آغاز کار یا عمل (4) :
اول اینکه امیدوارم از این ماه که ماه خداس بهره ی کافی رو ببریم ، بعدشم اینکه پیروزی شیرین پرسپولیسو بهتون تبرک میگم .
اما بعد ، خب داستان تصادف ما به کجا رسید ؟ هیچی ! همونطور که انتظار میرفت شد و می شود ، آخه گفته شد فردا برم از پارکینگ تحویل بگیرم ، البته با بردن مدارک ماشین و یرگ عدم خلافی و همون که انتطار میرفت ، یعنی برگ بیمه .
البته باز همون افسر ، بعد اینکه طرف تصادف با گرفتن پانصد تومن دیگه رضایت داد ، ضمن اینکه گفت این ماشین برات ماشین نمیشه ، بازم گفت که تو پارکینگ میخرنش !
اقتصاد مقاومتی :
خب بله ، اقتصادی به نظر نمیرسه که صرف نظر از یه میلیون خسارت تصادف ، حدود دومیلیون بدی بیمه ، نیم میلیونم بدی خلافی ، حالا علافی و از کار افتادن ووو ، منجمله پول پارگینگ و ... هم بمونه ، برای ماشینی که سه میلیون قیمت گذاری شده باشه ، ولی مقاومت در برابر اینا فکر می کنم اقتصادی تر باشه ! اونم تو این ماه ! ماه بارش ، با تمام ظرفش !
شنیدین که میگن فلانی مثل ... هفت تا جون داره !؟ خب ما انسانها مگه یه جون داریم !؟ و اونم بقول برنامه ی "معرفت" دیروز شبکه ی چهار تلویزیون :"جان جهان" ی که بچشم ، گوش و اعضای حسی ما میاد !؟
اینو که هربچه ای هم درک و دریافت می کنه که چشم ، گوش و اعضای حسی ما حس دارن !
ولی فقط چشم ، گوش و اعضای بدن ما جون دارن ؟ حواس ما چی ؟
آیا فقط حواس ما ولایت و اونم ولایت مطلقه دارن به اعضای حسی ما ؟
آیا فقط چشم بینای ابراهیمی ما امام دیگر حواسه ؟
و امامت و ولایت ختم میشه به داشتن چشم بینا ؟
یا خودحس بینایی و ابراهیمی اونم تحت ولایت و امامته ؟! و جون داره !؟
بعضیا ، همونطور که در اظهار نظری به نوشته ای ، که در یکی دو نوشته ی قبلی اومده ، داشتم وقتی میگن ولایت مطلقه ، جون حرفشون ختم میشه به جون چشم بیناشون ! و مابعدالطبیعه یا متافیزیکشون مابعد دیدنشون ، و به اصطلاح :"ذهن" شون بعد دیدنه ! حالا بهش مثلا :"مغز" م میگن بمونه .
البته هیچ مابعد الطبیعه و یا متافیزیکی عرضه نشده ، یا "ذهن" ، "مغز" ووو گفته نشده که معترف به "حافظه" و "یادآوری" نباشه ! برا اینکه مثلا دیدنیا با چشمو که بخوان نقل بکنن ، اونم نه اونایی رو که دیروز دیده شده ، یا حتی امروزم ! بلکه بمحض دیدنم تعریف بشه ، و مثلا بقول تلویزیون :"زنده" هم باشه باز بدون حفظ و یادآوری نیست !
و همینجاس که بشر ، بشر عصر حاضرم که ادعای علم و دانش داره ! خیلی "دل" ش می خواد از این دوتا سر در بیاره ! در حالیکه مثلا "حافظه" جون همون دلشونه ! اونم حافظه ی :"موقت" !
حالا کو تا جون "هفتم" و حافظه ی :"اقدام و عمل" بعد ذکر و یادی از این که موقته ! که بعد ذکر و یادش معلوم و دانسته بشه ! و بهش گفت :"علم و دانش" !
که هرچه لازم برای "اقدام و عمل" ی ، ولی هنوزم کافی نیست ، نه اینکه همونطور که در یکی از قسمت های قبلی گفتم ، کاری به نظری استاد شهید مرتضی مطهری داشته باشم ، یا با شرط و شروط آقای محمدتقی مصباح یزدی کاری داشته باشم ، و یاد مادرین "سروش" ی ، بلکه :
انه فکر و قدر (سوره ی مدثر)
فکر یا اندیشه آخر کار یا عمل نیست ، بلکه اول ! کارم نیست ، بلکه جون میده برا سنجیدن و اندازه گرفتن ! تازه مقتول ! اول ، یا "هفتم" م اونی که می سنجه و اندازه میگیره نیست !
که بسنجه امروز اون "افسر" و طرف تصادف ما برد ؟ یا من ؟
برا منکه امروز زیباتر از روز گذشته بود و فردا هم اگه بتونم ماشینو به دلال های "پارکینگ پلیس راهنمایی رانندگی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران " نفروشم ، از امروز زیباتر خواهد بود ان شاءالله .
برا اینکه :"اقتصاد مقاومتی" یعنی چی ؟!
موشک و موشک انداز :
خب امروز هم رفتیم سر کار و هم رفتم دنبال کار ماشین ، ولی لازم بود که براتون بگم اینارو ، تا گفته باشم که ما بعنوان مثال چشم داریم ، جون چشمه که چشم میندازه به چیزی ، بعبارت دیگه چشم انداز ما هستیم ، البته همونطور که گفتم اگه فقط چشم داشتیم ، اونم یه چشم !
آخه فرقی نمیکنه که ما دوتا چشم داشته باشیم با اینکه چشم و مثلا گوش داشته باشیم ، بعبارت دیگه چشم و گوش انداز باشیم ، چراکه جون دوتا چشم مثل جون هر دو تا چیز دیگه ، مثلا چشم و گوشه ، و ایندو دوتا جون ندارن ، یعنی ما ، که مثلا چشم و گوش داریم ، دوتا جون نداریم که یکی جون چشم باشه و دیگری جون گوش ، و ایندو جون جون نداشته باشن ، یه جون .
اینم هر بچه ای درک و دریافت می کنه که هم چشم میندازه به چیزی و هم گوش میده به یه چیزی دیگه ، بعنوان یه نفر ، نه دونفر .
خب تا خوابم نگرفته برم نماز عشارو بخونم ، شب بخیر .
----------------------------------------------
مرتبط :
اظهارنظرم به نوشته ی "سرانجام یک خواب " و پاسخهای نویسنده ی آن و پاسخهای من .