثل خودش نباشه ، که فکر نمی کنم بتونه ! آخه من و من که ما نمیشه ! حتی من :"مشغول" بکار پس (4) کار منم !

4 – بعد ، ثمّ ، و مثلا next 


  

روز تولد ما :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

سخنو با یادآوری حرفی که دیروز زدم آغاز می کنم ، در نوشته ی روز تولد مادر ، در نوشته ی قبلی ، از اونجاش که گفتم با مادر نشستم و به سریال خط نگاه کردم و اونجاش که دختر یه حرفی به مادر زد و مادر به اون نیگا کرد و گفت : " چرا ... ؟ " .

الرَّحْمَنُ

تولید مثلشو برا تون گفتم ، ولی شاید بعنوان مثال زمانی ، وقتی که : برای نخستین بار چشمتون افتاد به اون ، بگین چرا نگیم مادر نگفته باشه : چرا اونایی که می فهمن " نمی فهمن " ؟ 

یا اینم گفتنی نباشه ؟ مثل نیگای سلبی ما ؟ 

مثلا همونطور که در سخنرانی روز اول امسال مقام معظم رهبری تو مشد داشتیم ؟

یا وقتی که بقول مرحوم علامه : باردوم که چشممون افتاد به بیرون ؟ نه به اونی که بار اول چشممون افتاد بهش و دیدیم و حکمم کردیم ؟

ووو ؟ 

خب بله تولید مثل یعنی همین دیگه ، تولید علمم ، فکرم ، تولید همین نام امسالم ، ولی عدم تولید یعنی چی ؟ و با چی ؟ 

فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ؟ 

مثل : " نمی فهمن" نه ها ، اینکه تولید مثل شد ! با گوش ، حس وووی خدا دادی .

مثل : " عذاب میکشن " تولیدی ... که تو : "خط" تولید افتاد ! مانند خط تولید مثل ریحانه ی مادر تو این سریال .

... نَارٍ ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ، رَبُّ ...

یادم میاد تو جوونی یه فیلمی دیدم که می گفت : " من بودم تقی فرصت ، علی نصرت ، مهدی آق منگل ... " ، یا مثلا سریال ترکیه ای : "حلالم کن" ، چراکه از تلویزیون فارسی زبون خودمون دیدم . 

اینو براتون گفتم ولی برا این بازم میگم که امروز چهارشنبه ی ، براتون گفتم که پدربزرگ خدا بیامرزتون مارو توبچگی وامیداشت که شبا بعد نماز سوره ی اذا واقعه و صبا سوره ی وزاریاتو بخونیم و من بعد مدتی دیگه حفظ شده بودم و رو خونی نمی کردم ؟ و شب جمعه سوره ی الرحمانم بخونیم ؟

خب چرا ؟

... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ، ... 

... : برای نخستین بار که چشم ما ... ، چشم بعنوان مثال گفته شد ، ...

گفت ما ...

خوشامدگویی به ما 

مثل ما در ایاک نعبد نماز ، و خوشامدگویی مالک یا ملک یوم الدین ؟ یا بقولی بی نیاز ، یا انصراف داده از ثبت نام در ...

السلام علیک یا اباعبدالله  

یا حسین 


  

روز تولد مادر :

سلام علیکم

اول خوش آمد بگم به مادر بعد بریم دنبال حرفی که در این فرصت می خوایم بگیم ! چرا ؟ حالا میگم .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیکَ ... 

 پدیده :

تا یادم نرفته اینم بگم بعد بریم !؟ مادر گفت : کرایه ی اتوبوسا رو زیاد کردن ، پرسیدم : "ملایم" ؟ یه چیزی گفت در حدود یک سوم قبلی ، حالا این : "اصلاح قیمت" چقدر در یارانه ی قبلی اصلاح خواهد شد ؟ بقول برگردون آقای معزی : "وای برای ... " . 

وقتی که صدام کرد برم نماز مغربو بخونیمم پرسیدم : "داخل شهری چطور؟" گفت : رفتنی سه هزار و پونصد تومن دادیم ، برگشتنی پنج هزار تومان ، یعنی همون مسیر رفتو ، البته اینم اضافه کرد که به شهر مادر بزرگ که رسیدن پول کرایه سواری رو به راننده ندادن ، یعنی یه جایی تو ترمینال بود به اونجا دادن ، برا اینکه از مسافرا اضافی نگیرن . 

چی میگم ؟ از یه پدیده ی بقول تبلیغات تلویزیون :"رویایی" و در مثلا "کیش" نمی گم که نه تنها اون زن زابلی که در کتاب جمع آوری شده ی "اقتصاداسلامی" استاد شهید اومده ، بلکه مانند ماها هم اگر نگیم محاله برامون دیدنش ، تازه اگه هم پدید اومدنی باشه برامون زیاد برامون دیدنی نیست که اینهمه برای پدید اومدنش تبلیغ میشه و "رویایی" نامیده میشه و که ...

