طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

پیدایش 3 : 

ب ...

سلام علیکم

زمان ... :

خب بحث از پیداس و با نا پیدا کاری نداریم ، و منبعدم ، و بعنوان مثال شما دوتا ، و مثلا تو خونه ، ووو ، حالا آسمون سقف خونه  کجا ؟ مثل روسری سقف هر خونه ای که رو سر اهلش از "اولیات"  بحساب میاد ، نه ثانوی ووو ، یا بحساب دو ، سه ... ، و آخریات مثلا .  

... سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْکَافِرُونَ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، تَنْزِیلٌ ...

ادامه ی بحث :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یا أَیهَا الْمُزَّمِّلُ ، قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلًا ، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ ... ، أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَ ...

خب هوا روشن شده و وقت رفتن سرکار که ...  

 ... إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ ...

صبح که نشد ، الانم که وارد روز بیست و دوم خرداد شدیم ، هرچند مثل روز پیداست که شبه ، پس بمونه برا فردا که سر کارم نمیریم ، آخه صبح که بازم ماشینو هل دادیم و اول رفتیم ده تایی بنزین به قیمت مرحله دوم ، که هنوز به قیمت مرحله اول یارانش واریز نشده ، زدیم و رفتیم سرکار مصالح آماده نبود و بیکار ایستادیم تا کارفرما بیاد و بعدم افتاد به شنبه تا ان شاءالله آماده بشه و بعد بیرون اومدن از زندون و رسوندن خودمون به خونه که در بحث قبلی گفتم ، مشغول کارم بشیم !  

 

خب ساعتی از شب گذشته و وقت خوابم گذشته ، هرچندم که فردا سر کار نریم و زمانش به شنبه موکول شد . 


  

ب ...

سلام علیکم

گفتیم که با "نظریه" خوب بقول استاد شهید آقای خمینی کاری نداریم ، چراکه بحث از پیدایشه ، نه پیدا و ناپیدایی حالا مثلا پیش از اون یا پس ازاون ، و یا همزمان :

... ، لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ ، وَلَمْ یکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ، ...

ادامه ی بحث : 

: ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ ، مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ، وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیرَ مَمْنُونٍ ، وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ ، ... 

خب ، صابکار جدید ، که کارش درست اونور شهرمونه ، که یکی دو روزه از مسافرت برگشته ، زنگ زد که بریم قراردادو ببندیم ، و ان شاءالله که زودم مشغول کارشیم .

چراکه همسایه ی دیوار به دیوار ساختمونمونم ، صبح دیدم که رفته یکی دیگه رو آورده برا کارش ، با اینکه به ایشون ، که خانوم بچه هاشونم بودن ، گفته بودم که ما چیکاره ایم و همسایه هم هستیم ، که نمیدونم اگه اینجا موندگار می شدیم ، چطور روم میشد چشمم تو چشمش بیته وقتی باهاش روبرو می شدم ؟

چراکه صابخونمون ، البته چشم تو چشم نگفته که مامور اومده در خونه و ... ، که پس از دراومدنمون از زندون که اومدن ملاقاتمون یه چیزایی تو این مایه ها هم گفت ، ولی هنوزم که حرفشون همون باشه که بچه ش می خواد با زن و بچه ش بیاد ، خب حق داره که خونه رو ، حتی پیش از سراومدن اجاره نومه هم خالی کنیم ، آخه کدوم صابخونه ای مثل پیدا میشه که پنج شیش ماه کرایه نگیره و ... ؟

پس ان شاءالله هرچه زودتر مشغول کارشیم ، حالا برا کرایه خونه های عقب افتاده ام که نباشه برا پول پیش و کرایه ی پیش ماه اول و اسباب کشی ... ، هم شده ، مگه اینکه آسمون بشکافه و سقف خونه رو هم سوراخ کنه و ... بیفته تو خونه ! که ...  

بعدشم اونم که گفتم با نظریه ی حضرت امام رحمة الله علیه کاری نداریم ، معناش این نیست که با دیگر نظریه ی های (پیدا و ناپیدا) یا (ناپیدا و پیدا) کار داریم و مثلا بقول استاد شهید یکی از اونا نظریه ی بدیع ، جدید و نو مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی و چهار "شکل" دیگش .

چراکه مثلا با نظریه ی "تئوری طبیعی مجموعه ها" که پیشترا گفته ام بکوشش شورای انقلاب فرهنگی زمان رهبر فقید انقلاب به فارسی ترجمه و منتشر شده نیز می شود ، هرچند که مثلا در کتاب (منطق ریاضی) که اینم بکوشش "جهاد دانشگاهی" ، که همین دیروز مقام معظم رهبری با اونا دیدار داشتن ، اومده باشه که منطق جدید مثل منطق قدیم دوباب نداره و باب اول منطق قدیم اصلا جزو منطق بحساب نمیاد .

که اگر استاد شهید ، همین "جهاد دانشگاهی" ، فرموده باشند علما و دانشمندان دوکار می کنند ، با منطق جدید نخستین کارشون که در باب معرفت و شناخته ، کار بحساب نیاید و کاری به "پدیده" ای نداشته باشن ، مثلا همین "جهاد دانشگاهی" هم ، به "گزاره های" پیدا شده در "جبر گزاره های بول" ژرژ بول ، نه ژرژ کانتور صاحب نظر تئوری طبیعی مجموعه ها ، که "شکل" گیری پدیده های منطق جدید را عهده داره ، مثل آنچه که درباب معرفت و شناخت منطق قدیم به آن پرداخته می شود ، که با تمام اختلافاتی هم که ایندو با هم داشته باشند ، در اصل و پایه نه تنها شبیه هم بلکه از یک چیز حرف می زنند ، از پیدایش ، پیدا شدن ، منتها همان که ما با آن کاری نداریم ، پیدا!؟ شدن (پیداوناپیدا) یا (ناپیدا و پیدا) و تنها تفاوتی که داشته باشن همینه .

چراکه گفتم بحث بحث پیدایش و پیدا شدنه ، و اگه گفتم مثلا : شما دوتا ، بعنوان مثال بود ، مثل همان که در بحث قبلی هم بعنوان مثال گفته شده مثلا : مثل دوتا مرد خونه ... ، مثل دو پدر خونه ، خونواده و خانوار ...

