... ، وَلَقَدْ آتَینَاکَ ( بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد لله رب العالمین ، ... ) وَالْ ( بسم الله الرحمن الرحیم ، اقرا بسم ربک ...
سلام علیکم ، صبح بخیر .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ...
حس انسانی :
خب شکر خدا که مهمونای ما صحیح و سالم بخونه ی خودشون برگشتن ، چراکه فقط از فاطمه کوچولو پذیرایی نکردیم که ، و باهامون و منم بازی نکرد و سوار من نشد ، برا مادرشم از هفت شهرعشق که نه ، از هفت خان رستم خودمونم براش نگفتم ، از خودمم که بهش نگفتم ! چی گفتم ؟
بد نبود ، به سه روز تعطلیلی و سر کار نرفتن باباش میرزید .
راستی از :"مستند ..." چه خبر ، آخه دیشب همشو نتونستم ببینم ، از :"علوم انسانی" ش نه ها ، از حسش چه خبر ؟
... ، لَقَدْ کَانَ فِی یوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آیاتٌ لِلسَّائِلِینَ ، ... ، وَقَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یابِسَاتٍ ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِینٍ ، ... .
سلام علیکم ، شب بخیر .
مسلما وقتی مثلا تلویزیون که باز امشبم :"مستند شورای عالی انقلاب ... " رو برامون داشت ، در ما فقط گوشی ندیده با چشم ابراهیمی یعقوبی خودش ، بلکه نگاهی هم به حس شنوایی ما داره .
حالا ما بعدش بمونه ، مثلا از :"فکر" ی که دراین مستند گفته شد ، که مسلما هرچه براخودش بگه برا ما هم گفته .
چیزی که هس اینه که حس ما هم ، حس اونو حس کنه ؟ یا حس اون ؟ ولو اینکه اسمشم "شورای عالی انقلاب فرهنگی" باشه !
همینطور مثلا فکر ما ؟ یا فکر اونا ! شورای عالی انقلاب فرهنگی رو میگم ، که برامون حرف زدن ، برا گوش ما و گوش موسوی ما ؟
سلام علیکم ، روز بخیر
عقل و نقل :
یادتون باشه یه پرسشی داشتیم که به این صورت : سکولار یعنی چی ؟
خب ، امروز اربعینه ، سالروز اربعین ، که بعد صدام حسین مراسم این روز سال به سال آزادتر برگذار میشه و امسال رقم شرکت کنندگان از مرز بیست میلیونم گذشته .
و در بحث قبلی گفته شد که مستندات مثلا یاهو ، یاهو مکتوب ، با تلویزیون ، سیمای جمهوری اسلامی ایران ، از این مراسم با تمام شبهاتهایی که داشته باشند ، یه فرقهایی داره .
مثل فرق مستندات همین :"مستند شورای انقلاب فرهنگی" اون در هفته ی گذشته ، و نقلی که یکی از اعضای اون شورا رو داشت ، همون سیما و تلویزیون ، که نقلی از اونو در بحث "بماسبت انقلاب فرهنگی" براتون داشتم ، مثل همون سیما و تلویزیون .
عنوان بحث :
اینکه تحت "حس دین " بحث میشه ، برا اینه که اگه می گفتم عقل دین ، اونوقت مثلا "عشق دین" چرا گفته نشه ؟ اونم در چنین روزی که مستندات تلویزیون از مراسم اربعین ، مستند به عشقه ، البته نفی عقل نمیشه کرد ، مگر اینکه اگه مثلا بقول شاعر :
عقل خواست از این شعله ، مراسم اربعینو میگم ، چراغ افروزد ، عشق بیاد و حرف از عالم افروزی بزنه ، نه چراغی فقط ! برا همین بحث تحت مشترک عاقل و عاشق ، مطرح کردم ، مانعیم نداره که حیوونام دارن ، اصلا بقول شاعر عالمم که داشته باشه چه بهتر !
البته روشنه که حس دین ، چه رسه به اینکه گفته می شد " عقل دین" ، فرق داره با عنوان بحث قبلی ، که " عقل و دین " بود .
اگه یادتون بیاد یه خاطره ای از نماز جمعه ای در محدوده نماز جمعه ی تهران براتون گفتم ، که مجله پارسی بلاگم اونو بعنوان نماز جمعه ای ... ، انتخاب کرد ، در حالیکه عنوان مطلب یه چیز دیگه بود .