تولید مثل :  

البته اینم بگم ، با اینکه مادربا اومدنش تلویزیونو قرق کرد ، ولی الان که دیدم داره سریال "خط" و نگا میکنه باهاش نشستم نگاه کردم ،  اونجاش که مادر از دخترش پرسید : چرا اوناکه می فهمن "می فهمن !" ؟ یاد یکی از پدیده هایی افتادم که در نوشته ی " روز تولد " ، نوشته ی قبلی براتون پدید آوردم ، آخه سریال اینو گفت : " چرا اونایی که می فهمن عذاب میکشن ؟ " . 

چراکه نه تنها پدیده ی : " نخستین بار که چشم ما افتاد به اندام جهان خارج ... "! یا بقول مقام معظم رهبری در سخنرانی روز اول امسال : "بیرون" ، حالا "کلیشه" ای یا " رویایی " چه غربی و چه شرقی آن ، و یا بقول یکی از کارتون خوابای همون سریال "آرزو" و یا بقول دیگری "هدف" ، ووو ؟ بلکه پدیده : " مادر" م را در آن خوشامدگویی کردیم ! 

چراکه نشانی ایندو پدیده فقط در بیرون نیست ، خوشامدگویی در: " درون " م داره ، مثل پدید آمدن آندو در من هم ، که گفتم : حالا کوتا قد مادر ؟ 

اینم بگم و برم شام بخورم که مادر صدا ... ، خوشامد به پدیده هایی نه تنها مثل آدم ، نوح ، عیسی ، موسی و ابراهیم ، و حتی به محمد ، علی ، حسن و حتی حسینم می توان گفت ، مثل حواس پنجگانه ، با قلب و دل ، ذکر و یاد ، فکر و اندیشه و حتی عقل و خرد ، ولی مادرو با چی ؟ جز در سایه ی خدا ؟ با مثل روح و جانی که در ما دمیده ؟ در حافظه ؟ برای تولید مثل مادر ؟ 

حالا کو تا حافظه !؟ ما هنوز اندر خم افتادن چشم به بیرون هستیم و نهایتش یه چیزی در بینایی ما پدید اومد و اونم برای نخستین بار ! جز این نارل شده برایمان از جهان بیرون ؟ حالا در کجا ؟ بمونه کلیشه ای ذهن ... اومدم ، برم تا مادر محسن ...  

 


  

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالضُّحَى ، وَاللَّیلِ إِذَا سَجَى ، مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ، وّ ...

سلام علیکم

گفتیم که بحث از نون بعنوان مثال بود برای نزدیکی به محل بحث و خلاصه از فرمایش برادرمان که عبارت بود : "آن بحث «نون» را کامل نکردید و تقارن در آن را .  منتظریم ." کامل نکردید ماند .


در این فرصت باز نخست می خواهیم نگاهی به کامل بیندازیم ، نه به مثلا نیمی از آن ، باز بعنوان مثال بحساب مثلا پنجاه از صد ، یا بعنوان مثال  بحساب ابجد  «ن»(1) از «ق» (2) ، کمتر، و یا بیشتر و مثلا نود ، و به ابجد «ص» (3) .

بلکه کاملا و بحساب صد در صد به یک چیزی اشاره شده ، و مورد اشاره فقط حتی نود ونه درصد کامل نشده هم نمی باشد ، ویا فقط متقارنش یک در صد کامل شده هم ، چراکه بحساب به یک صدی اشاره شده و در «آن» به تقارن کامل شده و نشده ، مگر اینکه حتی یک درصدی هم کامل نشده باشد و صد از آن برادر عزیزمان ! و چیزی برای کامل کردن نداشته باشم ، که چنین نیست ، چراکه فرموده اند : کامل نکرده ام ، بعلاوه منتظرند .

و باز بحساب صد در صد در آن نگاه نخستین از آن کامل شده است و بعد منتظر بقیه که کامل شود ، حالا در کجا ؟ خب روشن شد که در«آن» فعلا قابل ذکر نوشته شده است ، حالا در آن نانوشته هم نوشته شده که مستحق یادآوری هم باشد ؟ فعلا انتظارش می رود که نوشته شود .  

پس فعلا ذی ذکر مستحق نگاه است ، مثل همانکه با نگاهی به کتاب خدا متقارن آنرا در حافظه نوشته و یادآور آن بودم ، البته به اندازه ی نگاهی که به کتاب خدا داشتم ، و سروکار با این نوشته از کتاب خدا بود ، نه آنکه از روی آن نوشته شد ، بلکه طرف نخست محور تقارنی بعنوان مثال چشم ، که کار ، تولید  و ساخت ماست .

مثل رونوشتی کامل و بحساب صد در صدی که برادر عزیزمان از نوشته ی بنده داشتن و نه ناقص ، و بعد ذکرش فرموده اند : "آن بحث «نون» را کامل نکردید و تقارن در آن را .  منتظریم .".

تا بعد ، ضمن اینکه پیشاپیش از همفکری شما تشکر نموده و ممنون خواهم بود ، فعلا خدا نگهدار.

 پی نوشت :
(1)- ن وَالْقَلَمِ ...
(2)- ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ ، ...
(3)- ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ، ... 

 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :453
بازدید دیروز :488
کل بازدید : 1305273
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