و دو تایی روبروی هم قرار می گیرن و هردو برای هم پیدا میشن ، ولو اینکه میان پیدا شدن ایندو برا هم بقول معروف تفاوت از زمین تا آسمون باشه ، چراکه در بحث ما کافیه که هیچکدوم از ایندو برا دیگری ناپیدا نباشه ، همین ، حالا چقد ؟ مسئله ی بعد اونه .

و بحث ما این نیست که مثلا برای همون ستاد انقلاب فرهنگی در برگردوندن کتاب تئوری طبیعی مجموعه ها ، آیا پیدا نبود که در اون اومده : ما نه تنها بی پدر مادر شده ! یتیم و آواره شده ! حتی فرهنگی! و بتبع اجتماعی ، اقتصادی ووو ! بلکه خمیرمونم بی مایه فطیر شده ! برای مقاومت ، مقاومت فرهنگی ووو ، خمیرمایه ی مقاومت ... !؟

یا برای مثلا همین "جهاد دانشگاهی" هم چطور ؟ وقتی روبرو شد با منطق ریاضی ؟ و بعدم نشر داد اونو !؟

آیا برای اینکه روبرو شده مثلا با علم و دانش و زکاتشم نشر اونه ؟ اینکه پس از پیدا بودن "ایشون" و روبرو شدن با "علم و دانشه" ؟

نه "ناپیدا" بودن یکی از این "دو" ؟ که گفتم کاری به "این" ندارم ، حالا با هرشکل و شمایلی که باشه فرقی نمیکنه .

خب ، هیچی ماشیونو هل دادیم و رفتیم ... ، حالا چرا هل ؟ بمونه ، داستانش مفصل و طولانی میشه این قسمت و ...

فقط همینقد بگم که فقط رفت و برگشت یه ساعتی راه بود و اگه همین ماشنیم نبود ، اگه بیشتر از اونی که کار میکنیم بابت این رفت و اومدم ندیم ، اینقدی نمی مونه که ... ، چه برسه به پر کردن سوراخ بدهی عقب افتاده مثل کرایه خونه ، ووو ، حالا پس انداز ! پول پیش خونه ی جدید که ... 


  

پیدایش :

ب ...

سلام علیکم

پیدایش انسان :

: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ، ...

کسی خونه هس ؟ که سالروز تولد آقا (علی اکبر) علیه السلامو بهش تبریک گفت ؟

خصوصا به داداش کوچیکه که امروز می خواد برگرده سر خدمت نظام وظیفه ی اجباریش ، که مرخصیش داره تموم میشه ، جای آبجی کوچیکه و داداش بزرگه و خواهر بزرگتونم خالی که به اونا هم تبریک بگیم .

جو(نم) براتون بگه منو مادرتون که دیگه پیرشدم ! کتابو که پیش از نماز صبح بازکرده بودیم و داشتیم دوتایی حرف می زدیم ، مام یه روزی جوون بودیم ، کوچیک بودیم و بچه ی (پدرمادر) ی  ...

منظور (دوتایی) سوره ی اقرا نیستا ، و " اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ ... اقْرَأْ وَرَبُّکَ ... " ووو ، بلکه نخستین (دو) تاییه .

مانند مثلا دوکاری که بقول استاد شهید مرتضی مطهری علما و دانشمندان می کنند ، و اختصاص نه تنها به علم و دانشی نداره ، بلکه شامل علم و دانشی هم می شود که مثلا بقول استاد محمد تقی مصباح یزدی ، یکی از اون بی نیاز از عبودیت باشه ، مثل علم و دانش منطق که بعد معلم ثانی ، فارابی ، به دوباب تقسیم شد ، باب معرف و حجت ، یا هر چیزی که مقسم ، یا تقسیم شده باشه .

مثلا شما دوتا ، همینطور بزرگتر کوچیکتر، یا اصغر و اکبرتون ، چه از یه مادر ، و چه اینکه مادرتونم یکی نباشه ، "تو" مثلا خونه ، یا بزرگتر و یا کوچیکترش ، همینطور بیرون از خونه یا فضایی کوچیکتر .

مثلا پیش از تولد و بدنیا اومدن ، مثل من و مادرتون ، و دیگر مثل ما دوتا ، که یکی از ایندو بی نیاز باشه ! حالا از چی ؟ از هرچی که جفت و جورشه بشه ، مثل همون عبودیتی که گفته شده ، ولی به "شکل" عدمی مثل بی نیازی که گفته شده ، و مثلا به این شکل گفته بشه :

(اون بی نیازه) 

یا به هرشکل دیگه که یه چیزی "پیدا" بشه که یه چیزدیگه با اون باشه به شکلی که گفته شده ، حالا در "مکتب امام" این شکلی ،  بقول استاد شهید در یکی از آثار خوب ایشون : "وقوع ولاوقوع" نداره بمونه ، که محل بحث ما نیس ، چراکه بحث ما ( پیدایش و عدم پیدایش) نیس و الی ماشاءالله اشکال دیگش . 


  

نظریه ی مردم (پایانی) :

سلام علیکم

قسمت اول : یادآوری

دیروز ، ضمن اینکه به کار قبلی سر زدیم ، که ببینیم آماده شده برای ادامه ی کار موندش ، تا ظهر منتظر موندیم که صابکار تازه از مسافرت برگرده و قراردادو ببندیم ، که نیومدو و این وسط که منتظرش بودیم یکی از چیزایی که گفتم این بود که درنظریه ی آقای مصباح یزدی، ایشون مثل مقام معظم رهبری منتظر نموندن که مردم بیان سراغ نظریه ی ایشون که ببینن ایشون چه نظریه ای دارن ؟ بلکه مثل رهبر فقید انقلاب رحمت الله علیه نظریه ی خودشونو به مردم ابلاغ کردن . 

که نیازبه واخواهی داشت ، منجمله "تصویر"ی از رهبران که در نظریه ی ایشان "صورت" پذیرفته ، چراکه تنها "صورت" ی که بچشم می آید و قابل تصوره "ایشانن" ، و از دیگر رهبران خبری نیست ! اونم بر فرض اینکه ایشون یکی از "احاد" یا اونا بحساب آورده شود ، اونایی که در این نظریه بناست حضور داشته باشن ، مثلا بعنوان مامور ابلاغیه ، برای ابلاغ نظریه ی مقام معظم رهبری مردمی که مثلا برای نماز جمعه ی تهران آمده باشن ، که شامل سخنرانی قبل از نماز هم بشه ، حالا بعدش بمونه ، که آیا منتشرم بشه ؟

که در زندون بچشم اومد و ... 

