سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

ارسال‌کننده : خانواده ی خانه در : صبح 9 آبان 1393  برابر با 6 محرم 1436 و 31 اکتبر 2014 ،

قسمت پایانی : شب دهم :

شب ما :

بِ ... .

سلام علیکم ، روز جمعتون بخیر و مبارک .

امروز که سر کار نمی خوام برم و فرصت دارم می تونم براتون حرف بزنم ، البته اگه دوس داشته باشین !

آخه دیشب که از سر کار اومده بودم و نماز مغربم خونده بودم و داشتم تلویزیونو نیگا می کردم ، کارشناس برنامه ی مرثیه ی خورشید شبکه ی قرآن همون اول بعد تقسیم ما به قابل و ناقابل ، قابلو هم دوستدار معنی کرد ، البته بقول ما ، چراکه تعبیر ایشون حب و محبت بود ، البته از لفظ و بقول ما واژه ی عشقم بجای اون استفاده کرد . 

خب من که گوش می کردم ، براشون همینو پیامک زدم ! به شماره 30000719 که زیرنویس شد ! برای کی ؟ حالا با عاشق کاری نداریم ، ولی آیا برا مُحِب ؟ یا برای بیننده ؟ و شنونده حرف ؟ 

پایان مهمانی :

خب خورشیدم از زیر ابر دراومده ، ولی بازم امروز نمی خوام برم سرکار ! و می خوام حرف بزنم !

آخه گفتن : اللهم صل علی محمد رسول الله ، و اله ولی الله ، با مثلا : اللهم صل علی محمد حبیب الله ، واله ولی الله ، فرق داره !

اسید پاشی ! :

شاید شبکه ی قرآن دوست داشته باشه برا ما حرف بزنه ، ولی برا اونی که دوس داره حرف می زنه ، مگر اینکه گفته بشه گوش ما هم دوسدار حرفه ! و می تونه دوس داشته باشه ، حرفو میگم ، منجمله تیر سه شعبه ی :"قابل و ناقابل" و ! اونم بقولی بر وزن : اللهم صل علی محمد و ال محمد ، حالا عجل فرجهمش بمونه ! که فرج کی ؟! ضلع سوم ایندو ؟ و مثلثی ؟ یا فقط ضلع آل ؟ و پایان رسالت ؟ که ولایت باشه ؟ بعبارت دیگه حرف پایانی رسالت این باشه ، که اگر گفته نشه رسالتی نشده !

خب به کی رسونده شد حرف ؟ به مثلث "قابل و ناقابل " ؟ حالا به گوش و اعضای حسی ؟! یا گوش محب و دوسدار حرف !؟ و دیگر اعضای حواس پنجگانه ، هم که گفتم پیامبران عظام مثل اونا بودن ، نیز همینطور ، حالا پایانه اش کجاس ؟ بمونه ! که بقول ما دله و بعبارت دیگه قلب ؟ یا بقولی مجرد از حسه ، اونم جمعی حواس ! نه مجرد یکیش ! و دل یا قلبم مهمونه بقولی بایگانی یا حافظه هس ؟ 

حالا بعدش مهمونی شبهای قدر و خصوصا شب وسط یادآوری حافظه و حکم عقل بمونه ! ولی آیا شبکه قرآن سوزش پاشیدن :"قابل و ناقابل" و بصورت بینندگانش دستکم لمس کرد ؟ مگه مهمون حرفشون حبیب الله نیس !؟ حالا ابلاغ ! حرف بمونه ! 

خب اذان تهرونو گفتن و داریم به اذان ظهر به افق خودمون نزدیک میشیم و بریم آماده بشم برا حرف زدن با خدا ! که نه تنها در فرادای خانه ، بلکه در جماعت و جمعه ی شهر و دیارمون ایرانم همش خدا ی رحمان رحیم نمیگه که : رب العالمین رحمان رحیم مالک روز! دینه ، نوبت به ما هم میده که بگیم : ایاک نعبد و ... .

شاید شبکه ی قرانم برا همین شماره داد برا اینکه بیننده هاش پیامک بزنن ! البته اگه ببننده ای برا خودشون گذاشته باشن !  

----------------- 

با عرض ادب و سلام مجدد : 

ضمن تشکر از تذکر داده شده در قسمت اظهار نظر ، گویا بجای 9 آبان در نوشته ام 9 مهر نوشته شده ، همچنین نقطه ی مغرب از قلم افتاده ، بعبارت دیگه بجای دگمه ی غ دگمه ی ع رو زده ام بهنگام نوشتن که اصلاح شد . 


  

در خلوت خانه : پایانی

ارسال‌کننده : خانواده ی خانه در : روز یکشنبه 4 آبان 1393  برابر با اول محرم 1436 و 26 اکتبر 2014 ، ساعت ...  

قسمت دوم : شب آخر :

با ... .

سلام علیکم ، روز بخیر .

امروز می خوام از سرنشینای ما بگم ، چراکه اگر همین دیروز بحکم دادگاهی که برادرمون ، برادر حسن رحیم پور ازغدی رو عرض می کنم ، برپا کرده بودن ، مثلا عربستانم از کشتی ما پیاده کنیم ، بازم بی سرنشین نیست .