یادم میاد امام جمعه ی اون نماز جمعه یه کتابی نوشته بودن تحت همین عنوان ، عنوان "عقل و دین" و میگم ، حالا کاری ندارم به اینکه اونو در برابر مانفیست یا رساله ی عملیه ی مراجع تقلید نوشته بودنو ... .
می خوام اینو بگم که نقل "عقل دین" با "عقل و دین" فرق داره ، حس دینم که عنوان بحث ماست مثل :"حفظ دین" ه که در بحث قبلی بین الحرمین عقل و حس مطرح شد .
داستان خروج :
... ، وَلِلَّهِ غَیبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَیهِ یرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ، ... .
اشغالگرای کامپیوتر کم بود ، فاطمه کوچولو هم اضافه شد ، که تعطیلی جمعه و اربعینو اومده دیدن ما ، با پدر مادرش از شهری دیگه .
خب کجا بودم ؟ چرا مثلا تحت عنوان "حفظ دین" م نگفتم ؟
خب اگه عشق و دین ، یا عشق دینم در برابر حتی عقل دینم گفته بشه ، ولی در برابر حفظ دینم گفته نشه ، ولی در برابر که چه عرض کنم ! در حفظ که حتی حافظه ای داشته باشیم ، مثلا برا نقل مراسم امروز ، یه رقمی که نمیشه نقل کرد ! نه تنها دنیا و مثلا همون یاهو ، یاهو مکتوب ، همین دیروز امام جمعه تهران چه نقلی از مراسم داشت ؟ فقط :"بدون خشونت" شو ؟
ولی حسو فاطمه کوچولوی ما هم داره ، بقول درسهایی از قرآن شبکه ی یک تلویزیون ، یه روزی میگه آقا منم گفت ، حالا اون یه روز روز اول باشه ، سوم باشه ، هفته باشه ، چهلم باشه و یا سالروز و سالگردا فرقی نمیکنه ، کافیه که بیاد بیاره ، از کجا ؟ از همونجایی که دنیا و مثلا یاهو ، یا هومکتوب به اونجا مراجعه کرد و میکنه و خواهد کرد ، البته تا وقتی که نقل مراسمو می تونه بکنه ، که بستگی به حس ما هم داره که خروجی داشته باشه براش ! وگرنه کو چشم بینا و گوش شنوایی برا دیدن و شنیدن نقل مراسم امروز ؟
چراکه تا مثل منی اون تصویر و تصاویرشو باز نکنه ؟ تا منی نگه : انی خرجت ... ، تا هبوطی نداشته منی ، امام جمعه ی تهرانم گوشی برای شنیدن داستان بدون خشونتش نداره !
چه رسه به شیطون که فقط حرف می زنه و تصویریم نداره که بچشم بیاد ، چه زشت و چه رقم دیگش زیبا ، برای حافظی زشت و زیبا پذیر یا زیبا و زشت پذیر .
همینطورم زشت بین و ما رایت الا جمیلا هم ، در دیدنو میگم ، حس دیدن چشو میگم ، یا حس شنیدن گوش و حسای دیگه بدنم همینطور ، مگه اینکه بقولی بشر بدون حسم باشه در عالم ، مثلا بقولی در عالم امکان ! و بقولی در خلا !
و بقولی قطبم داشته باشه اون عالم !
که برا گوشی در همون عالمم محسوسه ! نه برا "چهار" حس دیگه ، مثل حس چشم ، چراکه قطب اون عالم که صورت و تصویری نداره که تلویزیون و سیما هم بتونه نشون بده ! مستند ، نه مثل :"مستند شورای انقلاب فرهنگی" که مشتریش حس گوش باشه فقط .
که هرچند مثل عقل یکی از منابع دینه ، یعنی دینه ! ولی کدوم گوش و حسش ؟ موسوی ؟ یا نژاد پرستش ؟
پس هرچند حس ، شامل شنوایی هم میشه ، و مثل عقل حکم دینو داره ، مثل چهار حس دیگه ، ولی حد و حدودی داره ، حتی جای حس دیگه ای رو نمیگیره ، چه رسه به مابعدش ، که حالا قلب باشه یا بقولی عشق ، و عشقم دین باشه !
سلام علیکم ، شب بخیر .
بین عقل و حس و دین :
امروز در صفحه ی ورودی یاهو ، یاهو مکتوب ، تصویری از بین الحرمین رو که باز کردم تصاویری برا چشم داشت که نشان :"شگفت زده" گی نداشت ! شگفت زده شدن :"دنیا" رو میگم ، از مراسم اربعین امسالو میگم .
