حافظه ی ماندگار (پایانی) ، تصدیق :
سلام علیکم ، شب بخیر .
یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ، ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیةً مَرْضِیةً ، فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ، وَادْخُلِی جَنَّتِی .
ضمن تبریک بمناسبت بیست و هشتم ماه رجب ، ماه خدا ، و روز مبعث ، بعثت خاتم پیامبران ، و در آستانه ی ماه شعبان ، ماه پیامبر خاتم صل الله علیه و اله وسلم ، که ایندو ماه مقدمه ی ورود به ماه مبارک رمضانه ، بد نیست بمناسبت بحث مطلبی رو از استاد شهید مرتضی مطهری ، در نخستین ! علم یا دانش از بقول ایشون :"علوم اسلامی " که در مجموعه ای بنام :"آشنایی با علوم اسلامی" ، که قبلا در اینجا هم براتون گفته ام بگم .
برا اینکه هرچند شباهتی به بحت من داره ، ولی یه فرق اساسی و بنادی داره ، اونم اینکه ایشون ، اگه یادتون باشه فرموده ان فارابی یا بنا بر قول مشهور معلم ثانی ، منطق معلم اولو باب بندی کردن به دو باب ، و پس از ایشون ، فارابی ، علم و دانشم دو قسم شد .
و اگه بازم یادتون باشه استاد شهید فرموده اند در علوم ، یعنی هرعلم یا دانشی ، (اقدام) ی دو کار یا دو (عمل) ه ، یعنی همون دو باب ، دو قسم ووو ، منجمله (دو تعریف) ، و همینطور دو تصدیقم !
حالا فرقش با حرف من چیه ؟ فرقش همین (من ) یا شما و یا دیگریست ، همونی که به ایندو کار یا عمل اقدام می کنه ، این اساسی و بنیادی و اصلی ترین فرقه ، چراکه کی ایندو کارو می کنه ؟ من ؟ شما ؟ یا ... ؟
نه اینکه کی تعریف می کنه ؟ یا اول تصدیق می کنه ؟ بلکه کی (تعریف و تصدیق ) یا (تصدیق و تعریف) می کنه ؟ جز من ؟ شما ؟ یا دیگری ؟
برا اینکه حرف روشتر بشه ، پرسش اینه که آیا مثلا چشم یا عضو دیگری از اعضای حسی ما اقدام به این دو کار یا عمل می کنه ؟ یا اقدام کننده مثلا حس بینایی و یا حواس دیگر ماست ؟ و یا (خاتم) حواس پنجگانه ی ما ؟ و یا ... ؟
البته حتی هر عضوی از اعضای بدن ما در اقدام به کار یا عملی دخیلن ، ولی بحث از اقدام کننده به عمل یا کاریه که (موندگاره ) ، در حالیکه بعنوان مثال در یادآوری چیزی که مثلا چشم ما به اون افتاده ، دیگه نیازی به افتادن چشم ما به اون نیست ، همینطورم حسش ، بینایی رو میگم .
حالا بمونه که مقصود از (ماندگار) و (ماندگاری) یعنی چی ؟! و آیا اونی که الانم در حال اقدام به عمل یا کاریه ؟ یا اونی که از اولش ، اول کار یا عمل ، تا آخرشم دست اندرکاره ؟
چه در مقام تعریف ، و چه در مقام تصدیق ، البته اگه ایندو کار یا عمل به ترتیبی باشن که معلم ثانی ابداع کرده و بقول استاد شهید ، لااقل تا الان ، دیگران از آن پیروی کرده ان .
خب ، در خاتمه بد نیست اینم گفته بشه که تازه (تصدیق) ی که در علوم ، که گفتم بقول استاد شهید همه ی علوم ، خودش دو قسمه ! یعنی وقتی میگن تصدیق ، مرادشون (تصدیق ! و تکذیب) یا (تکذیب و تصدیق !) ه !
در باب تعریفم همینطوره ! و اختصاص به ( اقدام) به یکی از این (دو) کار یا (عمل) نداره !
حالا بمونه که هر کدوم از این دو هم مثلا زشت و زیبا ، یا زیبا و زشت ، یا خوب و بد ، و یا ... ، خلاصه مثبت و منفی داره در اصل ، بنیاد و ... !
مثلا در (شکل) اول استدلال ، یا باب تصدیق ، که گفته شده ، لااقل تا این زمانم ! که :
کبری کلی باشه ، و صغری موجبه (مثبت) !
خب کبری چی !؟ آیا مثل (خوب) ملای رومی ؟ که در قسمت قبلی گفتم مسکوته !
برا همین در کتب بعنوان مثال اومده :
هر انسانی فانی (منفی) است ، سقراط انسان است ، پس سقراط فانی است !
بعبارت دیگه (ماندگار) نیست !
در حالیکه کی ماندگار نیست !؟
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته . پدر .