البته ایشون "حق" دارن با اون قتل و عام و اونم در طائف ، نه مثلا در کربلا ، که در کیفرخواستشون اومده بود ، خواستار پیاده شدن مثلا شاه و سلاطین سعودی رو هم مثل مثلا سکولار باشن ، ولی موضوع بحثم اینه که آخرش سر نشین سفینه ی مای ایشون کیا هستن ؟ که بهشون بشه گفت :"ما" . 

خب ، تا وقت اذان ظهر به افق ما نرسیده اینم بگم که مقصود از سرنشین که گفتم "سر" نشین ، یا مثلا خلبان سفینه ، یا کاپیتان کشی ووو ی ما نیس ، بلکه همون :"جامعه" ای هس که ایشون طرحی برای فردا ! ی امروز دارن ! نه جامعه ای مثل اونا که برای آقا ابا عبدالله علیه السلام نوشته باشن که خلبان ، کاپیتان ووو نداره ، ولی اسمش " جامعه " و "ما"ست ! 

بعد نماز مغرب :

امروز نه جمعه بود و نه تعطیل رسمی ، ولی سرکار نرفتم ، خب اون برف و سرمای غافلگیر کننده امروز دیگه نذاشت برم سرکار ، البته نه اونقد که به دکتر بکشه ، ولی اگه میرفتم شاید بهتر بود ، نه اینکه بهتر از بازم خوددرمانی بود ، بلکه اگه صابکارمون طبق قرار داد می خواست بگه که چرا کارو تعطیل کردم ، هرچند در قرارداد نیومده که بیماری هم می تونه دلیل باشه ، ولی در دادگاه مادگاهی میشد گواهی پزشک و استراحت داده شده رو نشون که داد .

خب دفترچه ی درمانی سلامت همگانیم که داشتم ، ولی صابکار که زنگ زد و گفتم کسالت دارم و حرفی نزد ، دیگه نیاز به گواهی پزشک نبود .

البته نه اینکه همونطور که به جمع مثلا بیمارا یا مریضا و دارندگان دفترچه ی درمانی پیوستم ، و اگه گواهی پزشک می گرفتم از "حقوق" و مزایای کاری امروز برخوردار می شدم ، و از سرنشینای سفینه ، کشتی ووو ی :"ما" برادرمون بحساب میومدم ، چراکه ما "حق و حقوق " کارکرد روزای کاریمونم بگیریم خدا رو شاکریم ، چراکه نمونش صابکار قبلی که یه میلیون از کارکردمونم نداد و ... 

خب ، راستی امروزو چگونه گذروندیم ؟ در :"ما" ی برادرمون ، برادر ازغدی رو فقط نمیگم ، هرکه بگه :"ما" ! 

خب از پس انداز ، ذخیره ، و مثلا همون بایگانی که مرحوم علامه ، وقتی بعنوان مثال چشمشون افتاد به یه سیاهی در جهان خارج و اونو دیدن و بعد تجرید از حسم ، یعنی بیناییم به اونجا سپردن ، یا مثلا متن کیفر خواستی برادرمون برای مثلثی در عربستان ، از اونجا تنظیم فرموده بودن .

که مثل صندوق یا مثلا بانک قبلا به اون ریخته شده ، که یادتون باشه در آغاز سال ، هجری قمری و امروزو نمیگم ، نوروز خودمونو میگم ، گفتم اگر داشته باشیم ، نه اینکه بقول مثلا استاد شهید مطهری هم ! فاقد اون باشیم ، و مثل "جامعه" و "ما" سازی برادرمون ، طرحی براش داشته باشیم و اونم برا فردا ! مثلا برا فردای امروز ، امشب! 

حالا کی ؟ اینش مسئله ی امشبه ! امشب :"ما" ! چراکه کی طرح داره ؟ خب پاسخ من مثلا جناب مصباح ، برادر ازغدی که بعنوان مثال نیس ! حضرت نوح نبی علیه السلامم طراح کشتی نوح نبود ! که . 

مثلا همین ساختمون هفت طبقه ی کار قبلی ما رو کی ساخت ؟ شما زمینشو از زیرش بردار ببینم کجا برپا شده ؟ حالا تو آسمونی که بالا رفته بمونه ! اونوقت تو فروشش کی میخواد هرچه شیرینتر بفروشه ؟ و سر و کله ی صاحبان "حق" ی مثل حق معامله ، فروش ، ووو ی اونم قانونی ! پیدا میشه ؟

البته که برای هرکاری که در ساخت اون شده کنندش حق داره ، منجمله کار فروختنش مثلا ، و همینطور خدمات بعد فروشم ، ولی در ساخت "جامعه" و "ما" ی مثلا برادرمونم همینطوره ؟ البته اگه فاقد اون باشیم و قرار باشه بنا رو بر صفر بذاریم و از صفرم شروع کنیم ، مثلا بعد انقلاب ، بیداریم ! چراکه حرف از قیام ، و همینطور خروجم برای اصلاح جامعه ، ما ، فرق داره با تاسیس و ساختنی اونم از صفر ، که سابقه ای نداشته باشه . 

