بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الرَّحْمَنُ(1) ...
سلام علیکم .
ضمن اینکه هنوز منتظر اطلاع رسانی شما هستیم ، شما که در کتاب خدا دارید دنبال نیامدن عشق می گردید ، که پرسیده شده بود : در کجایش عشق نیامده ؟ عرض شود که در کتاب خدا و مثلا سوره ی یاد شده ، سی و یک بار پرسشی مطرح شده به این صورت :
... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ؟ (18) ...
و نخست بعنوان مثال آمده :
... ، رَبُّ الْمَشْرِقَینِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَینِ(17) ...
و سپس در این زمینه آن پرسش یاد شده مطرح شده ، همینطور بعد دو دریا و مابینش پس از آن ، یعنی بعد آیات :
... ، مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِ (19) بَینَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یبْغِیانِ (20) ...
باز پرسیده شده :
... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ؟ (21) ...
خب کدامیک از آن دو دریا و مابینش دریای عشق است ؟ تازه چرا دریا ی عشق بگیم و نگیم : عشق عشق ؟
و خلاصه زمینه عشق باشد و جستجو در آن باشد ، چراکه حرف این بود : کجایش عشق نیامده ؟
حالا چرا فقط مابین : کجایش ... نیامده ؟ عشق ؟ که بماند ، و بشرح ایضا علامت ؟ هم بماند ، ووو
آخر هفته ی خوبی داشته باشین و جمعه رو هم بهتون تبریک میگم .
-----------------------------------------
ویرایش : جمعه 7 تیر 1392 ، بیش از 7 ساعت بعد نوشتن مطلب و نزدیک به 40 بازدید کننده از آن و علی القاعده بازدید دبیری برای انتخاب یا عدم انتخاب نوشته برای مجله ی پارسی نامه ، که گویا مثل ما شب را از نعمت خواب بهره مند بوده اند و انگار نه انگار این مطلب در پارسی بلاگ ذکر شده است ، خب شایدم بنده خدا ها امروز مثلا کنکور داشتن و شب بیداری که نمی توانستند بکنند .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ ؟ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکُنْ شَیئًا مَذْکُورًا (1) ...
با سلام مجدد و صبح بخیر
و عرض تبریک مجدد بمناسبت امروز جمعه ، جمعه ای که طرف دیگر خانه هاست ، خانه های مساجدی ما بین ایندو ، یعنی ما بین نماز خانه و نماز جمعه است ، و مابین ایندو دریاست ، نماز جماعت را عرض می کنم .
فیمابین مثل "حِینٌ" در آیه ی یاد شده در زمینه ی "دَهر" .
نه بقول آقای اسماعیل شفیعی سروستانی در برنامه ی استراژدی انتظار رادیو معارف صدای جمهوری اسلامی ایران تا ساعت 15 و 25 دقیقه ی امروز جمعه 7 تیر 1392 : جوانی ، یعنی زمانی از عمر ، که بقول ایشان پای کارن ، بعنوان نمونه هم جوانان 57 ی را مثال زدند ! که بقول ایشان با ده تایش می شود کوه را هم کند !
چراکه نفرمودند : برای چه کار ؟ و کارفرمایش که باشد ؟ در ثانی بقول ایشان که با آنها کار فرهنگی دارند ، و با آب و نانشان کار ندارند ، چراکه مثل میانسالانی نیستند که خورد و خوراک همین جوانان را می دهند و چنان نیست که ایشان فرمودند که : جوانان چون فرشتگانی هستند که نیاز به غذای جسمانی ندارند و فقط نیازمند غذای روحی هستند !
در حالیکه انسان چه کودک و چه میان سال و چه پیرش بی نیاز از غذا جسمی و روحی آفریده نشده ، پس مقصود زمان پیدایش است در زمینه ی پیدایشش ، چه برای پیدایش شکل و شمایل جسمانی و منجمله همان جوانیش ، و چه شکل و شمایل مثلا بقول ایشان فرهنگی و زمینه ی پیدایش اینهم .
پیدایش انسان منتظر ، و همچنین جامعه ی منتظر هم زمینه ی خاص خودش را دارد ، همانطور که هر آفرینشی زمینه ای برای آفریده شدن دارد ، و پیدایش علم و دانش هم همینطورست ، پیدا شدن یک فکر و یک اندیشه هم زمینه دارد ، و در "آن" نطفه اش بسته می شود ، چه کوچک و چه میانه و یا بقول ایشان جوان و جوانه ، و چه بزرگش .