سلام علیکم ، شب بخیر
پیشنویس پدیده ی بدن :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ ... .
اول تشکر که به منم فرصت داده شد که پشت کامپیوتر بشینم ، با اینکه تعطیل نکردن کار در روز گذشته که جمعه بود و روز تعطیل اینقد بدنم خسته و کوفته شده که نیاز به تعطیلی کار دارم ، یعنی خواب ، ولی خوابه دیگه ، بیداری بعدی بدن از کجا معلوم ؟ کار امروز ، یعنی امشبم که نمیشه به فردا گذاشت .
اونم امشب که شب دوم از شبهای قدره و ... .
رونوشت پدیده ی بدن :
خب تا خدا نخواسته خواب حاکم نشده زود برم سر حرفی که امشب دارم براتون ، که عبارته از رونوشتی که ما از بدنمون داریم ، یا میتونیم داشته باشیم تا چشممون به اون می افته و یا قابل لمسه برامون ، و مثل خواب ، خواب ابدی سراغش نیومده .
و فرق ایندو رونوشت از پیشنویس اون ، که برامون نوشته شده و فرق داره شکلش با مثلا شکل بدن دیگر پدیده ها ، حتی چهارپاها که نه ، بلکه اونایی که رو دوپا هم راه میرن ، با رونوشتی از پیشنویسی که تهیه شده بوسیله گوش ، بنا بر گفته دیگری که چشمش به بدن خودش افتاده و برامون بگه ، یا بوسیله ی چشم ، ولی با افتادن به نوشته ی اون از بدنش .
البته نه گفته ی اونکه بدنمونو برامون نوشته ، و می نویسه در مثل این شب و خواهد نوشت تا وقتی که وقت خوابش فرابرسه و در آرامگاهش قرار بگیره ، که فعلا با این کار نداریم .
خب بدنی داریم که دست کم در دست رسه ، همون که گفتم قابل لمسه ، برای کی ؟ خب برا ما ، که می تونه رونوشتی از اون داشته باشه ، کی ؟ همون ما ، من ، شما و مثل شما دوتا .
... ، ینَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ ، ... .
این من ، شما ، و مثل شما دوتا رونوشتی از بدن داره ، حالا چقد ؟ بحثش جداس ، فعلا حرف اینه که رونوشتی از بدن خودش می تونه داشته باشه و این رونوشت مثل پیشنویسیه که یکی دیگه براش داشته باشه ، برا چشم بوسیله ی نوشتش و یا برا گوش بوسیله ی گفتنش .
که چی ؟
آیا برای اینکه مثلا چشم بندازه به بدنش ؟ و یا مثلا چشم بسته گوش و چشم بیندازه به گفته و نوشته ی اون ؟ بعلاوه گفته و نوشته ی کی ؟! گفته و نوشته ی بدنی مثل خودش !؟ که حتی دستم بهش نزده ؟ چه رسه به اینکه چشم به اون انداخته باشه !
... ، وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
بدنمون که مثلا کره ماه نیست که پامون به اون نرسیده باشه و در دسترس نباشه برا لمسش ! که نیاز به پیشنویسی داشته باشه که رفت از بیرون تهیه کرد ، اونم بدون بازنگری به اون ، به بدن .
مثل همون که اون بیرون رونوشتی از پیشنویش برداشته شده و من ، شما دوتا و مثل شما دوتا تا حالا چشممون که به اون نیفتاده ! بلکه دستمونم بهش نخورده ! ولی اون بیرون خورده .
خب خورد چی شد ؟ یا نخستین بار که چشم افتاد چی شد ؟ نه اینکه برا اونم گفته و یا نوشته شده ! مثل پیشنویسی که من ، شما و مثل شما دوتا می تونید رونوشتی از اون داشته باشه ، هنوز هم ، تا بیداره .
پیدایش پدیده 16 :
سلام علیکم ، عصر بخیر
... ، قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلًا ، نِصْفَهُ أَو ... .