خب انقلاب و بیداری کی ؟ ما ؟ کدوم ما ؟  مسئله و پرسش امشب اینه ، اونم پرسش کی ؟ آیا پرسش جناب مصباح مثلا ؟ یا پرسش برادر حسن ؟ و یا پرسش :"ما" ؟ حالا کیشم بمونه ! که اینم از :"ما" ؟ 

یادتون میاد پرسیدم : ازکی بپرسم ؟ به کی مراجعه کنم ؟ 

مثلا امروز و امشب از کی پرسیدم ؟ از پزشک ؟ دکتر ؟ مهندس ؟ ووو ؟ حتی از کارشناس اعم از دانشگاهی هم ؟ خب بله  حضرات مثلا حوزوی رو هم میشه گفت ، ولی مثلا آیا از فوق دکترا و آیة الله کی ؟ :"ما" ؟ چراکه گفتم پرسش "سر" نشین و مثلا کاپیتان کشتی ما که نیس ، که حالا مثلا حجت  الاسلامش کی باشه ؟ 

یا اسمش چی باشه ؟ مثلا صندوق بود ؟ یا بانک ؟ یا جیب ، که در اون پس انداز شده بود برای همچین روزی ، یا توش بود و از اون برداشت شد . 

حالا از کجاش ؟ بمونه برا قسمت آخر این بحث ، که از مثلا جهان خارج واریز شده به اونه ؟ بقولی ، و اولشم اینه ؟ منجمله اونچه که انبیاء عظام مثل حواس پنجگانه و جامعه یا "ما" ی حواس ریختن تو اون ؟ یا اول و همش حتی بعد خاتم حواس و :"فهذاعلی مولی" هم نیس !؟ که اینوسط حسابی باز بشه ، مثل بانکها ، که با واریزی صاحب حساب بشیم ، یا حسابی "ساخته" بشه ، مثل "جامعه" و "ما" ی برادرمون ، که قبلا :"فاقد" اون بودیم ، یا همونطور که در آغاز امسال ، اونم سالی با :"عزم ملی" ، گفتم که : صفر کیلومترم نباشیم ، یا نباشد :"ما" ، مثل سفیه و کشتی بدون سرنشین ! اونم برا :"نجات" !

حالا نجات کی ؟ بمونه ! فعلا که نه تنها منباب مثال سکولار ، بلکه مثلث پیدایش عربستان سعودی هم تو دریا ریخته شد ، البته از طرف :"جهان خارج " ش ! حالا از طرف دیگش هنوز کیا سوار :"ما" هستن ؟ بمونه !

چراکه آیا علی اوسطم سفینه و کشتی :"ما" داره ؟ یا :"فاقد" اینم هس ؟ 

یا : مکن امشب طلوع ؟ صبح فردا ... 


  

در خلوت خانه : پایانی

ارسال‌کننده : خانواده ی خانه در : روز جمعه 2/8/1393  ساعت 20:15

خانه ی ما ؟

قسمت اول : خانه ی اول :

... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالْفَجْرِ ، وَلَیالٍ عَشْرٍ ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ، وَاللَّیلِ إِذَا یَسْرِ ،هَل ... ؟

سلام علیکم

حالا می خواهیم ببینیم محل سکونت ما کجاس ؟ کجا بیتوته کرده یا می کنیم ؟ ولو یه شب ؟ حالا یه شبی مثل سه شب قدر و یکده ی اون ، بمونه . 

چراکه ، یادم میاد به دانش آموزام ، در مدرسه شهید سید مصطفی خمینی قم ، می گفتم یه عدد یه رقمی بنویسن ، بعد می گفتم دو رقمی ، ووو ، همشم می گفتم یه عدد ! نه در دورقمی ، سه رقمی ووو ، دو عدد ، سه عدد ووو . 

کی می خواد ؟ گفتیم که :"ما" ، وقتی که بعنوان مثال برادرمون فرمودن : ما در ایران ، شما در مصر و ... 

خب ، صرف نظر از اینکه این "ما" شامل مثلا کارگرای فصلی ما بشه ، که اینم بعنوان مثال گفته شد ، وگرنه چهار دیواری برادرمون تنگ تر از اینم هس ! و صرف نظرم از اینکه این مایی که ایشون فرمودن شامل خانواده هم بشه ، که در انتخاباتی که فرمودن تک تک افراد خونه برا خودشون فردی در مای ایشون باشنم باز خونواده ی خونه ای بحساب بیان ! بازم محدوده ی مورد اشاره ی ایشونو گفتیم که دیوار به دیوار مصر و عربم نباشه و شامل جهان اسلام و حتی اتحاد جماهیر اسلامیم باشه ، همسایه مثلا :"سکولار" ه ، و همسایه ی طرف دیگشم که یکی از اعضای حسی ما ، مثلا گوش ما بهنگام سخنرانی ایشونه ، مثل گوش روزنامه نگاران مصری که گوش به فرمایش ایشون داده بودن .  

دارالحکومه :

در هفته ی گذشته ، در فرصتی که دست داد که تلویزیونو نیگا کنم ، داشت سریال مختارو پخش می کرد ، نزدم به کانالی که می خواستم . 