البته نظریه ی ایشون روکه منتشر شده بود ، وگرنه منکه تا حالا نه تنها ایشونو یه بارم  زیارت نکرده ام ، بلکه مقام معظم رهبری رو هم همینطور ، چرا حضرت امامو با کاروانی که از خوی رفتیم دیدیم ، که همه بجز من شعار می دادن و ایشونم براشون دست تکون دادن و رفتن و حرفی بجز این "صورت" نپذیرفت و منم همون که گفتم . 

ودیگه اینکه مثل رهبر فقید انقلابم از مردم واخواهی نکردن ، که "آری" ؟ یا " نه" ؟ که فعلا با این کاری نداریم ، چراکه  نظریه ی ایشون برفرض "آری" ست ، ولو به عنوان انجام "وظیفه" و حتی "اجبار" یش ، مثلا از باب دوم منطق ایشون ، که گفتم اگر فرق داشته باشه با باب اول اون ، که باب معرفت یا شناخت باشه .  

تا طولانی تر نشده و از حوصله بیرون ، اینم بگم که ناگفته نمونه که در "احاد" رهبران اومده در نظریه ایشون اینم جای رسیدگی داره که ایشونو کجای اونا تصور کنیم ؟ در زمین ؟ یا آسمونش و بعبارت دقیقش "علی" اونا ؟ یا "بوتراب" ؟

چراکه ما که نمی خوایم این دستاوردو بقول دانش ریاضی اخذ شده ی ایشون از مثلا غرب به حافظه ی "صفریک" بسپاریم ! یا "فاقد" حافظه ایم و "ساختار" ی نداریم که "مهندس" ی بفرمایند هندسه ای را که نداریم ! یا فراموش کرده باشیم و یادآوری نشود ، که شد ! 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ : یا أَیهَا الَّذِینَ ... 

خب ، امروز رسیدیم به سوره ی مائده که یادتون بیاد گفته بودم "بیشتر" میگم ، و بعدشم سوره ی توبه رو داریم به این "شکل" :

؟ : بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ، فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ...

که در قسمت پایانی ان شاءالله بگم ، که این قسمت طولانی نشه و ... 

امروز از سوره ی مائده بگم که مثل دوسوره ی قبلیه که گفتم آغازش به این شکله :

یا أَیهَا الَّذِینَ ...  

البته اگه بدون بِسْمِ اللَّه آغازی داشته باشه و بتبع سرانجامی ، برای آغازی دیگر ، حالا چه به شکل بِسْمِ اللَّهِ "الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و چه : " بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" ، که یادم میاد گفته باشم که اگر در قران العظیم بچشم نیاد ، در یکی از هفت آیه ی سوره ی حمدی که در نماز می خونیم به "صورت" یه آیه هم بچشم میاد : 

... رب العالمین ، الرحمن الرحیم ، مالک ...

و چه به این شکل فقط در سوره نمل که :

... کِتَابٌ کَرِیم ، إِنَّهُ مِنْ سُلَیمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ...

وچه به شکل :

... ، قَالَتْ : ... کِتَابٌ کَرِیم ، إِنَّهُ مِنْ سُلَیمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... 

چراکه بهر شکل نقل کتابه ، کتاب خدا ، و نقل من بعد بنام خدابود که به چه شکل در نماز داریم ؟ رحمن رحیم ، یا "رحمن رحیم" را ؟

نکته ی دیگر که در این فرصت می خوام بگم اینه که ، صرف نظر از خطیب ، ابلاغ کننده و گوینده ی " یا أَیهَا الَّذِینَ ... " ، مخاطبش تا آیه ی :

... ، وَالَّذِینَ کَفَرُوا ...

همانست که در آغاز آمده ، منتها دراین قسمت ودر یه آیه آمده :

 ... الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا ...

که در ادامه اش تحریم های یازده گانه ی قبل اونو برداشته ، حتی به اصطلاح "اکل میت" رو که نخستین تحریمه در آغاز آیه :

حُرِّمَتْ عَلَیکُمُ (...الَّذِینَ آمَنُوا) الْمَیتَةُ ...

مثل چی ؟ مثل مورد بحث ما که گفته شده باشد : الیوم یا امروزم ، مقام معظم رهبری هم ، مثلا راهکاری برای مثلا ساختار حکومت ، بعبارت دیگه "شکل" اون نداره و ...

چه برسه به مردم ، مثل من و مادرتون ، و بقول امام علی علیه السلام ناچارن ، مجبور به خوردن "جمهوری" شد . 

که بر فرض اینهمه ، از خدا که نه ! یعنی از پیامبر گرفته تا امام و جانشینشم در این زمان ، گیریم که صورتی از مردم نداریم ، خب بقول "مکتب امام" : چی ما از مثلا غربیا کمه ؟ 

مگه اونا مثل ما بنده ی خدا نیستند ؟ خدا چی به اونا داده که بما نداده باشه که "شکل" حکومت بکشیم ؟ حالا "فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ...وَ ...وَ ..." ش بمونه ، که دیروز در قسمت قبلی گفتم . 

منکه الحمدلله رب العالمین (ازشرق تابان گرفته تا غرب مغرور) : الرحمن الرحیم ، یا :"الرحمن الرحیم" ، چشم که دارم ، خب کدومیک از "چهار" عضوحسی اونا رو در کندوکاو جهان "بیرون" و ندارم ؟حتی برای لمس "مردم" خونه ی خود هم ؟ ! مادرتونم نمیگم !؟ و میان دو :

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ

سوره ی بعد نماز مغرب و عشا :

لَا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ

رو ، که اینو می خواستم در قسمت پایانی این قسمت بگم ، که گفتم و فکر کنم کافیه ، چراکه بقول معروف در خانه اگر کس است یه حرف بس است ، برای بازنشر در "بیرون" از خانه هم ، خب تا طولانی تر نشده و ... ؟!   

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته : ؟

آخرین اصلاح پیش از نماز مغرب : ؟

نشر : ؟ 


  

نظریه ی مردم (قسمت نهم) :

اول : سلام علیکم

چراکه پدربزرگتون خدا بیامرز از قول پیامبر ، از بچگی بهمون یادداد که وقتی وارد جایی میشیم سلام بدیم ، ولو اینکه خالی باشه . 

خب ، به اذان ظهر داریم نزدیک میشیم ، میرم و ان شاءالله برمی گردم ... 

