سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نخستین مسجد :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، یا أَیهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیرُ اللَّهِ یرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ؟ ... .

مطلب سنگین :

ضمن تشکر مجدد از دوستی که در اظهار نظرشون به نوشته قبلی فرموده ان :

مطلب خوب ولی سنگینه

گفتم اول به همین مطلب بپردازم ، و پیش از اینم ناگفته نمونه که فکر می کنم مقصود ایشون "خوب سنگینه" ، بعبارت دیگه یعنی یا مطلب که خوبه سبک سنگین و شده ، و سنگین بوده ، که امیدوارم در عین بزرگواری اغراق نشده باشه ، و یا شکسته نفسی شده .

سنگین :

مطلب سنگین :

از اظهار نظری که دوست عزیز منت نهاده ان مطلب سنگینو وام می گیرم که مطلب سنگینی رو که در یکی دو بحث قبلی می خواستم بگم برام زیاد سنگین نباشه ! طوری که قابل تحمل نباشه !

چراکه نمیشه زیر بار این رفت که گفته بشه :

تا حالا خدا کاری نکرده !

در حالیکه حالا آسمون بالای سر بمونه ، ولی زیر پا چی !؟ آیا کف پا زمینی رو لمس نمیکنه !؟

اینو برا این گفتم که بگم مقام معظم رهبری در سخنرانی امسالشون تو مشهد گفته ای رو نقل کردن که ریشه اونیم که ایشون نقل کردن برمی گرده به همین گفته که نمیشه رفت زیر بارش .

ایشون فرمودن که گفته میشه جمهوری اسلامی ایران ، بعنوان حکومت دینی ، تا حالا کاری نکرده !

در حالیکه صرف نظر از مثلا کارهایی در انرژی هسته ای ، هوا فضا ، سلولهای بنیادی ، نانو تکنولوژی ووو ، حتی در اقتصادم که انگشت روش گذاشته شده هم پیشرفتهایی رو با درصدهاشم برشمردن .

البته ایشون این گفته رو به نقل از :"دشمن" گفتن و این از سنگینی حرف کم می کنه ، البته اگه مطلب مطلب دشمن باشه ، و مطلب دوست و دشمن نباشه ! چه رسه به اینکه مطلب دوستم باشه !

بعلاوه آیا مطلب اینه که :

تا حالا حکومت دینی کاری نکرده !؟ و کارم کار اقتصادی باشه !؟ و میعشتیم باشه !؟

یا نتیجه گیری از این حرف سنگین و پس :

نمی تواند کاری بکند ، اقتصادی و معیشتی !

و اونم بعنوان یه نمونه برای دنیا که فکر می کنن حکومت دینی می تواند !

یه حرفی مثل همون که در مباحث سال گذشته گفتم که در غرب ، اروپا و فرانسه پایه گذار رنسانس و انقلاب صنعتی در فرانسه ، اروپا ، غرب و دنیا شده ! منجمله در ایران و بعد انقلابم ، انقلاب اسلامی یا دینی !

خب این مطلب سنگینیه !

مگه اینکه مراد از :"اقتصاد مقاومتی ، تولید و اشتغال" شم گفته نشه :

این در دنیا شده ، در کشورای پیشرفته ، در همون غرب ، اروپا و فرانسه ، و ...

این دیگه خیلی سنگینه !

و این حرفا و اونم بعنوان (مطلب) ، نه طلبکاری که :" اشتغال" بکارش یا بدهکارش فقط گوش باشه ، یا فقط حس و حتی قلب یا دلم ! بلکه بیادآوردنده ای باشه که هیچی بیاد (نتونه) بیاره از دین !

حتی قد همون لمس کف پا ! که این دیگه خیلی سنگینه ! اینقدم آدم سبک سر میشه !؟

اونوقت اسم خودشم میذاره مثلا دین دار ! و سر سنگین !؟


  

پیدایش پدیده (قسمت پایانی) :

سلام علیکم ، شب بخیر

بسم الله الرحمن الرحیم ، ... .

آنچه گذشت :

یادم نمیاد یه سالی از سالهایی که در آموزش و پرورش بود ، پس از سلام علیک و "آشنایی" با دانش آموزای پایه ای که تدریس می کردم این کاری رو که می خوام بگم نکرده باشم ، چیکاری رو ؟  

... ، الم‌ ، غُلِبَتِ الرُّومُ ، فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیغْلِبُونَ ، فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَیوْمَئِذٍ یفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ، بِنَصْرِ اللَّهِ ینْصُرُ مَنْ یشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ ... . 

البته نه وقتی که چشمشون به من بود ، یا حتی بعدشم که گوش می دادن ببینن چی میگم ، بلکه اونوقتی که حواسشون جمع بود ، اینکارو می کردم ، چیکارو ؟ دارم میگم دیگه . 

مثلا یه چیزی رو ، معمولا گچی رو که با اون روی تخته بسم الله الرحمن الرحیمو نوشته بودم ، به دانش آموزنشون می دادم ، بعد دستم می بردم پشتم و از اونی که بهشون نشون داده بودم پرس و جو می کردیم ! 

اصراریم نداشتم که همه به زبون بیارن ، اونچه رو که از اون بیاد میاوردن ، هرکدومشونم بیاد میاورد و می گفت ، میگفتم درسته ؟ و تو اینم اصرار نداشتم ، که همه بگن بله ، آره ... 

چرا ؟

... ، الم‌ ، أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ ؟ ... .

خب یکیش اینکه چیزی رو که بهشون میگم ، ازشون پرسیدم ، بیاد بیارن ، همونو ، و برا اینم که بیاد بیارن علاوه بر مثلا چشم و گوش ، و بینا و شنواش ، یه چیز دیگه هم دارن ، علاوه بر ایندو هم ، که نه تنها می تونن ببینن و بشنون ، بلکه می تونن بیادم بیارن ، ووو

حتی اگه دانش آموز پایه ی اول ابتدایی هم باشن ، که یادش بخیر سالهای آخر تدریسم تو همین پایه بود . 

و حتی نمی تونن بخونن ، بنویسن ، چه رسه به "محاسبه" و داشتن : " دستگاه محاسباتی" توانایی مثل اونچه که در درس ریاضی مدرسه ، اونم با چشم خودشون خواهن دید ! 

مثلا بشقابی رو که توش دوتا میوه هس ، بهشون نشون داده میشه ، بعد یکی دیگه توش گذاشته میشه ، و وقتی که چهار پنج تا شد ، یکی یکی ازش برداشته میشه تا اینکه می بینن توش هیچی پیدا میشه ! 

مثل چی ؟ مثل ماه تو آسمون ! مثل امشب ... ! در حالیکه اگه ماه نو پیدا نشده باشه ، ماه فعلی که پیداس ! پیدا هم نباشه ، ناپیداش که تو آسمون پیدا نیست ! که مثلا احمد و اکرم تو پایه ی سوم ابتدایی تو کلاس درس شیرین ریاضی ، اونو بین خودشون نه تنها تقسیمم بکنن ! بلکه به هرکدومشونم به " حساب " : " هیچ " م برسه و ... ، اونم در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، کِتَابٌ مَرْقُومٌ ، ... ، کِتَابٌ مَرْقُومٌ ، ... .

شب بخیر .  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :36
بازدید دیروز :76
کل بازدید : 1338574
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