که اون تصاویرو مثلا تلویزیون برا بارگیری چشم نه تنها نداره ، بلکه به تصویرم کشیده باشه به بندر چشم نمیاره ، تلویزیون "دنیا" رو نمیگم .
همینطور وقتی که ان شاءالله شبکه ی اینترنتم مستقل از اینترنت دنیا داشت .
چرا ؟ آیا عقل و حس و بین المسجدین ایندوش با دنیا فرق داره ؟ و هیچ شباهتی هم نداره ؟
حفظ دین :
بعنوان مثال فی مابین ، البته اگر ! حافظه داشته باشه و مثل همون دنیا صفرکیلومترم نباشه ! بعبارت دیگر انباری در بندر داشته باشه ، نه اینکه بقولی ! با رسیدن بار به به بندر انبار سازی صورت بگیره و انبار سازم بار رسیده باشه ، اونوقت فرق انبارش با انبار دنیا چیه ؟!
از کجا که مثلا عشقی ساخته بشه ؟ و اونم هرجور که عشق بار بکشه ؟ چراکه مثلا چشمی و حسی که ساخته نمیشه !؟ چرا ؟
نه اینکه بقولی ، عذرمی خوام ! چشم و دیدنو که حیوونم داره ! بلکه در میان بار لنگر انداخته که نه ، بلکه کل بار می خواد انبار بشه ! بعبارت دیگه از حسم ترخیص بشه ! نه اینکه در حس انبار بشه ، بلکه بعد بار مثلا چشم بار حسشم کنگر خورده و لنگر انداخته !
پس بحث بحث عقل و عشق نیس ، بحث فکر و عشق نیس ، بحث ذکر و عشق نیس و همینطور قلب و عشق ! که به اون نسبت داده میشه ! نه فقط در دنیا !
بحث بحث :
... ، إِلَیهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا ... .
چه دنیا و چه مستقل از دنیا ! در دنیا و (؟) !
بحث بحث بارگیری مثلا چشه ، که هم بارش دینه و هم یاهو مکتوب مثلا .
که آیا یه چش دینی داریم و یه چش مثلا یاهومکتوبی ؟ حالا مثلا :"ناب" ایندو بمونه !
تا بعد بریم سر بحث حتی حس ایندو چشم ، چه رسه به اینکه بعدش عقلی یا عشقی ایندوس ؟ یا بحساب دنیا و منجمله مستقل از اونم ، البته تو دنیا ! دو دوتا چهار تا ، و منجمله اوسطش چهل تا ! و ...
آیا مثلا مستقل از دنیا شبکه داشتن اینه که اسمش یاهو نیس ؟ و مثلا :"شباب" ه ؟ یا تصاویرش تصاویر یاهو مکتوب شگفت زده از مراسم اربعین نیس ؟ ووو ؟ و آیا هیچ شباهتیم با دنیا نداره ؟! و مستقل مستقل !؟
یا :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ، ... .
سلام علیکم ، صبح بخیر و روز جمعه و ائل گونی مبارح
... ، سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ، وَآتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ وَ ... ، ذُرِّیةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ... .
حس و دین :
امروزه نیازی نیس که پاشی بری ، میشه تو خونه نشست و زنده هم راهپیمایی اربعینو دید ، منظورم از دریچه ی چشه ، که مرزبانشم حس بیناییه ، که مسئول ترخیص بار از این مرزه .
البته بستگی به هواپیمای فرود آمده ، کامیون پارک شده و کشتی لنگر انداخته ی دم :"گمرک" چشم داره ، که بارش چه باشه ؟ از :"یه سیدی" گرفته تا :"هدایا" ی دیگر ، چراکه تو سیدی میشه بیشتر از هواپیما ، کامیون و کشتیم بار زد !
اینو ائلدار چشم میگه ، همون که چشو باز کرد برا این کار ، ترانزیتو میگم ، حالا می خواد از مرزش هر تصویری بهر صورتی وارد بشه ، مگه اینکه حسی نداشته باشه ! وقتی که گفت : انی خرجت ... ، همینطور مسلمش ! که فرستاد بار گیری کنه ، هوایی و زمینی و دریاییم !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یدَبِّرُ الْأَمْرَ ... .
عقل و دین :
سلام علیکم
شب بخیر، و روز جمعه ، بقول ما ترکا ائل گونی ، هم مبارک .