قبول باشه ، نماز ظهرو میگم ، که آخرین پیامبر اسلام ، که درآخرین کتاب اسلامی  ، ازقول پیامبراسلام قبل از ایشون دارد :

قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ ...

فرموده اند نماز که قبول بشه ، به تعبیر من همه چیز قبوله ، و رد هم بشه ، بازم بقول من همه چیزم رده ، به "شکل" جماعتشم که خوندیم نیز همینطور ، چه تو خونه و چه بیرون و مسجد محل سکونت ما ، که خدا اونم قسمتمون کنه ، بعدشم به "شکل" :

إِذَا نُودِی لِلصَّلَاةِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَةِ ...

با دیگر مساجد شهرمون ان شاءالله . 

حالا بعدش ، یعنی :

... ، فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاةُ ...

چی ؟ یعنی بعد نماز ، جماعت محل و جمعه ی شهرمون چی :

فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ ...

مثل همین در خانه ، محله و شهرمون ، در دیگر شهرهای سرزمینمون ، مثلا در "کشور" ایران ، که در "نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" حضرت آیة الله محمد تقی مصباح یزدی "صورت" پذیرفته ، ولی مثل "مردم" تصویری از آن به نشان نداده اند !

حالا معرفت یا شناخت نه تنها نامبرده ی میان امام وماموم ، یا "امام وماموم" ! بلکه نامبردگان وسط آندو یا ایندوهم بمونه ، چراکه در ساختار نظریه ی ایشان علاوه بر رهبری و مردم ، "رهبران" هم صورت پذیرفته اند ، که پیشتر گفته ام مانعی ندارد ، ولی در صورتی که در تعریف رهبرهم نشردر زمین داشته باشیم ، یعنی در مردم ، مردمی که نام آسمانی آن رهبره ، البته رهبر مردمی به "شکل" یه "کلمه" .

حالا : آیا این شدنی است ؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ : یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ، ... ، یوْمَ یجْمَعُکُمْ لِیوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یوْمُ التَّغَابُنِ وَمَنْ یؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیعْمَلْ صَالِحًا یکَفِّرْ عَنْهُ سَیئَاتِهِ وَیدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ . صدق الله العلی العظم و صدق ...

خب البته بعد نمازجماعت در مسجد محل سکونتمون ، چراکه نه ؟  

البته بقول امام هشتم علیه السلام در خطبه ی توحیدیه ، با معرف و شناخت ، که اصل عبودیت حتی به "شکل" نمازه .

معرفت و شناختی که بقول امام اول علیه السلام ، که در خطبه ی اول نهج البلاغه اومده ، اول دینه .

و اگرم معرفت و شناخت با علم و دانش یکی گرفته بشه ، که فرق دارن ایندو باهم ، بقول پیامبر :

اول العلم معرفة الجبار ...


  

 ... : سلام علیکم

... : مکتب امام

و عیدتون مبارک ، روز نو مبارک ، امیدوارم روز جمعه ی خوبی رو پشت سر بگذارین و هفته ای بهتر براتون مقدر بشه ان شاءالله تعالی . 

هم در این دنیا و هم دنیایی که پیشرو داریم ، مثل امروز که صبح کردیم شکرخدا و دیروزو پشت سرگذاشتیم و بحافظه سپرده شد .

در حالی که درسوره ی واقعه ی بعد نماز مغرب وعشاش اومده بود :

... وَقَعَ ... ، لَیسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ ، ...

و در سوره ی وزاریات بعد نماز صبحم داریم :

... ، إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ، وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ ، ... 

ادامه ی بحث :

... : یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ ؟ ...  

باز پس از یک هفته دیروز که داشتم بیاد می آوردم "نظریه سیاسی اسلام / کشورداری" حضرت آیة الله محمدتقی مصباح یزدی رو ، و باز بحافظه می سپردمش و بقول "آقا" صادق ال محمد علیه السلام در اینجا هم می نوشتمش ، یاد زمانی افتادم که شهردار اتاق کنجکاو شد که چه می نویسم ؟ و بلافاصله گفت : خاطرات زندونو می نویسی ؟  

بنده خدا از اون یقه سیاهایی بود که می گفتن برا یه میلونو خرده ای تومن اونجا بود و با شهرداری اتاق یه مقداری جمع کرده بود و خدا خیرش بده مسئول اتاقو ، که اعدامی بود ، که یه کمی هم اون براش جمع کرده بود ، نه مثل یقه سفیدای امروزی که ...

و نه حتی مانند مثلا شهردار دوران سازندگی بعد امام ، که مثلا بتونه سند مندی بذاره برا این مقداری که براش زندونی بود که مثلا مرخصی هم بره .  

با لبخند بهش گفتم آره ، ولی نگفتم کدوم زندون ، آخه یاد پاسخ "آقا" کاظم ال محمد علیه السلام افتادم به پرسش آنکه به ابر گفت هرجا بباری بقولی "کشور" منه ! ولی نتونست یه باغچه رو به "آقا" برگردونه !

جالبتر اینکه در تاریخ میگن ! همون کشورش سرزمینهای اسلامی بحساب میاد ! وقتی از بسط و گسترش اسلام گفته میشه ، ازمهد فرهنگ و تمدن اسلامی و شکوفایی اون ! 

آخه اون وقتم مثل دیروز از جایی می نوشتم قد دنیا ، قد کره ی زمینی که به نظر حضرت آیة الله ... ، رهبری تو اون ، از شرق تابان تا غرب مغرورش ، بره یه "راهکاری" ، یه آیه ، یه نشانه ای برای "کشورداری" پیدا کنه و مردمشو "موظف" به اون بکنه !

شاید به نظر فقیه عالیقدر ... ، بره یعنی تفقه کنه ! وقتیکه نشانی از آن در "دین" چی ؟ :

هیچکس مدعی نیست که اسلام شکل و ساختار مشخص را برای حکومت تعیین کرده ، نه در قرآن نه در روایات ،نه در سیره و رفتارمعصومان ، نه در کلام امام راحل (ق) و مقام معظم رهبری و سایر رهبران نظام ادعا نشده ... ( یادداشتی از : نظریه ی سیاسی اسلام / کشورداری) . 

خب بله ، آسمان و زمین ، شرق و غربش هم محل تفقه ، نه تنها جهان "بیرون" بلکه جهان اکبر "درون" م محل این کاره ، ولی ... 

