سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

 

سلام علیکم

امروزم منتظریم ببینیم علما و دانشمندان ، منجمله مسلمان و شیعه ، خصوصا ایرانی چه می کنند ، مثل دیروز و دیشب که بعد نماز عشا گفتیم :

ارسال‌کننده : خانواده ی خانه در : 15/10/92 11:37 عصر

سلام علیکم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ   أَلَمْ تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ(الفیل/1)... .  


  

 

سلام علیکم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَلَمْ تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ(الفیل/1)... . 


  

 

سلام علیکم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَعْطَینَاکَ الْکَوْثَرَ(الکوثر/1)... . 

گفتیم تا هوا روشن نشده و نرفته ایم سرقرار ، سرکار را عرض می کنم ، بازم عرض ادب و سلامی داشته باشیم خدمت شما ، خب کجا بودیم ؟

اشاره :

محل و جای قرار : 

 

اشاره کردیم به جایی و گفتیم : اینجا ایران است . 

میگن به ملا نصرالدین گفتن مرکز مثلا کره ی زمین کجاس ؟ گف : همینجا که وایستادم ، گفتن : از کجا میگی ؟ گف : اندازه بگیر و مترکن ووو . 

حالا بازم بقول ما ترکا راه دور چرا ؟ 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ(التکاثر/1)... . 

بازم ببخشین ، آخه رفته بودم بیرون ، هوا روشن شده بود و سامانه ی بارشی بقول رادیو جوان ، همین الان : نم نم اینجا هم می باره .

برف روی برفی که هنوز رو زمینه ، البته که به افق ما ، افق مکانی ما ، بله داشتیم می گفتیم . 

میگن پدر مامون خلیفه ی عباسی ، یعنی همون که به ابر می گفت : چیه سر صدا می کنی ؟ هرکجا بباری ملک منه ، یه روز برید و کم آورد و با اشاره به باغچه ی  پدر آقا امام رضای خودمون ، ایرانیارو میگم ، گفت : میشه این فدکو برگردونیم به شما و دست از سر ما وردارین ؟ آقا فرمود : چراکه نه ؟ 

ولی حد و حدود اونو نمی دنس ! برا همین پرسید ، وقتی دید همون ملکش زندونی ملک آقاس ، شاید برای همین رفته باشه تو فکر زندونی کردن آقا ! 

خب ، از بحثمون زیاد دور نشیم ، بحثی که با علما و دانشمندان ، مسلمان و شیعه هم ، بلکه ایرانیشان داریم ، یعنی می خوایم داشته باشیم . 

حالا مثلا رادیو جوان بگه با مهندسین ... ایرانی ، یا دیگری بگه مثلا دکتر ... ایرانی ، ووو ، فرقی نمی کنه ، چرا ؟ حالا مثلا رادیو جوان بگه با مهندسین ... ایرانی ، یا دیگری بگه مثلا دکتر ... ایرانی ، ووو ، فرقی نمی کنه ، چرا ؟ آخه گفتیم : اینجا ایرانه ، مگه اینکه بخوان مارو زندونی کنن ! کجا ؟ خب گفتیم که تو ملک خودشون .

وقت و زمان قرار :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَرَأَیتَ الَّذِی یکَذِّبُ بِالدِّینِ(الماعون/1)... . 

حالا کجا ؟ بمونه ، اونم میگم ، الان بد نیس ببینیم کی ؟

چراکه همین الان بود که رادیو جوان گفت : الان کیف ...

حالا بازم نمی گیم تو کیف انگلیسی و بومی شدش ، آخه گفت : موجودی کیف .

حالا مثلا دکتر مهندسا کجا ؟ بمونه ، ولو اینکه دکترا رو هم تو ایران گرفته باشن ، و بومی شده اش هم نباشه ! 

مثل کیا ؟ مثل علما و دانشمندان ... دیگه ! 

دیشب تلویزیون داشت یه حقیقتی رو می گفت ، اونم تو شبکه قرآن ، در برنامه ای به نام پندار ، و داشت پوزخندم می زد ، آخه طرف می گفت : فردا ، نه الان ، بدنت بخارش می افتد و... 

مثل الان مهندسای ایرانیم نه ، مثل فردای علما و دانشمندان ایرانیم ! که امروزه شبیه که نه اصلا خود فردای دینه ! 

عالی جنابانی مثل راسل و بومی شده ی اونا رو نمی گم ، که میگن تو کیفشون هیچی دارن و میذارن جلوی ما ! احمد و زهرا ! که چی ؟ خب تقسیم کنیم بین خودمون دیگه ! لابد عادلانه هم ، پنجا پنجا مثل نون !

که نه تنها نونی نداریم تو سفره ، الگوریتم بومی شده اش ، الخوارزمی رو عرض می کنم ، نیز به هرکدوممون هیچه .