سرادر ، افسر و خلاصه بلند پایه ی نظامی والی کوفه ، در مقابل پرسش والی که چه خبره ؟ در حالیکه شادمان ! بود اومد و گفت : حسین وارد کوفه شده و داره میاد اینطرف ، که والی گفت در و دروازه ی دارالحکومه رو بروش ببندین که وارد نشه ! یکی از خوشحالی ! در وسط کوچه زانو زده بود که سجده کنه ! ووو 

حالا ما هیچی ! چراکه یکی دو روز بیشتر نمونده به آغاز سال 1436 هجری قمری ، ولی اون زمان که شصت سال از هجرت پیامبر به یثرب نگذشته بود ، یکی نبود که بپرسه چرا دارالحکومه ؟

آیا اگر جلوی ! امام علیه السلام در کربلا گرفته نمیشد ، و بعد هم رها نشد که مثلا به مصر برون ، و اگر در جنگم پیروز می شدن و میومدن به کوفه ، آیا میرفتن دارالحکومه ؟! که یکی نپرسه چرا دارالحکومه ؟  

امروزچی ؟ ظهور امام علیه السلامومیگم ؟ دارالحکومه های امروزی رو میگم ؟ 

این یه مسئله ، پرسش دیگه اینکه حالا گیریم محدوده ی مای برادرمون ، که از یه طرف با وجود مثلا سکولار و نفی اون جهانی جهانی نیس ! از طرف دیگشم محدود به مثلا عضوی از اعضای ما هم نباشه ، بلکه مثلا بقول مرحوم علامه آقا سید محمد حسین طباطبایی شامل نه تنها حس ، بلکه حواس ! ما هم بشه ، و حالا مجرد از حسم به بایگانی یا حافظه ی ما هم پاشون برسه ، خب دیگه چی ؟ سر زمین و قلمرو ما همینه ؟  

خانه ی پرسش : 

مگر ایشونم مثل آقای محمدتقی مصباح یزدی ، که یادتون بیاد در نوشته هایی که از زندون براتون فرستادم ، حرفشون بر پرسشی استوار نیس ؟ که برای روزنامه نگاران مصری مطرح کرده ان ؟ خب برای مثلا عضو یا اعضای حسی اونا مطرح شده ؟ :" طرحی برای فردا" ی ایشون ؟ مثل :"اندیشه ی سیاسی اسلام / کشور داری" جناب مصباح ؟ یا برای حس و حواس ووو هم ؟ یا مثلا تهاجم فرهنگی که گفته میشه دامنه اش به بایگانی و حافظه ی ما هم میرسه ؟ و دیگه کجا ؟ ولو یه شب ؟  

چراکه کافیس ما یادآور حرفشون باشیم ، حالا بهش فکر کنیم یا بیندیشیم بمونه ! چه رسه به دارالحکومه ! که حکم کنیم ، یا بقول مثلا مرحوم علامه :"عدم الحکم" ! ولو بقول ایشون :"پندار" ی !

البته همونطور که جهان محدود شده با :"نفی سکولار" در غدیر ، در معرفت و شناختم "مقدر" نشده باشه که نه تنها در فکر و اندیشه ، بلکه در ذکر و حفظم ، همه کاره قلب یا دله ، که گفتم "مقدر" شده ! در اون برنامه ی معرفت سیمای جمهوری اسلامی همون :"ایران" برادرمون ، جناب ازغدی رو میگم .

خب بله :"فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِهَا" هم داریم ، ولی نشنیدین میگن بعضیا عقلشون تو چششونه مثلا ؟ ولی خونه ی اول عقل یا خرد حاکم و فرمانروا که عضو و عضوی از اعضای حسی ما که نیس ! دارالحکومه ی اون در خونه ی فکر یا اندیشه ی ماس ، حالا بعد فکر یا اندیشه چه می کنه بمونه ، اگه "مقدر" نشده باشه :"نفی و اثبات " یا اول مثبت و در ثانیش منفی ، مثل اول حکم و :"بار" دیگش بقول مرحوم علامه :"عدم الحکم" ، در کجا ؟! که فکر نمی کنم فرموده باشن و باشن، منجمله برادرمون جناب ازغدی بعنوان مثال .  


  

در خلوت خانه  :2  

. .. . بسم الله الرحمن الرحیم ، وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَى ، وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ، ... .

ما در خانه :

سلام علیکم ، صبح زمستونی ! بخیر . 

نکته ی دیگه ای که در رهنمودهای برادر حسن رحیم پور ازغدی تجلی می کرد ، کلمه و واژه ی ما یا شما بود ، ما وقتی که مثلا می گفت : "ما در ایران " و شما وقتی که می گفت : " شما در مصر " .

برا همین گفتم صبح زمستونی ، چراکه صبح آقای هواشناسی خبر ساعت هفت شبکه ی یک گفت که یکی دو جای ایران ، که نام یکیشم برد ، برف داره میاد ، یعنی در ایران ، حالا مثلا خاور میانه ووو بمونه ، در مثلا اون شهری که نام برد برف میاد .

خب حالا خبر چی بگه ؟ آیا بگه در ... ایران برف میاد ؟ و صبح برفیش بخیر ؟

... ، وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ، ... . 

ایشان ، برادر ازغدی رو میگم ، این ما رو  برای جهان اسلامم بکار بردن ، ولی بدون تمامی اون پرسشهایی که برای ما در مصر طرح کردن ! که نه تنها این ، بلکه در ... ایران و ... هم ، به "ما" ربطی نداره ! خودشون می دونن ! بزعم اینکه در همون فرمایشات فرموده باشن که به ما مربوطه ! حتی از باب امر به معروفی که دستور کار مجلس شورای اسلامی ایشونه ، حتی زبانی و نوشتاریشم ! 

البته یادتون باشه پیشتر گفتم که تا وقتی که با :"ما" کاری نداشته باشن ! حالا کدوم ما ؟ حالا میگم . 