خب بله ، از قضا منم در همین جهان "بیرون" بود که به کتابخانه ی زندون رفتم ، حتی خبر نداشتم که صدای سخنرانیهای حضرت آیة الله ... هم به صورت کتاب دراومده باشه ، که تصویری از صوتشو در "درون" داشته باشم ، یا بفرموده مکتوبشودر "بیرون " تا اینجا بازگو کنم .

این کار هر بنی آدمیست و اختصاص به رهبری نداره ، از مادر زاده شدن همان و نه تنها با زمین زیرپا ، بلکه با آسمون بالای سر و وسط ایندو هم ارتباط داشتن همان ، خدا احدی رو از این کار محروم نکرده ، همینطور بلاتکلیف و "سرگردان" ! یا منتظر اینکه رهبر یا : "سایررهبران" مشغول کارش کنند ، پس تصویر این صورت :

"ساختار حکومت از احکام متغییر و احکام ثانویه ی اسلام است که به برحسب شرایط زمانی و مکانی تغییر می یابند و تشخیص و معرفی آنها بر عهده ی ولی امر مسلمین نهاده شده "

واین :

"و پس از آن مردم  موظف اند به آنها عمل کنند ، با این راه حل که اسلام ارائه داده است مردم از سرگردانی و حیرت نجات می یابند و تنش و اختلافات از بین آنان بر طرف می شود"

چیست ؟ مگر اینکه حکم و احکام حکومت " درون " هم بر عهده ی ولی امر "بیرون" باشد ، و یادم بیاد که تصویری هم داشته باشم به این صورت :

هیچکس مدعی نیست که اسلام شکل و ساختار مشخص را برای حکومت "درون " تعیین کرده ، نه در قرآن نه در روایات ،نه در سیره و رفتارمعصومان ، نه در کلام امام راحل (ق) و مقام معظم رهبری و سایر رهبران نظام ادعا نشده ... ( یادداشتی از : نظریه ی سیاسی اسلام / کشورداری)

اونم مکتوبشو ! که پس از محفوظش می توان داشت ! که نه تنها شامل کتاب "نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" ، که ازش یادداشت برداری کردم می شود ، بلکه هر نوشته و سخنی مثلا در رابطه با "شکل" حکومت ، و بعنوان مثال "جمهوری" هم که رهبر یا رهبران از آن یادی کنند نیز می شود ، که گوینده یا نویسنده ی اون چه "شکل" ی صورت و تصویر سازی کرده ؟!

آیا با مثلا منطق" صوری" اخذ شده ؟ پس از برگردانش از صورت یونانی آن ؟ در دارالترجمه های عباسیانی که یکیشون به ابر گفت هرجا بباری تو کشور منه ؟ اونم در عصر و زمان "آقا" عالم ال محمد علیه السلام !؟ 

خب داریم به نماز عصر به افق خودمون نزدیک میشیم ، می خواستم ازتفاوت نظریه ی ایشون با نظریه ی مقام معظم رهبری به صورت "جمهوری اسلامی" بیشتر بگم ، و همینطور با پیش آن به صورت جمهوری اسلامی مد نظررهبر انقلاب رحمت الله علیه ، که استاد شهید مطهری پیش از رای گیری برای آن اومدن در تلویزیون و گفتن که نمی دونن منظور حضرت امام چیه ، ولی جمهوری "شکل" حکومتو و اسلامی محتوای این ظرفو میرسونه .

ولی امروز ایندو یه چیزو میرسونه و به صورت یه "کلمه" تصویر سازی میشه .   

نه به "شکل" نظریه ی مذکور بصورت رهبرمردم "معرفی" شده ، یا یکی از رهبران ، حالا رسمی در ساختار جمهوری اسلامی یا "جمهوری اسلامی" ؟ بمونه در فرصتی دیگر ان شاءالله که مطلب طولانی تر این نشه و خدا نخواسته از حوصله خارج . 


  

نظریه ی مردم (قسمت هفتم) :

... الرَّحِیمِ : یا أَیهَا الَّذِینَ ...

... : سلام علیکم

ضمن پاسداشت امروز پانزده خرداد ، اول بگم ، هرچند روشن است ، که این " یا أَیهَا الَّذِینَ" نه تنها با همین شکل در آیه ای که در سوره ی احزاب داشتیم تفاوت داره ، چراکه در اول آیه آمده ، بلکه با آمده در اول آیات بهمین شکل هم این تفاوت را داره که مثل اونه که در سوره ی ممتحنه داشتیم ، با این تفاوت که آنجا :

... أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا ...

بود و الان :

... الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا ...

جمهوری ، جمهوری اسلامی و "جمهوری اسلامی"  :

خب بحثمون بکجا رسیده بود ؟

گفتم خونه ، مثل خونه ی ما برا خودش نظریه داره ، مردمش من و مادرتون هستیم و این شناخته شده و معروفه در هر خونه ای ، و ولی و سرپرست داره مثل من که پدر خونه هستم ، ولی جناب آقای مصباح یزدی در نظریه ی خود اگر هم با این مردم کاری داشته باشن ، نه تنها این نظریه ی معروف و شناخته شده کافی نمی دانند ، بلکه نظریه ی نماز و جماعت و جمعه مدینة النبی را هم عصری نمی دانند ، چراکه صورت مسئله را چنین مطرح کرده اند که آیا راهکاری برای هرزمان و مکان داریم ؟ و پاسخ هم اینکه خیر نداریم .

در ثانی برای برون رفت از بلاتکلیفی راهکار ، یا "نظریه سیاسی اسلام / کشورداری " را ارائه داده اند .

برای همین نظریه ی ایشان با نظریه ی "جمهوری" برای کشور داری فرق دارد ، چراکه طبق نظریه ی ایشان می توانست نظریه ی  "شاهنشاهی " قبل از جمهوری اسلامی هم باشد ، یا اشکال دیگر کشورداری عصر حاضر ، و حتی می تواند مبنعد هم جایگزین جمهوری اسلامی شود ، چراکه مبنای نظریه ی ایشان تکلیف کشورداری را خدا ، پیامبر، امام و جانشین امام غایب در هر زمان و مکان روشن می کند .

پس بنا بر نظر ایشان نه تنها رهبر انقلاب ، که راهکاری برای کشور داری نداشته ، می توانسته جمهوری را ، مثلا فرانسوی آنرا "اخذ" کند ، بلکه هر شکل دیگری از آن یا دیگر نظریه ی های کشور داری را بگیرد ، بلکه الان هم مقام معظم رهبری نیز می تواند شکل کشور داری را تغییر دهد .