اوناشو میگم که جیبی برامون نذاشتن که توجیبی داشته باشیم ! میگن فاقد جیبیم ، مثل ایاک نعبد مالک کیف .

مالک یوم الدین فردایی مثل دین الان ، الیوم و امروز ، حالا دیروز و گذشته بمونه و کی و کجاش . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ یا أَیهَا الْکَافِرُونَ(الکافرون/1)... .

 الان که ساعت ده هم گذشته ، آخه دیروز قرار شد صابکارمون امروز سنگ بخره بیاره و هنوز منتظریم ، پشت پنجره بودم و بیرونو نگاه می کردم ، آفتاب روی بلندی کوهی افتاده بود و نم نم برفم تقریبا قطع شده بود .

برا همین قراره که ببینیم علما و دانشمندان ، یا دکتر مهندسای ... ایرانی چه می کنند ، کجاشم که گفتیم .  

حالا چه کردن تا حالا بمونه ، الیوم ، امروز چه خبر ؟ 


  

 

یوم و روز دین :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَادِیاتِ ضَبْحًا(العادیات/1)...إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ(العادیات/11).

در این فرصت صبحگاهی ، یعنی از وقتی که شکر خدا بازم بیدار شدم تا وقتی که هوا روشن بشه و طبق قراردادی که با صابکارمون گذاشتیم بریم سرکار ، گفتم یه عرض ادب و سلامی دوباره با شما داشته باشم .

عهد و پیمان :

چرا ؟ خب برا اینکه بعد عهد و پیمانی که دیشب با خدا بستیم نیز یه سر اومدیم ببینیم عالم و دانشمند ، بقول شهید مطهری منجمله دارنده ی علم و دانش هندسه ، یا مهندسی بقول رادیو جوان که علوم اسلامی منجمله اولین آن که در آشنایی با علوم اسلامی استاد شهید اومده ، یعنی علم و دانش منطق رو ، که دوباب داره ، تغییراتی داده ؟ از دیشب تا صبح که خواب بودم ؟ یا هنوز مهندسان همون سه تا کارو قراره بکنن ؟ جمع گذشته و آینده رو در حال ، منجمله امروز ؟ صبح و الان ؟ و بقول اون رادیو :  ساعت ، دقیقه و ثانیه اش هم ؟ 

یا مثلا رادیومعارف کار علمی خودشو می کنه و مثلا رادیو جوانم مهندسی خودشو ؟ مثل دیروز ، روز قبل ، روز گذشته ؟ و گذشته های مثلا ایندو باهم فرق داره ؟ 

حالا با گذشته ی علما و دانشمندانی مثل راسل و بومی شده اش در اینجا هم کاری نداریم ، که از قضا در مهندسی اینجا هم سابقه دارن ، خصوصا در مهندسی حافظه ی ما ! که اگر بقول استاد شهید قرار هم این باشه که لوح سفیدی باشه ، و فاقد آن نباشیم ، صفر ، خالی و تهی از هر عهد و پیمانی است ! 

ولی علما و دانشمندان یا مهندسانی که می خواهند مارو هم عالم و دانشمند یا مهندس کنند ، یعنی سابقه ی عالم و دانشمند ، یا مهندسی دارن چی ؟ اونم بقول مهندسان : الان ! صبح امروز و امروز ؟

خب قراردادو برای دوتا کار ببندیم الان !؟ سه تا کار پیش کش ! بی نهایتو که حرفشو نزن عالم و دانشمند یا مهندس ! در اینجا !

 

اینجا ایران است !


  

 

با سلام و عرض تبریک 

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَصْرِ(العصر/1)... . 

الان خدمت می رسم ... 

اتاق فرمان : 

خب شکر خدا که بازم برگشتم خدمت شما ، چی ؟ خب اتاق فرمانه دیگه ! خب کجا بودیم ؟ 

کارفرما : 

اینجا الانم هنوز خورشید خانم در نیامده ، اون طرف ما در شرق و مثلا مشهد فرق می کنه ، ولی امروزو ، حالا از بعد ساعت بیست و چهار دیروز ، یا الان و بعدش تا ساعت بیست و چهارشو میگیم چی ؟ مثلا سیزدهم برج ، یا اول ماه ، البته به افق ما یعنی ایران ، و در خارجم بعضی روزشمارشون میلادیس . 

 

می خوام بگم که اینجا هم زمان خودشو داره و بعنوان مثال نماز اول وقت مثلا مشهد با نماز اول وقت ما در یه زمان نیست ، و ایندو در این کار تابع تهران نیستن ، با اینکه تهران پایتخت ایران یعنی کشور ماست ، بعبارت دیگه کارفرمای ما در این کار نه تنها فرق داره با اونور ما و مثلا مشهد که گفتیم ، بلکه حتی با مرکز ایرانم فرق داره . 