یعنی در اینجا میگم ، می نویسم ان شاءالله ، وگرنه تو خونه ! که گفته شده ! :"در خلوت خونه" رو میگم ، مثل اونچه که مثلا ایشون فرمود ! البته نه بروزن "غدیر" ! حالا میگم چرا ؟ شکر خدا :"قلم و دواتم و کاغذم" که مهیاست ! امروزیشو میگم ! 

خب الحمدلله فرصتم که دست داده به "ما" ، مثل هر کارگر فصلی در این هوا ، هوای بارانی و برفی که خونه نشین شده باشن ! و آخر امروزم  مثلا یه پنجاه تومنی نمی تونن بیارن خونه ! و به "فکر" خرج خونه هستن ! خرج خونه ی خودشون ! که به :"ما" ی برادرشون ربطی نداره ! برادر ازغدی رو میگم ! 

که با این کاری نداریم ! با این :"ما" رو عرض می کنم ، خب شاید مثلا گفته بشه جیک جیک مستونه ی فصل کاریشون کجاس ؟ 

البته نه اینکه زمستون اومده ! هنوز ماه اول پاییز تموم نشده و می تونن ، می تونیم ، "ما" می تونه بازم کار کنه ! چراکه این برف ، مثل برف زمستون پارسال که شهرداری رو غافل کرد ! البته شهرداری "ما" رو میگم ! "ما" رو هم غافل گیر کرد ! بی حکمت نبود که آقای ... اومد دم در و چک تسویه حسابو داد ! کارفرمای یکی از سه کاریکه در دست داشتیمو میگم . 

که با اینم کاری نداریم ! که برادرمون برا روزنامه نگاران مصری ! فرموده باشن ! چراکه اسم شهردار شهری که ما در آن سکونت داریم چیه ؟ حالا رای دادن به ایشون ، اونم رای :"ما" بمونه ! مثل رای در تمام رای گیری ها ! که منکه یادم نمیاد ، نه تنها ما ، بلکه خود ایشونم تنهایی نرفته باشن پای صندوق ! مگر اینکه ایشونم مثل کارشناس دعوت شده به همون برنامه ی شبکه چهار ، برنامه ی معرفتو میگم ، بفرمایند قلب یا دلشون "فکر" م میکنه و ما یعنی قلب یا :"دل" ! همونطور که یه کاسه گفته شده : درون ، خلوت ، ذهن ، ووو ، مثلا همونطور که عقل ، ذهن ووو فکر می کنن ، قلب و دلم همونطور !

که با اینم کار نداریم ! خب پس کدوم ما !؟ با کدوم ما کار دارم ؟ داریم ! پس از ما نه تنها در خانه ! بعنوان خانواده ای که عبارتند از مرد و زنی ، حالا بچه ها پیش کش ! البته در پای صندوق رای ! و مثلا انتخاب رهبر ووو ، و منجمله شهردار ! حالا یعنی رهبر شهر ؟ بمونه ، بلکه در خلوت چهاردیواری مثلا دل هم ! که نه تنها مولا و رهبر :"فکر" و اندیشه هس ! بلکه معرفت "مقدر" شد که فکرم می کنه ! مثل ذهن ووو ، که وقتی گفته شده منطق قاون فکره ، قانون ذهن ، قانون عقلم گفته شده ! حالا همون :"عقل" ی برادرحسن در فرمایشاتشون فرمودن ؟ یا عقلی مثل :"دل" که در معرفت گفته شد؟ بمونه !

:"اسیر" تونم نکنم ! الان میگم کدوم ما ؟ که با اون کار دارد ! :"ما" رو میگم ! ولی ! راستی حالا که خونه نشین شدم ، شدیم ! از فرصت می شد استفاده کرد و یه سری به کار مسکن مهر زد ! که یکی از کارای در دست بود و هنوزم هس ! ولی ... 

خب ، با مای مثلا برادرمون کار نداریم ، چه در جهان اسلام و چه در جهان خانواده ی ، با مای اختصاصی ایشونم کاری نداریم ، که اونی که قامت می بنده و نیت میکنه و میگه :" الله اکبر ... ایاک نعبد ... " ، مثلا قلب و دله ؟ عقله ؟ و یا ... ؟ مگر اینکه بخوان مثل روزنامه نگارن مصری ، ما هم به ایشون اقتدا کنیم ، چه در ایران و چه در میدانی در مصر ! اونم خانوادگی ! خانواده ی خونه رو میگم ! نه فقط اصل حافظه ! رو ! که مخاطب اصلی فرمایشات ایشونم همینه ! هدف اصلی تهاجم فرهنگیم که گفته میشه همینه ! در حالیکه :

وَقُلْنَا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ 

چراکه بستگی به هجمه ای ، هر هجمه ای که گفته بشه که نداره ! مونده به دفاع از خونه ، حافطه رو میگم ، از هرطرفش ! که یادتون باشه گفتم که دو طرف داره ، مثل عرش خدا !

پس می مونه مای یه طرف دیگه !  

  البته اگه از مصادیق واردات به حافظه ، خونه ووو نباشه ، حالا چه داعشی و چه قانونیش ! منجمله همون که به اسم :"فرهنگی" پوشونده شده باشه و رو گرفته باشه و اونم با "حجاب" کامل ! برا پوشش دادن به حافظه ، خونه ووو ش ! خلاصه همون که بقول آقا علی علیه السلام گفتم تا مطبوع نشده !