و مردم هم دراین نظریه "موظف" به آن بوده ، هستند و خواهند بود ، که رهبری "اتخاذ" کند .    

و رو حرف رهبری هم حرفی نمی توانند بزنند ، چراکه : "دین دار"ن بقول ایشان ، چراکه این نظریه را برای مردمی دیندار داده اند ، نه بی دین یا کشوربی دینی ، ولو اینکه بشکل "جمهوری" و حتی "جمهوری اسلامی" در آن کشور داری بشه .

خب به همین مختصر کفایت می کنم ، و پیش از تفاوت این نظریه با نظریه مقام معظم رهبری و پیش از ایشان رهبر فقید انقلاب ، به نکته ای اشاره می کنم که در این نظریه جایش خالی است و در ثانی هم بقول هم ایشان ! "متغییر" !؟

یعنی شخص ثالث در این نظریه ، چراکه در این نظریه شخص اول رهبریست ، که شخص دوم با اتخاذ راهکار ایشان ! راهکار را اخذ کند ! بعبارت دیگر اتخاذش پس از اتخاذ شخص اول است ، حالا در حال : "سرگردان"ی یا بی دینی ؟ بماند ، ولی خود جناب آقای محمد تقی مصباح یزدی در کجای این نظریه قرار دارند ؟ حالا در چه حال ؟ بماند .

مگر اینکه این نظریه ی خود را نظریه ی نه تنها مقام معظم رهبری ، رهبر فقید انقلاب ، امام عصر و پیامبراسلام ، بلکه خدا هم اتخاذ کرده و رو حرف خدا ، پیامبر ، امام عصر ، رهبر فقید انقلاب و مقام معظم رهبری که نه فقط ، بلکه رو حرف ایشون هم چی ؟ ... لَا تُقَدِّمُوا ... !

چرا ؟ چراکه : ... الَّذِینَآمَنُوا ... !


  

نظریه ی مردم (قسمت ششم) :

... : سلام علیکم

... : الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قَدْ سَمِعَ اللَّهُ َ قَوْلَ ... وَاللَّهُ یسْمَعُ ... إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ، ...

اول بگم که عبارت " قَدْ سَمِعَ اللَّهُ َ قَوْلَ " را قبلا در سوره ی ال عمران داشتیم ، به این شکل :

... ، لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیاءُ سَنَکْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ ...

... : جمهوری اسلامی :

بعد هم تسلیت بگم امروزو که روز رحلت بنیانگذار "جمهوری اسلامی" در کشور ایرانست ، که پیش از آن به شکل شاهنشاهی بود و که داستانش طولانیست ، مختصر اینکه "شعار" : "حکومت اسلامی" در انقلاب ، خصوصا بعد ورود رهبر انقلاب ، پس از بگومگوها که فقط "جمهوری" باشه یا مثلا "دمکراتیک" اون ، بفرموده ی رهبر انقلاب "جمهوری اسلامی" شد ، نه یک "کلمه" کم و نه بیشتر .

و به این شکل ادامه داشت تا یکدهه ، البته حرفهایی هم زده می شد ، ولی در مقابل حرف رهبر انقلاب تاثیر نداشت و بحث آفرین نبود ، ولی بعد ایشان حرفها بجایی رسید که مقام معظم رهبری برای خاتمه دادن به بحثها شکل "مردمی سالاری دینی" از "جمهوری اسلامی" را عنوان کردن .

ایندو را برای آن گفتم که "آقای" مصباح یزدی بنای نظریه ی خودشان بر عدم "راهکار" برای شکل حکومت در رهنمودهای رهبر انقلاب و مقام معظم رهبری هم گذاشته اند ، حالا کلام خدا ، قول و فعل پیامبر ، و فرمایشات امامان بعد ایشان تا عصر حاضر بمونه ! چراکه ایندو را که با گوش خود شنیده ایم ! 

خب قراره صبح بریم یه کارو ببینیم ان شاءالله ، و دیروقته و برای اینکه خواب نمونیم و از نماز صبحمون قضا نشه بریم بخوابیم ، همینطور بعد نماز سوره ی وزاریات که در اون اومده :

... ، إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ، وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ ، ...

و بعد واقعه هم اومده :

وَالسَّمَاءِ ...

حالا ان شاءالله فردا اگه فرصت دست داد ، در ادامه ی این قسمت ازتفاوت آندو نظریه با نظریه ی جناب آقای مصباح یزدی هم میگم .


  

نظریه ی مردم (قسمت پنجم) :

بنام پدر : سلام علیکم

بسم الله : ...

... : الرحمن ...

از"آقا" امام علی ثانی علیه السلام ، که تا یادم نرفته پیشاپیش روز تولدشونو بهتون تبریک گفته باشم ، نقله که فرموده اند عمویم حضرت عباس بن علی علیه السلام را در قیامت مقامیست که شهدا برایشان غبطه می خورن ، اینو برای این گفتم که اول میلاد شهید القمه رو بهتون تبریک بگم .

نقله که فرموده بودن بخدا قسم اگر دستامو قطع کنن از دینم دست بردار نیستم ، همون دودستایی رو که پر کرد از آب فرات ولی آب نخوردن و بی دستم که شدن با چنگ و دندونم که شده می خواستن مشکو به اهل بیت "آقا" اباعبدالله علیه السلام برسونن و بین الحرمینی مونده بود تا "آقا".  

حالا بقول "آقا" امام علی علیه السلام مطبوع معقول و معلوم این مسموع معقول و معلوم چیه ؟ بمونه ! ز فرش گرفته تا عرش خدا که دو طرف داره ، مثل حافظه ما ، البته اگر بقول استاد شهید مرتضی مطهری فاقد آن نباشیم و حرم و خونه ای داشته باشه دستاور ابواب منطق ایشون ، که بقول ایشون معلم ثانی بنیانگذار آن بوده ، حالا در کجا ؟ لابد جدای از هم ! و حرم و خونه سازی ، بعبارت دیگه بین ایند ، و بقول استاد شهید ذهن و حافظه سازی ! بین الحرمین آندو باب ، معرفت و حجت !

نظریه ی ... ؟ :  

خب رسیدیم به سوره ی :

... الرَّحِیمِ ، إِذَا جَاءَکَ ...

اینو قبلا در سوره ی انعام داشتیم به این صورت :

... ، وَإِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ ...

