زبان پژوهش :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ ، ... .
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الم ، تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ، هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ ، الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یوقِنُونَ ، ... .
خدا رو شکر که یه بار دیگه به شبهای قدر رسیدیم ، به اولین شب ، شب نزول قرآن ، که امیدوارم به شب درک و دریافت این بارشم برسیم ان شاءالله ، البته بقول نیلوفر گرامی " قیمتی " تر از سال گذشته .
چراکه سال گذشته هم درک و دریافتی داشتیم ، حالا چفدر ؟ مثلا به قدر و اندازه ی یادآوریش ، مثل مطلبی که نیلوفر گرامی به نقل از دیگری برامون یادآوری فرمودن .
خب برا چی ؟ آیا برا اینکه ما هم برا دیگری یادآوری کنیم ؟ یا هی برا خودمون !؟ خب آخرش چی ؟
یا می خوان ما بهش فکر کنیم و بیندیشیم ؟
مثل اونچه که به زبون آورده میشه ، از کتاب خدا گرفته یا هر نوشته یا گفته ای ، حالا بقول اون برنامه ی معرفت تلویزیون نازل شده از علم و دانش گوینده یا نویسنده اش ؟ یا عالی ترین درک و دریافتش ؟ که درک و دریافتی علاوه بر علم و دانشم داشته باشیم ، یا نازل ترش ؟ نه نازل تر از علم و دانش فقط ، بلکه نازلتر از یادآوری حافظه هم ، حتی حافظه ای که دستاوردش درک و دریافتی جمعی حواس باشه و مثلا از طریق شنیدن گوش باشه که به زبون آورده ای رو درک و دریافت کرده ، یا مثلا چش که نوشته ی اونو درک و دریافت کرده ، اون به زبون آورده رو میگم .
حالا چه به زبون آورده ، بقول اون برنامه ، دونسته رو به زبون آورده باشه ، یا عالیتر و یا نازلترشو ، نازل کرده باشه برای گوش یا چشمون .
برا چی ؟ خب برا اینکه بشنویم ، ببینیم ، ولی فقط همین ؟ بدانیمم همینطور ! حتی اگه گفته نشده باشه ، که گفتم شده ، این دیدن و شنیدنم علم یا دانشه .
خب بعدش چی ؟ یعنی بعد دونستنش چی ؟ همونطور که پرسیدم : آخرش چی ؟ حالا بزبون آوردنش ، برا دیگری هم نه ! برا خودمونم ! بمونه !
چراکه آیا مثلا وقتی بگوشمون رسید و شنیدیم به زبون میاد و میاریم ؟ یا مثلا بچش اومد و دیدیم ؟ ویا هردوش ؟ و جمعی ایندو ؟
حالا چه بینایی جامع شنوایی باشه ، و چه جامع ایندو .
خب ، حالا نیلوفر گرامی ، که فرمایش ایشون بعنوان مثال است ، پس از شنیدن ، یا دیدن و یا جامعه ایندو اون فرمایشو بزبون آوردن ؟ البته نه برای دیگری ! چراکه فرمایش ایشون برای ما ، همونطور که گفته شد ، قدر و قیمت یادآوری رو داره ، اونجا که گفتم : یه سومی اظهار فرمودن ، کریمانه .
یعنی قدر مسلم ارزش و "قیمت" یادآوری رو داره ، حالا ارزش فکر و اندیشه و عالیترش جای پژوهش داره .
منتها چه پژوهشی ؟ چراکه یادآوری شده ، بتبع محقوظ بوده ، حالا قبلش مقلوب و محسوس ، یا بقول مثلا مرحوم علامه مجرد و محسوس بوده ، بمونه .
پس اگر روند پژوهش و الگوریتمش ختم به یادآوری نشه ، پژوهش دیگه پیشرو داریم ، حالا اون چیه و به چه زبونیه ؟ بمونه .
چراکه نیاز نه تنها به "همفکری" داره ! بلکه پیش از اون به "همزبونی" ! البته همزبونی فکری ، نه مثلا همزبونی قلبی و دلی ، در "همدلی" مثلا .
که امیدوارم مثل فرق مولا در صبحدم امشب شکافته نشه به مثلا : "قیمتی" و "هرقیمتی" و اونم "بی قیمتی" ! که شده ! کجا ؟ درست همینجا ! پژوهش فکری رو میگم ! زبان علمو میگم !
اونم درد آورتر از شکافتن فرق مولا ! چراکه ای کاش مثل اون یه متفکر ، یه عالم یا یه دانشمند خودی اینکارو کرده بود ! بلکه از قدیم و یونان باستانش گرفته تا عصر حاضر ، به زبون آوردش نه تنها به اصطلاح مسلمان ، بلکه ایرانیم نبوده ! و متفکر و عالم و دانشمند ایرانی مسلمانم مثل نیلوفر گرامی نقل قول کرده ! و اگرم بهش فکر کرده به زبون اون فکر کرده !
البته نقله که جدیدشو یه ایرونی به زبون آورده ! ولی گفتم که : "جدیدشو" !