خب کدوم طرف ؟! خب اونطرف بعد مثلا ایران برادرمون ، و بعد نه تنها مثلا مصر و جهان عرب ، بلکه حتی :"اتحاد جماهیر" :"جمهوری اسلامی ایران ، مصر ووو" ، تا اونجا که می رسه بقول ما ترکا "بلام یتیم " : " سکولار " ! و جهان مایی که ثانی اونم که شده "سکولار" باشه ! چه رسه به اولش که قابل "ذکر" در ثانیش باشه !

حالا بقول آقا امام علی بن الحسین علیه السلام "چراگاه"ش بمونه !

راستی سکولار یعنی چی ؟ فرصت ندارم ، وقت نماز ظهر داره میرسه ! التماس دعا 

السلام علیک یا (ابا) عبدالله 


  

در خلوت خانه : 

... . بسم الله الرحمن الرحیم ، سبح اسم ربک الاعلی ، ... . 

سلام علیکم 

سر نماز مغرب بودم که آقای ... زنگ زده بود ، بعد نماز که تماس گرفتم ، ضمن مزاحی ، گفت بیام دم در و چک تشویه حسابو بگیرم . 

خب الحمد لله که بخیر و خوشی یکی از سه کاری که در دست داشتیم تموم شد ، هرچندم که یه میلون دستمزدمون داده نشد ، حالا اگه کار مسکن مهرم یه جوری فیصله میافت خیالمون از اونم راحت میشد ، که نه زنگ زده میشه که بریم تموم کنیم و نه زنگ می زنیم جواب میده ! در حالیکه خبرا حکایت دیگه ای داره ، تعهدات بنیانگذارشو میگم ، که گفته شده نیمه تمام گذاشته نمیشه . 

راستی داشتم برنامه طرحی برای فردای برادر حسن رحیم پور اذغدی رو از تلویزیون نیگا میگردم و "نقل" جوشکاری میان نقل و عقلو و شایدم عقل و نقلو ، که گفت یاد غدیر افتادم ، البته نه غدیری برای نفی . 

آخه دیروز داشتم برنامه ی "ماه چهاردهم" و که نیگا می کردم و داشت از اسلام هراسی می گفت یاد غدیر هراسی افتادم . 

بله آخر برنامه طرحی برای فردا ، که گفته شد حالا اگه مطلبی دارن ، روزنامه نگاران مصری رو میگم ، مطرح ! کنند ، برنامه تموم شد ! نمی دونم روزنامه نگاری پرسید که جوشکاری نقل و عقل ، یا عقل و نقل ، نقلیه یا عقلی ؟ 

مثل خلوت خونه ی خلوت و جلوت یا جلوت و خلوت برنامه ی معرفت شبکه ی چهار ، که بجای جمعش رفت تو خلوت و خلوت تر ، بر وزن من و من تری که در برنامه جمعه شب گفت ! نقل کرد ! صادر کرد ! صادرات و واردات که یادتونه ؟ وارد کرد ! از کجا ؟ جوشکارگاهو میگم ؟ 

السلام علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها 

خب ! غدیرو پشت سر گذاشتیم و نقطه جوش رسالت و ولایت ، نبوت و امامتم بمونه ! میریم که داشته باشیم محرم و عاشورارو ، فقط یادتون نره اندیشه ی سیاسی که نه فقط ! بلکه اندیشه ی دینی میان ایندو رو . 

السلام علیک یا حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام 

تا فردا ! چراکه هنوز جمهوری با اسلامی جوش خورده ! و برا مصرم می خواد نمونه بشه ! همون مصری که یادمون هس نماز جماعت و جمعه هاش ! ولی بعد "بیداری" رفتن سراغ چی ؟ 

روز از نو ! دولت ، جمهوری ... ، خب نمازم سرجاش ! مسجدم سر جاش ! خانه ی خدا هم سر جاش ! در دولت ، جمهوری ... ، اونم وقتی :"جمهوری اسلامی" باشه ! مثل چی ؟ مثلا : " سکولار " ! باور ندارین ! همین سخنرانی برادر ازغدی رو گیر بیارین و گوش بدین ! 

خب نماز عشارو هم که خوندیم ، بریم بخوابیم ، تا غدیر دیگر ! چراکه امسال مقدر شد که در نفی سکولار باشه ، حالا کدوم سکولار ؟! بمونه ! یاد مبارزه با تروریست آمریکا افتادم ! که مسلمونارو تروریست میگه ! و مردمشو از ایران ، سوریه و لبنان ، حزب اللهش می ترسونه ! حتی از غزه ! 

نمی دونم چرا یاد شب قدر افتادم ! آخه آقا امام صادق علیه السلام میگه پیروانش به سوره ی قدر استناد می کنن ، حالا آیا برا اینکه در این شب قرآن نازل میشه به ایشون ، و امامان بعد ایشون و بشرح ایضا جانشین امام ؟ یا برا اینکه سلام هی ... ؟ خب قرآن ترس داشته باشه ، سلام چی ؟ 

شب بخیر 


  

خلوت خانه :

... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ...