همینطور در سوره ی ممتحنه ، منتها به این صورت :

... إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ ...

ولی الان در آغاز سوره آمده و در ادامه اش هم ما با :

... قَالُوا نَشْهَدُ ...

کار داریم ، حالا در ادامه اش :

... وَاللَّهُ یعْلَمُ ...

و :

... وَاللَّهُ یشْهَدُ ...

بمونه ، چراکه ما ، مثلا من ، حالا مادرتون هم بمونه ، می خوام ببینم "نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" جناب محمد تقی مصباح یزدی ، بعنوان یه "نظریه" آیا مثلا یه "نظریه سیاسی" است ؟ یا مثلا نظریه ی "سیاسی اسلام" ؟ مثل نظریه ی "جمهوری اسلام" بعنوان مثال ، چراکه نظریه ی "جمهوری" در غرب ، مثلا فرانسوی ، یا مثلا آمریکایی آن فرق داره با شکل آن در ایران ، و شکلش با مثلا در پاکستان هم فرق داره که در آنجا هم "جمهوری اسلامی" ست .  

ضمن سلام مجدد و عرض تبریک بمناسبت سالروز تولد "آقا" امام سجاد علیه السلام ، بگم که دیروز نوشتن ادامه ی مطلب این قسمتو اینترنت همراهی نکرد که بنویسم ، بمونه در قسمت بعدی ان شاءالله . 

بحثمونم اینه که جناب "آقای" مصباح یزدی آیا بعنوان مثلا رجل ، مرد  و پدر دینی این نظریه رو دادن ؟ یا پدر سیاسی مثلا ؟ اینو برا این گفتم که مثلا از "آقا" امام حسن ثانی علیه السلام که نقل شد بدترین یتیمی ، بی پدری سیاسیه ، این فرمایش رو پدر دینی داشته اند ، که پدر سیاسی زمان خودشانم بودن ، حالا بعدا بیشتر میگم ان شاءالله تعالی 

 


  

نظریه ی مردم (قسمت چهارم) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ ...

سلام علیکم 

اول حلول ماه شعبانو بهتون تبریک بگم ، بعدم اینکه نوشته ای رو که در انتهای این نوشته میاد در زندان نوشتم .

اما بعد :   

آخه پنجشنبه که نزدیک ظهراز زندان آزاد شدیم ، تا برسیم به شهرمون و سلام علیکی با اهل خونه داشته باشیم و یه چیزی بخوریم و نماز ظهر و عصرمونو درسته بخونیم شد نزدیکهای غروب .  

البته بعد آزادی اول رفیتم دیدن مادر بزرگ که خونش تو همون شهری بود که زندانی بودیم ، بعد راه افتادیم بطرف شهر محل سکونتمون .

حالا چطور ؟! اینوهم بد نیست در : "نظریه ی سیاسی اسلام / کشور داری" جناب آقای مصباح یزدی جویا شد ، که نوشته ی انتهای این نوشته به اینم اشاره داره . 

صاحب نظریه ؟ :

... ، یا أَیهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ ...

آخه ما که پشت در زندون دستگیر نشده بودیم که اونجا ولمون کنن به امید خدای : "نظریه ... " ی ایشون !؟ که به اینم اشاره شده ...

... ، وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ ... 

الان یادم اومد که صبح بعد نماز که سوره ی وزاریاتو می خوندم اول این یاد آوری شده بود در اون که :

... ، هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ ؟ ...

و بعد فرعون ، عاد ، ثمود و آخرشم :

قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ، وَالسَّمَاءَ ... 

یکی از حرفای ملتی که تو زندون با اونا بودم همین بود ، ولی شنیدن کی بود مانند دیدنش ؟ آیا بعد آزادی مانند مثلا اونایی از اون ملت که بهشون ارازل و اوباش میگن ! بمحض بیرون اومدن از زندون یه قمه ممه ای پیدا کنم ؟ یا یقه ی اولین نفر ملتی رو که بیرونن بگیرم و با زور گیری خودمونو برسونیم به خونه و محل سکونتمون !؟ یا بقولی مثل سارقین با سرقت !؟ ووو ؟ که در نیومده بازگشت باشه پیامدش ؟!

ویا بقیه ی اون ملتم مثل ما هستن ؟ که در سلسله اسباب مسبب الاسباب آخرین مسبب نه تنها برامون ماشین گرفت و رفتیم خونه ی مادر بزرگ ، بلکه خدا پدرش آقا بخشعلی رو بیامرزه ، وسط راه که پیاده شد پنجاه هزار تومانم داد به دختر خونه و منم جلوی این کارشو نگرفتم که خدا روح پدرشو بیشتر شاد کنه ، چراکه ته کارت مددجویی اونقد مونده بود که به شهرمونم برسیم . 

خب دیروزم با اینکه جمعه بود ولی رفتیم دنبال کار ، اول رفتیم سراغ کار قبلی که زیرکار حیاطشو قرار بود بریم تموم کنیم که مامورا اومدن سراغمون و ...

و پسر خونه که شده بود مرد خونه رفت تموم کرد و رفتیم ببینیم بقیه ی کار آماده هست که مشغول بشیم ؟ که صابکار گفت دستکم تا ده روز دیگه آماده میشه ، خب افتادیم تو شهر دنبال کار و برگشتیم خونه ، تا امروز ببینیم چیه میشه ؟ ان شاءالله

این شد که نشده نوشته ی تو زندونو ارسال کنم ، و بعد نوشتنم از اهل خونه ملاقاتی نیومده بودن که مثل قسمت قبلی بدم بهشون تا نوشته بشه تو اینجا . 

الان ، که نماز عصرو هم باز به جماعت توخونه خوندیم ، بفرموده ی آقا امام حسن ثانی علیه السلام ، چراکه در بیرون از خونه ، و نه حتی در مسجد محل سکونتمون ! که مثل محل نماز جماعت تو زندون که هفته ای یه بار نماز ظهر و عصر داشت ، و بشرح ایضا نه حتی مصلی نماز جمعه ی شهر و دیارمون ایران ، چه رسه به دیگر کشورها و حتی اسلامی ، مثلا کشور آل سعود ، ولو اینکه مراسم حج خانه ی ملت ابراهیم علیه السلامم مو به مو بذاره برپا بشه ، ولی خانه جهانیش سازمان ملل باشه ، مثل حتی کشور "نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" جناب اقای محمد تقی مصباح یزدی ، فرصت دست داده که ان شاءالله اونو در انتهای این نوشته در اینجا بنویسم ، خب به اقتضای زمان و مکان فعلیسیت ، البته نه بقول حتی استاد شهید مرتضی مطهری رحمت الله علیه ، چه رسه بقولی بقول جانشین ایشان جناب مصباح یزدی ، که در نظریه ی ایشان به آن متوسل شده اند .