ساعت فکر و اندیشه :
از فرصت دست داده ی بعد از ظهر امروز گفتم استفاده کنم و یکی دو نکته رو در رابطه با حرفی که دیشب زدم براتون بگم ، یعنی همون که گفتم ، در اینجا بگم .
... إسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ، إِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِ ... ، ... ، فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، وَلَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ .
اصلاحیه :
اول اینکه شاید به نقل از امام علی علیه السلام گفته باشم بهترین تفریح ورزشه ، البته هرچند ورزش یه کاره و همشم بدنی نیس ، ولی فرمایش امام علیه السلام اینه که بهترین تفریح کاره ، حالا چه کار بدنی و چه کار دینی ، البته با پیشنویسی که از پیامبر نقلشو پیشتر در اینجا داشتم ، که فرموده اند : العلم علمان ، علم الابدان و علم الادیان .
چراکه نه تنها پدیده کار ، چه کار بدنی و چه کار فکری ، که بقول برادر استاد حسن رحیم پور ازغدی : بعضیا حاضرن ساعتها " بیل بزنن " ولی ساعتی کار فکری نداشته باشن ، بلکه پیشنویس و سرنوشت : " بهترین تفریح کار" با اونکه شاید " بهترین تفریح ورزش" گفته شده باشم فرق داره .
اما بعد :
ساعت علم و دانش :
... : اطلبوا العلم من المهد الی اللحد .
یادمون نره که گزینه ی پدیده ای به اسم و نام فوتبال بعنوان مثال روی میز پیشنویس گفته شد ، حالا با پیشنویس دانششم بعنوان مثاله ، و همونطور که دیشب گفته شد لازم نیس که به دلخواه منم باشه ، و جام جهانیشم اونی که دل من می خواد ببره ، و ببره به خونش ، به مهدش ، مثل مهد فوتبال که جام بیستم رفت به اونجا ، البته اروپا ، چراکه مهد مهدش از دور مقدماتیشم بالا نیومد .
البته من کارشناس پدیده ای بنام فوتبال نیستم که از مهد و لحدش خبر دقیقی داشته باشم ، بعبارت دیگه از متن پینویس و سرنوشتش دقیقا خبر داشته باشم ، چیزی که هر پدیده ای داره ، چراکه پدیده یعنی همین دیگه ، که مثل همون ماهی که در آسمون پیدا شد ، و یواش یواش ، کم کم و به تدریج داره به همون شکل اولش در میاد ، البته بقول امام علی علیه السلام متقارنش ، هر چی که پیدا میشه ، نه تنها در بیرون برا چشم ، گوش و دیگر اعضای بدنمون ، بلکه در درون برای فقط حسم که داشته باشن اعضای بدنمون ، فقط پیشنویس نداره ، سرنوشتم داره ، سرنوشتی معلوم و دانسته شده ، و بقول امام مقرون به پیشنویسش .
بعبارت دیگه بستگی داره به پیشنویسش ، بازم بعنوان مثال اگر پیشنویس مثلا علم و دانش :"تصور و تصدیق" باشه ، یا بقولی دیگر فقط باب :"تصدیق" باشه و یا اصلا همون که چشم ، گوش و دیگر اعضای حسی ، مهد علم و دانش باشه و لحدشم حواس ، ووو ، هرکدام نه تنها حیات و ممات ، زندگی و مرگ ، بلکه یادمانشونم فرق داره ، در بازنگری پیشنویس ! حالا مهد و لحد ساعت بعد اونم بمونه ، ساعت بعد ذکر و یادآوری رو میگم ، بعد یاد آوری این پیشنویسا رو میگم ، اگه یادمون مونده باشه و بقول راهنمایی رانندگی امروزا با جرثقیل به پارکینگ منتقل نشده باشه ، وقتی که گوینده یا نویسنده اش سر حرف و نوشته اش پیدا نباشه ! با حرف ، سخنرانیش و نوشته اش نباشه ! در حالیکه بقول امام از حرف و نوشته اش پیداس کیه !