ببخشید الان برمی گردم ... 

قرارداد : 

هوا روشن شده ، ولی از آفتاب خبری نیس ، البته نگران نباشین ! 

نه اینکه زیر ابره ، بلکه درخدمت شما هستیم ! 

نه اینکه تعطیل رسمیه و طبق قرار دادمون با صاب کارمون می تونیم امروز در خدمت شما باشیم ، بلکه کار چندانی نداریم که حتما امروز بریم اونو تموم کنیم ، یا فردا پس فردا تموم بشه و بمونیم بیکار تا اینکه سنگ بخرن ، کارفرمامونو عرض می کنیم . 

ولی فردا چی ؟ نمی تونن بگن که امروزم تعطیل رسمیه ! طبق قراردادمون تهیه ی مصالح بعهده ی کارفرماس ، البته تو قرارداد اومده که ما می تونیم ایام تعطیلو نریم سرکار ، ولی نیومده که نمی تونیم بریم ، باشه امروزو میگیم تعطیل و ان شاءالله فردا میریم مشغول خورده کاریا می شیم تا سنگ بیارن . 

ضمانت : 

خب به اذان مغرب به افق ما داریم نزدیک میشیم و قراردادی که با خدا بستیم بهنگام نماز عصر داره به پایان می رسه و بریم آماده بشیم برای عقدقراردادی تا نماز عشا . 

برای چی ؟ برای بهترین کار ، کاری مثل همان که ضامن آهو علیه السلام ضمانتش کرد ، علاوه بر پدرشان و پدرپدرشان تا امام اول ما و پیامبر و خدا ، که فرمود : ... انا ... ، من ضامن اونم . 

خب تا سروکله ی علما و دانشمندانی مثل راسل انگلیسی و بومی شده هاش بازم پیدا نشده ، که بگن خب ضامن خدا چی ؟ فعلا خدا نگهدار 


  

 

صاب کار دین :

سلام علیکم

اللهم صل علی ... و ابیها و بعلها و بنیها و سر مستودع فیها بعدد ما احاط به ... .

وقتی که کامپیوتر و رایانه رو روشن کردم و چشمم افتاد به صفحه ی مانیتور و تصویری که روی اون گذاشته بودم ، یاد وقتی افتادم که سلطان بانوم از خواب بیدارم کرد با گفتن : پاشو نمازه .

زهرا سلطان ، عیال مربوطه رو میگم ، که بااین گفته بازمارو بدنیا آورد و چشممون شروع بکار کرد در دنیا و جهان خارج . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْفَجْرِ(الفجر/1)وَلَیالٍ عَشْرٍ(الفجر/2)...یاأَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ(الفجر/27)ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیةً مَرْضِیةً(الفجر/28)فَادْخُلِی فِی عِبَادِی(الفجر/29)وَادْخُلِی جَنَّتِی(الفجر/30). 

امروز آخرماه صفر به افق ما در ایرانست و اول عرض تسلیتی داشته باشیم خدمت صاب عزاش ، عزای شهادت هشتمین امام پس از امامان قبلی و همچنین بعدی تا آخرین امام .

امروز دهمین معصومی را به عزانشسته ایم که همنام اولین امامست ، مثل آقا علی بن حسین علیه السلام قبل از ایشان ، و آقا علی بن محمد علیه السلام بعد ایشان .

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالضُّحَى(الضحی/1)وَاللَّیلِ إِذَا سَجَى(الضحی/2)مَا... .

پیروان چهارده معصوم مستحضرند و نیاز به یادآوری نیست نام مثلا پیامبر صل الله علیه و اله وسلم و ام ابیها سلام الله علیها ، و امام اولشان ، منتها بدنیست یادآوری پنج نام بعد نام ایشان یعنی نام حسن ، حسین و موسی بن جعفربن محمد علیه السلام که امام هفتم است و پدر آقا امام رضا علیه السلام که روز شهادت ایشان مانند همچین روزی یعنی آخر ماه صفر است .

و محل شهادت این امام غریب در ایران امروزی و شهر مشهد است ، که در زمان شهادت جزو قلمرو عباسیان بود و مامون خلیفه ی عباسی ایشان را از مدینه به مشهد امروزی آورد و مسموم کرد . 

برای همین دور از وطن بخاک سپرده شدن و دور تر از آرامگاه دیگر امامان و شایدم دیگرمعصومین ! به مسجد النبی ، هرچند نزدیکی به آنجا را نمی توان ملاک قرار داد .  

و در این مسیر بود که در نیشابود برای علما و مهندسین بقول رادیویی که در نوشته قبلی نامبرده شد ، پرده از صاب کار برداشتن ! 

کارفرما :  

   بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ(الشرح/1)وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ(الشرح/2)الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ(الشرح/3)وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ(الشرح/4)... . 