سلام علیکم 

یادآوری : 

از غدیر چه خبر ؟ در خلوت ؟ 

در جلوت که مثلا بقول مقام معظم رهبری : نفی سکولاره 

آیا بعنوان مثال شامل جلوه ی همون بانکداریشم میشه ؟ 

میگن یکی رفت پیش خالکوب که براش یه شیر تو پشتش بزنه ، تا سوزن اولو زد ، آخش در اومد و گفت کجای شیرو می زنی ؟ گفت مثلا سرشو ، گفت نمی خواد ، سوزن دومم که آخشو درآورد و پرسید ، در پاسخ گفت شکمم نمی خواد ، در سوزن بعدیم همینطور گفت که دمم نمی خواد و ... 

خالکوب گفت شیر بی سر ، دم ، شکم و کوپال که نداریم ! 

مرتبط : 

نظری که به نوشته ی منتخب پارسی نامه ی پارسی بلاگ داده شده . 

و نظرات داده شده در اینجا 


  

در خانه :

... ، إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا ، ... وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ ،  قُمْ ... .

سلام علیکم ، صبح بر و بچه های گلم بخیر .

قبل از اینکه ان شاء الله از در خونه بزنم بیرون و برم سر کار ، در شهر ، دیدم فرصتی هست گفتم یه سلام علیکی و صبح بخیری هم در اینجا باهاتون داشته باشم .

خب اینجا هم براخودش یه جاییه دیگه ، ولو در "خلوت" خونه ی ما ، برا خودش جلوتی داره دیگه ، حالا جلوت کدوم خلوتی ؟ بمونه ، ولی ... .  

دیروز که خونه موندم و بعداز ظهری داشتم پذیرایی می کردم از برنامه ای تحت عنوان :"مناظره" ، حرف از خرج مهمون بود که کی بده ؟ خب گزینه ی صابخونه رو تو گزینه هاش ندیدم ، اونی که دعوت کرده از مثلا :"دولت الکترنیکی" ، یا :"بنیانگذارش" در خونه ، در شهر ، کشور ووو .

مثل بانک که از جلوتی آورده شد به خلوتی ، یا بناشو تو خونه گذاشت ، چون مهمون خونه ، شهر ، کشور ووو نشده بود از کرات دیگه ، که حبیب خدا باشه و قدمش رو چش ! روزیشم جلو جلو رسیده باشه ! 

جالب تو مناظره که نه ! تو برنامه حرف یکی از گزینه ها بود ! و تو حرفا اینکه گویا نمیشه برگردیم عهد بوق ! به وقتی که مثلا بانکم نداشتیم ، چه رسه به الترونیکشو ! 

که نه تنها در ... ، کشور و شهر ، بلکه در خونه هم شعبه باز کرده ! حالا با اجازه ؟ بمونه ، ولی ... 


  

خانه ی اول :

... ، وَإِنْ یکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ، وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الْمُزَّمِّلُ ، قُمِ اللَّیلَ إِلَّا ... .

سلام علیکم بچه های گلم .

امروز خونه هستم ، حالا فرصت شد میگم چرا نمی زنم بیرون ، خب اول جمعه ی بین العیدین ، عید قربان و غدیرو بهتون تبریک بگم ، بعدشم تولد آخرین آقا امام علی علیه السلامو .

خوشبحال حاجیا و حاجیه های مدینه بعدی که به عتبات و مثلا بین الحرمین می رن و خدا سامرا رو هم قسمتشون کنه . 

خب چی گفتم ؟ 

چن روز پیش که دم غروبی از کار برگشته بودم خونه و بعد ... تلویزیون نیگا می کردم ، برنامه ی معرفت شبکه ی چهارو ، یه حرف خوبی زده شد ، منتها "حیات خلوت " ی که گفته شد به "جلوت" کشید و اونم چهار خونه ! مثل امامتی که شبکه ی قرآن می گفت ، که گفته شد امام به حرف خدا و رسول چیزی اضافه نمیکنه ، و ناگفته هم نموند که چهارمی هم هکذا ، و بشرح ایضا منی که گوش می دادم به حرف ، که در این میان از طرف ایشون صادر می شد ، حالا به کجا ؟

در برنامه ی معرفت شبکه ی چهار حرف خوب این بود که به جایی صادر میشد که غریبه با حرف نبود ، یعنی نه تنها وقتی از خدا حرف زده میشه برا شنونده عجیب غریب و نا آشنا نیست ، بلکه وقتیم گفته میشه رسول ، امام و بشرح ایضا وقی بدنبالش "ولی فقیه" م که گفته بشه ، حالا "جانشین رسول الله " ؟ یا امامی که چیزی به حرف خدا و رسول اضافه نمی کنه ؟ نه تنها گوینده ی این حرف ، بلکه شنونده هم ، حالا در حیاط خلوت ؟ یا جلوتش !؟ یه خبری از حرف داره .

مثل همونا که براتون گفتم ، که شما هم در حیاط خلوتتون حرف دارین ، حالا صادره از خدا و رسول ، یا ... ؟ 

وگرنه مثل همون می مونه که یکی به ما بگه : رسول خدا ، حالا خدای حق ، خیر و زیبا ی برنامه ی معرفت بمونه ، ولی براما هنوز خدا مسئله باشه ! 

یاد شورای شش نفره ای افتادم که به آقا امام علی علیه السلام ، در اون شورا ! گفته شد اگه بحرف خدا ، رسول و خلفا ی قبلی گوش بدی باهات بیت می کنیم ، و آقا چهارمی رو هم بیادشون آورد ! وقتی بر حرف خدا و رسولش ، حرف خودشم اضافه کرد ! مثل همون حرف اونا ! 