مثالی دیگه :
خب ، پس مانعی نداره که شما دوتا توخونه ، یا یکی مثل شما در چهاردیوارخونه ی ما ایران ، ووو ، دلتون بخواد مثال دیگه ای بزنین ، حالا بهرمناسبتی ، مثل مناسبت شبهای فوتبالی که پشت سر گذاشتیم ، حالا با پیشنویس و سرنوشتشم کار ندارم ، همینکه پیدیده ای باشه کافیست ، بیرونی و درونیشم برام فرقی نداره ، که در چهاردیواری خونه باشه یا بیرونش .
گزینه ی جنگیم باشه مانعی نداره ! هوایی و زمینیم باشه فرقی نداره ، فقط کافیه پیدا باشه و ناپیدا نباشه ، مثل گزینه ی نظامی بعضیا که یه راهنمایی رانندگی می خواد که گزینه های بی صاحبشونو بفرسته به پارکینگ ، مثل گزینه ی نظامی اونایی که پیاده نظامشونو با لباس داعشم پیداس ، که از قضا بی مناسبت با شبهای قدری که پیش رو داریم هم نیس ، و سواره نظامشونم با لباس جعلی پیداس .
پس هر گزینه ای باشه کافیه روی میز پیدا باشه ، نه میز ناپیدا ، چه رو میز چشم و گوش و دیگر اعضای حسی بدن و چه مابعدش ، ولو اینکه میزم فقط میز حس باشه ، چراکه فقط کافیس که قابل بازنگری باشه ! همین .
ولو اینکه بقول راهنمایی رانندگی هم بی صاحاب و هم بی سرنشینش با جرثقیل به پارکینگ فرستاده شده باشه تا ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ، مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى ... .
پیدایش پدیده 13 :
سلام علیکم
یادآوری :
بِ ...
... ، قُمِ اللَّیلَ ...
بِسْمِ اللَّهِ ... ، حم ، تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، کِتَابٌ ... .
ضمن تبریک امشب ، که ماه به نیمه رسیده و تولد آقا امام حسن علیه السلامه ، امامی که به ایشون امام صلح ، مذاکره وووهم گفته شده ، بعضا هم برعکس امام قیام ! جنگ و مبارزه ووو ، که ان شاء الله به اونم میرسیم ، گفتم از فرصت پیش اومده استفاده کنم .
آخه نصفه روز کار کردیم و بازم طبق قرارداد مصالح کارآماده نبود و برگشتیم خونه و بعداز ظهرم که بقدر کافی استراحت کرده ام .
پدیده ی پیشنویس :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، ع .. ، ... .
خب تا فوتبالم ، برزیل و هلند ، که فرصت داریم حرف بزنیم ، ودر اینجا هم نوشته و مکتوب بشه .
خب بحث به کجا رسید ؟
گفتم پیشنویس اختصاص به پرسش نداره ، بلکه هر حرف ، کلمه و کلامی که به زبان میاد و بعدشم نوشته میشه ، یا به زبونم نیامده هم نوشته میشه ، پیشنویسی داره ، حالا بمونه که به زبون آوردنش و نوشتنشم ریشه ی پرسش و سئوال داره ، ولو به صورت و شکل سئوالیم مطرح نشه .
خب پرسش ریشه در چی داره ؟ فعلا بمونه ، ولی همونطور که من بعد اینکه چشمم افتاد به ماه تو آسمونو و شب به شب ماهو کامل و کاملتر دیدم تا امشب که شکلش با شکل اول ماه فرق داره ، خب اون پرسش برام پیدا شده ، پس پرسش مثلا شما دوتا هم همچین مبنایی داره ، پیشنویسشو میگم .
مثلا ،
خب فوتبال شروع شد ...