نه فقط برای اینکه به قول مقام معظم رهبری در "فضای" ی مثل فضای محل نماز جماعت واحد "فرهنگی" زندانی که در آن بودیم برای نمازگذاران نماز جمعه ی تهران این نظریه را ایراد فرموده اند ، بلکه به عنوان مثال به اصل "ثبات و تغییر" هم در نظریه ی خود متوسل شده اند ، ولی بازم نه بقول ما ، چراکه در نظریه ی ایشان اصل ثابت غیر متغیر چیست ؟ که سخن را از آن پیگیری کرد ؟

آیا مثلا عبودیت ؟ که سوره وزاریات بعد نماز صبح که خوندم اومده :

وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ ، وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ ، ...  

در حالیکه پیشتر گفتیم که ایشان مراکز آموزشی ، حالا علاوه بر دانشگاه بقول ایشان ، دیگه شامل کجا میشه ؟ و آیا شامل مثلا حوزه های علمیه ی به اصطلاح "ویژه ی علوم دینی" میشه ؟ حالا محل برپایی نماز و اونم به جماعتو و اونم تحت واحد فرهنگی زندون ووو ی تعریف شده در نظریه ی سیاسی ایشون بمونه ، که بقول ایشون نیازی به "عبودیت " م نداره ! درعین "موظف" بودن ، ولو بقول ایشون که در نظریه ی ایشون اومده .

در حالیکه نظریه ی ایشون نیازمند به یه اصل ثابت است ، و بعلاوه اصول متغیر مبتنی برآنم در زمان و مکان خودشان ثابت هستند ، که حرف رو حرف بند بشه ، در سوره ی وزاریات بعد نماز صبح اومده :

فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ ، ...  

چه رسه به سخنرانی های ایشون !؟ حالا برا کی ؟ بریم ببینم در نوشته ی انتهایی چی اومده ؟ 

خب نماز عشارو هم که خونده ایم و بعدشم سوره ی واقعه رو ، ولی پیش از نوشته ی زندون امشبو که شب تولد آقا ابا عبدالله علیه السلامه تبریک بگم ، اینم بگم که عنوان نوشته ی زندون هم "نظریه ی مردم (قسمت چهارم)" بوده و عنوانو دیگه تغییر نمیدم .

نظریه ی مردم (قسمت چهارم) :

سلام علیکم

... وَاللَّهُ یعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ ، قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ...

اول روز مبعث ، روز برانگیخته شدن آخرین پیامبر اسلام رو تبریک بگم ، بعد بریم دنباله بحثی که داشتیم .

ابلاغ :

حالا ما با "نظریه سیاسی اسلام / کشورداری" جناب "آقا" ی مصباح یزدی کاری نداریم که چیه و بر چه مبنایی استواره ، ولی این نظریه رو برای کی گفته اند ؟

چراکه اسلام و اونم آخرین اسلام ، که ان شاءالله به سوره ی مائده که رسیدیم بیشترمیگیم ، رو خدا به آخرین پیامبر فرموده که ابلاغ کنه ، و نظریه ی جناب مصباح یزدی ، با توجه  به یاداشتهایی که از اون برداشته ام نیز همینه ، ولی ابلاغیه رو کم داره !

واخواهی :

... إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ ، وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ ...

بنا براین نیاز به رسیدگی داره که ایشون برای مرد و زن ، حالا نمازگذار نمازجمعه ی تهران ؟ یا بی نیاز از "عبودیت" سخنرانی کرده اند ؟ و در عین حال آنها را "موظف" دانسته اند به پذیرش نظریه ی ایشان ؟ یا برای مثلا زن و مرد پای سخنرانی و در صفوف نماز جمعه ی تهران ؟ چراکه زنان در این صفوف مقدم بر مردان که قرار ندارن !؟

مگر اینکه همانطور که نظریه ی خود را نسبت داده اند به خدا ، پیامبر و اونم آخرین پیامبری که جاشو داده به امام و در این زمان به امام عصر و ایشانم به ولی فقیه (نظریه ایشون) ، به نیابت از ایشان ابلاغیه ای داشته باشن ، که دراین صورت این جانشینی خدا روی زمین از حضرت آدم علیه السلام گرفته تا خاتم النبین صل الله و علیه واله وسلم ، و از نخستین جانشین ایشان تا ولی عصرسلام الله علیها ، و نایب امام زمان عج الله تعالی فرجه هم ، اگر با جانشینی جناب "آقا" ی مصباح یزدی هم بخواهد ختم شود ، علی القاعده نظریه ی ایشان هم به نایب و جانشین ایشان ابلاغ شده ، که به ما چنین ابلاغی نشده ! ما که میگم گفتم که یعنی من ومادرتان ، یا تو و اون که الان "مرد" خونه هستی ، یعنی جانشین من در خونه ، که اگه بمن ابلاغ شده بود به تو هم ابلاغ می کردم ، که جانشین خدا ، پیامبر، امام ، نایب امام ، ولی فقیه ، جانشینش و من در خانه باشی ، در حالیکه تو فقط جانشین من در خانه هستی نه من جانشین جناب حتی "آقا"ی مصباح یزدی ! در خونه ی ما ، و ما هم حرفمون در خونه ماست .

و در خونه ما که از نظریه ی ایشون خبری نیست ، و خونه دیگرانم بما ربطی نداره ، صلاح مملکت خویش خسروان دانند .

راستی از هشتصد هزار تومنی که دستگاه قضایی نظریه ایشون از شما گرفت چه خبر ؟ چهار صد هزار تومان برای درخواست واخواهی من و چهار صد هزار تومان هم برای درخواست دختر خونه ؟ وقتی که در دادگستری همون قوه ی قضایی گفته شده باشه مورد قبول نیست این درخواست !؟ چراکه برای درخواست واخواهی بوده ، نه بشرط قبول یا رد درخواست ، اونم وقتی به ریال ریال آن ، اونم در این شرایط نیاز دارین !


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :96
بازدید دیروز :199
کل بازدید : 1398562
کل یاداشته ها : 1768


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