مطلبو در آستانه اربعین داریم ، که بحساب ما یک چهار دهه گذشته از واقعه ی کربلا و روزعاشورا ، و در چنین روزی نقله که اسیر و اسرای اون روز در مسیر بازگشت بخانه و کاشانه ی خود ، یعنی مدینه ، به صحرای کربلا رسیدن و ... ، که هنوز بیابان بود و شهروآبادی مثل امروز نبود ، که بنا بر نقلی که می شود ، پذیرای بیش از بیست میلیون باشه .
که اگر امکان داشت بیش از اینم مشتاق داره ، کربلارو میگم ، که امیدوارم خدا قسمت ما ، خانواده ی ما هم بکنه ، بقول خودمون ائلمون خونده بشه ، مثل خانواده ی آقااباعبدالله علیه السلام ، که بعد شهادت ایشون بقول ما ائلدار آقاعلی بن الحسین علیه السلام بوده ان و امروز هشتمین از نسل ایشون .
چراکه :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، یوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِی کِتَابَهُ بِیمِینِهِ فَأُولَئِکَ یقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یظْلَمُونَ فَتِیلًا ، وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی (؟) أَعْمَى وَأَضَلُّ (؟) ، ... .
سلام علیکم ، صبح بخیر
... ع ... .
خب جمع جمعه و مطلبم که انقلاب فرهنگیه .
حالا چه مورد نیاز خونه باشه و چه استاد مطرح کرده باشه و چه شاگرد ، و چه حرفش در بیرون خونه باشه و می خوایم ببینیم چیه ؟ مطلبو میگم ، انقلاب فرهنگی رو میگم ؟
بسم الله الرحمن الرحیم ، ط ... .
شباهت انقلاب و انقلاب فرهنگی :
خب کاری به انقلابات یا انقلابای بیرون نداریم ، بعنوان مثال انقلاب صنعتی در اروپا ، ووو ، ولی با انقلاب کار داریم ! چرا ؟
گفتیم که حرف اول در مطلب :" انقلاب فرهنگی" انقلابه ، پس انقلاب داریم ، دنبال فرهنگی اون هستیم .
خب حرف حرف فرهنگی اونه ، خب این یعنی چی ؟ تا انقلابیشو داشته باشیم ؟
خب بی فرهنگ که نیستیم ، چراکه فرهنگ انقلاب رو داریم ، اونم انقلاب دینی ، اسلامی رو !
منکه بعنوان یه طلبه ، یعنی طالب علم سر در نمیارم از مطلب و :
... ، قُلْ لَا یعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا یشْعُرُونَ أَیانَ یبْعَثُونَ ، ... .
حالا کاری به بستن در خونه و تعطیلی درس و بحث ندارم ، ولی قضیه چیه راس راسی ؟ آیا فرهنگی یعنی مثلا علمی ؟ و علمیم یعنی علم و دانش دانشگاهی ؟
خب دانشگاه ، مثل دانشجوش از اسمش پیداس که چشم به علم و دانش دوخته ، اسمش که طالب علم و جوینده ی دانش که نیست !
استاد و شاگردشم مثل امام و امت
... ص ... :
... ، قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیرٌ أَمَّا یشْرِکُونَ ، ... .
قصه ایندو با هر شباهتی که باهم داشته باشن فرق داره ، مثل داستان دین و علمه ، که با علم دین فرق داره ، نه تنها کشف ، هدایت ، ابدا ، بلکه معلوم و دانستنی ایندو هم که بی شباهت بی شباهتم نیستن ، بازم یه فرقی داره امام و استاد ، همینطور شاگرداشون .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، طسم ، تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ، نَتْلُو عَلَیکَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ ، إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیعًا یسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیسْتَحْیی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ، وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ ... .
فرقشون بمونه ! از شباهتا یکی اینه که فرقی بین شاگرداشون نمیذارن ، و همینطورم شاگردا ! والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
اما بعد ...
سلام علیکم ، صبح شما بخیر
... ی ...
خب بعد طلبه و دانشجو ، شبیه شما تو خونه ، استاد شبیه منم که داشتیم ، می مونه چی ؟ هیچی دیگه !
استاد و شاگرد که هست ، کارشونم که روشنه ! دیگه چی ؟
آیا بقول تلویزیون ، دیشبو میگم ، تو همون شبکه پنجو میگم : قانون کم داره ؟ آیین نامش کمه ؟
یا بازم بقول همون تلویزیون ، به تعبیر من : کارفرما و پیمانکارش روشن نیس ؟!