راستی صادرات و واردات یعنی چی ؟ حالا هرچی ؟ که گفته ! بشه ؟ یعنی یه چیزی صادر بشه ، و همون در وارد بشه ، و بین الصادر و وارد هم داریم ؟

آخه در بحث امامت شبکه ی قرآن اینم گفته شد که حرف که دوتاس ، حرف خدا و رسول ، حرف ! امام جمع ایندوس ! و بعبارت دیگه حرف دیگه نداره ! جزاین !؟

حالا برو تو حیات خلوت برنامه ی معرفت شبکه چهار و بگرد دنبالش ، دنبال بین ! رو ، مثل بین العیدین ، بین الحرمین ووو ، مثل بین الدو حرف ، مثل همون حرف خدا و رسول شبکه ی قرآن و بقول ایشون حرف امام ، لابد بعدشم حرف ولی فقیه و نقطه تمام ! 

و نقطه ی ب بسم الله ... ! و نقطه ی آغاز حرف ! پیدا شد ! 

حالا در خلوتِ جلوت ؟ یا جلوتِ خلوت ؟ و اونم مابین حقیقت و خیر مثلا ، یا جمع ایندو با زیبایی ، ووو ؟ بمونه .

چراکه گویا ظاهرا امام وسط میدونه ! با این حساب ! میدون حرف !

راستی  

هیچی ، قبلا پرسیدم ، آخه اگه در خلوت گشتی و پیدا نشد این بین ، وسط و میدون  ، پرسیدن که عیب نیست !

آخه پرسیده بودم : از کی بپرسم ؟ و براش : به کی مراجعه کنم ؟

 

فقط یادتون نره که بقول باب دانش علیه السلام مسموع مطبوع نشده نمونه ، یا نقلی عقلی نشده نمونه . 


  

خانه ی کار پایانی :

... ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ، الَّذِی عَلَّمَ بِال ... .

در خونه :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ ، ... . 

نه تنها دیروز ، بلکه خدا بخواد امروزم می خوام بزنم بیرون و برم سرکار .

یه چیزی بگم ؟ 

دیروز صابکار بجای اینکه جوشکار بیاره ، بازم نبشیا رو خودش زد ، خب خوبه دیگه ، آدم کاری رو که بلده چرا بره یکی دیگه رو بیاره ؟ ولی ... 

دیشبم ، ببخشین یه چیز دیگه بگم ؟! 

بله ، دیشب که تلویزیونو نگاه می کردم ، یه آقایی ، البته بالباسی مثل لباس آقا پلیسه نه ! داشت از امامت می گفت و مجری اون برنامه ی شبکه ی قرآنم بله بله می گفت و آخرشم طیبات انفسم گفت براش .

خب خوبه دیگه ، اونم تو این دهه بقول امام جمعه ی مادر شهرا در جمعه ی گذشته ، ولی ... 

آخه دیروز ما که کار خودمونو نمی کردیم ، یا حتی بیکار نایستاده بودیم که جوشکار کارو واسه ی کار ما آماده بکنه و بعد مشغول بشیم ! تو قراردادم نیومده که تو کارایی مثل جوشکاری وردست جوشکار باشیم ، آخه صابکار وردست نداشت که مثل جوشکارا ، یا تنهایی که نبشیا رو نزد ، یکی دوساعتی مارم بکار گرفت !

مثل بکار گیری اون آقایی که از امامت می گفت ، که از خدا ، پیامبر که گفت درشو با امامت بست ! در حالیکه چهارمیش خود ایشون بود ، حالا "منکم" ی که داشت برنامه رو اجرا می کرد و پشت صحنه اش بمونه ، ولی من چی ؟

آیا بقول همون امام جمعه ی مادر شهرا از امامت گفته بشه ؟ برا کی ؟ یعنی خطیب جمعه یه مخاطبم نداره ؟ 

که به گفته ی خدا ، پیامبر ، امام و چهارمیش گوش بده ؟ 

خب چی می گفتم ؟

... : انا مدینة العلم و علی بابها . 

اینکه خدا بخواد امروزم ، مثل دیروز برم سرکار ، ولی مسئله اینه که از کجا ؟ برم به خونه ی کار ؟ حالا اگرهم به خونه ی مثلا جوشکاری که گفتم هم خونده نشم ، مثل دیروز 


  

خانه ی کار 2 :

... ، مَالِکِ یوْمِ ... .

روز دوم :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خلق ال ... .

روز کار ؟

خب خانه ی کار یعنی چی ؟ یعنی کاری به فقط خونه نداریم ، و همینطور خونه ی چه کاری ؟ مسئله خونه ی کاره ، مثلا با خونه ی من فرقش مثل همینه که امروز صبح از اون زدم بیرون و غروبی برگشتم بهش ، خب کجا رفتم و از اونجا برگشتم ؟ مسئله اینه . 

و پرسشم اینه که آیا اونجا هم خونه ی منه ؟  و مثلا یکی با "من" کار داشته باشه ، اگه اونجا هم بیاد به خونه ی من اومده ؟  

بعبارت دیگه خونه ی "من" و خونه ی "کار" شم هس ؟ یا مثل امروزه ؟! که گفتم صبح از خونه زدم بیرون و غروب برگشتم ! 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :418
کل بازدید : 1386507
کل یاداشته ها : 1766


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