یا مثل طلاب و دانشجویان ، و اساتیدشونه ؟! البته نه :"فاسد"ش ! جامع طلاب یا دانشجویان ، و بشرح ایضا اساتیدو میگم ؟
خب ، یه پرسش دیگه از شما دارم ، که تا دیر نشده اینم بپرسم ، در رابطه با اظهار نظری که شده بود و حرف از :"پرستش" بود ، و می خواستم که به من بگین روزش ، روز پرستشو میگم ، پیش از روز دینه ؟ یا بعدش ؟
:" بعدش دیگه " ، تو پیشگفتار کتاب خدا چی داریم :
... ، مالک یوم الدین ، ایاک نعبد و ... .
بنام خداوند
سلام علیکم ، صبح بخیر
دیشب تلویزیون ، شبکه پنج ، بمناسبت روز دانشجو ، از مسئولی در دانشگاه دعوت کرده بود که حرفش شبیه حرف پریشبی بود که بمناسبت سالگرد انقلاب فرهنگی گفته شد ، حتی در :"کمیت" ، چه رسه به کیفیت .
خب بریم سر بحث خودمون ، چی بود ؟
پرسش از شباهت طلاب و دانشجویان بود .
آیا هردو مثل :"روخانه" در جریانن ؟ یا مثل :"مرداب" که نه ، مانند مثلا :"اقتصاد" راکدن ؟
پیشگفتار و پیشنویس :
... ه ... .
اگر در جریان باشن حرف فرق میکنه ، مثلا :"هدایت" جریانشان ، به محل مورد نیاز ، نیاز به :"طرح" ، برنامه و بودجه داره .
:"رکود"م همینطور ، نیاز به طرح و برنامه داره و ... ، منتها "پیشتر" به جریان انداختنشه ، البته :"تغییر" جریان ! چراکه "رکود" م جریان داره و مثلا گفته میشه : در حال رکود ، و :"ماضی" گه گفته نمیشه .
تابازم دیرم نشده بپرسم :
شباهت طلاب و دانشجو یانو میگم ؟
نه شباهت دانشجو و طلبه !
بنام خدا
سلام علیکم
دیشب که تلویزیون سخنان یکی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی ، ستاد انقلاب فرهنگی سابق ، رو پخش کرد ، می خواستم اینو بگم ، که فرصت نشد و وقتیم که فرصت دست داد وقت مناسب نبود ، خب از صبح تا غروب کار و اونم کاربدنی ، نیاز به استراحت بدن داره تا :"فردا" ... ، مگه اینکه فردایی در کار نباشه ! مثلا بمناسبتی تعطیل باشه .
در این فرصتم ، تا برم سرکار هنر کنم :"طرح" ی داشته باشم .
شباهت طلبه و دانشجو :
پیش از طرح ، بد نیست یه نگاهی داشته باشیم به کتاب خدا :
بسم الله ... ، ایاک نعبد و ایاک نستعین ، ا ... .
مفسرین یه حرف خوبی در ذیل ایاک نعبد دارن ، استاد شهید مرتضی مطهری هم شبیه همین حرفو ، اگه یادم باشه در نقدی که به مارکسیسم دارن ، در اونجا داشته باشن ، اونم اینکه وقتی مثلا گفته میشه طالب ، جوینده ووو ، مثل :
طلب العلم فریضه ...
مطلب ، که در مثال گفته شده علم و دانشه ، می تونه علم و دانش دانشگاهی باشه ، یا مثلا حوزوی ، و یا هر چی که بهش بشه گفت علم و دانش ، چراکه این "مطلب" که گفته شد کارکردش شبیه کارکرد همون "ایاک" و بشرح ایضا "ایاک نعبد" ووو هست که مفسرین گفتن .
مثالی هم زده شده ، اینم بگم و ادامه ی مطلب بمونه برای فرصت دیگه ان شاءالله
مثلا وقتی که گفته میشه دوست دارم تورو ، این فرق داره با اینکه گفته بشه تورو دوست دارم ، چراکه گفته ی اولی ، یعنی دوست دارم تورو ، بقول استاد شهید تحت دوست داشتن گفته شده ، و هرچه که بعدش گفته بشه ، تابع اونه ، و بقول مفسرین می تونه شامل علاوه بر "تو" هم که بعدش گفته شده بشه .
ولی وقتی گفته میشه تو رو دوست دارم چطور ؟ دوست داشتنو در این گفته میگم ؟ نه "تو" رو ، که اول اومده .
خب حالا "طلبه" با "دانشجو" چه شباهتی باهم دارن ؟
تا بعد ان شاءالله بریم سراغ انقلاب فرهنگی