 


  

 

سلام علیکم 

  ...إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى(الأعلی/18)صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى(الأعلی/19)بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَى(اللیل/1)وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى(اللیل/2)وَ... .

ضمن عرض تبریک بمناسبت سالروز امامت آقا امام حسین علیه السلام و تبریک سال نو میلادی عرض کنم که امروز که مشغول کار بودم ، مثل همون اومدن به دنیا ، یا جهان خارج که در نوشته قبلی بعرض رسید ، که از پنجره ی چشم از پنجره به بیرون نگا کردم و در بازگشت رسیدیم به آخرین پیام آور از آن دنیا ، یعنی جهان خارج ، رادیو داشت از مهندس و مهندسی می گفت ، رادیو جوان .

یاد فرمایش استاد شهید در نخستین کارشان در آشنایی با علوم اسلامی افتادم ، یعنی کتاب منطق ، که گفتیم کار علما و دانشمندان که بقول ایشون دو تاست ، و هریک از ایندو بقول ایشون پس از فارابی ، یا معلم ثانی ، و یا بقول رادیو مهندس ثانی ، شده ابواب دوگانه ی منطق قدیم ارسطویی ، یه چیزی کم داره ، که رادیو جوان نامشو گذاشت حال . 

آخه رادیو گفت مهندس سه تا کاره می کنه ، نه مهندسی که ما به اون میگیم مهندس ! بلکه بقول استاد شیهد در تمام علوم این سه تا کار رو می کنند ، مهندسین اون علوم و دانشها . 

از اون سه تا کار مهندسا که می گفت دوتاش مثل همون بود که استاد شهید فرموده بودن ، و یکیش ، یعنی اولیش مثل مطلبی که ما در قسمت قبلی گفتیم بود ، می مونه سومی که حرف امروزماست و همونطور که گفتیم جاش تو فرمایش استاد شهید خالیست ! همون که بقول ایشون : فاقدش هستیم ! و کم کم ساخته می شود و بقول رادیو : مهندسی می شود .

 

خب ، هوا روشن شده پاشم برم نون بگیرم برای خونه ، برا صبحونه ، فعلا خدا نگهدار 


  

 

با سلامی گرم و عرض تسلیت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ(التکویر/1) وَ...وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ(التکویر/29).

دهه اول زمستونو در حالی صبح می کنیم که مصادف است با سالروز چشم بستن آخرین پیامبر از اندام جهان خارج ، چه اینکه کبریش سیاهی باشد و چه سفیدی و چه رنگی دگر .

مصادف با شهادت آقا امام حسن علیه السلام نیز هست ، البته به افق ما ، یعنی در ایران و به افق مرکزش تهران ، به همین مناسبت گفتیم که عرض تسلیتی هم داشته باشیم و بعد ببینیم در این فرصت چه می توانیم با شما درمیان بگذاریم ان شاءالله تعالی .

البته الان که نگاهی به بیرون انداختیم ، بازم بقول ما ترکها زیاد دور نه ، از پشت پنجره ، با پنجره ی چشم ، بارش نم نم برف قطع شده بود و اگه خدا بخواد میریم سرکار ، و بنده زاده هم همراه بشه ! علی اوسطمونو میگیم ، آخه اکبر و اصغر که نمی تونن کمکار پدر پیر شصت و سه ساله بشن ، حالا قمریش بمونه ، گفتیم که رفتن خدمت اجباری ! و برای هزینه های ایندو که شده مجبوریم کار کنیم ، شکر خدا که کار هست ولو در برف سرما هم که شده ، برا همین اگه بریم سرکار شاید زیاد نتوانیم مزاحم اوقات شریف شما بشیم . 

آخرین پیام آور :

پس از پیام آوری مثلا چشم ما از جهان خارج ، هرچند ازتباط ما با آن جهان قطع می گردد ، ولی آنچه که حس بینایی ما دیده ، در ارتباطی که با عضوش داشته با جهان خارج ، یادآور فقط مثلا یک سیاهی نیست که چشم ما بر آن افتاد .

چراکه یادآور مثلا چشم ما نیز هست ، البته اگر مشغول بکار نباشد ! یعنی از افتادنش به جهان خارج رخت بسته باشد ، وگرنه هنوز مشغول به پیامرسانیست ، مثلا از سیاهی اندام جهان خارج ، چراکه وقتی می گوییم سیاهی را دیدیم ، معنایش شروع بکار حس بیناییه ، که پس از اتمام کار عضو بینایی یعنی چشم ماست .

ووو ، که فعلا بماند یادآوریش ، فقط می خواهیم در این فرصت یادآور این باشیم که پیام آوری از جهان خارج پس از عضو منتهی به حس نمی شود که آخرین پیام آور مثلا بینایی ویا شنوایی ووو باشند ، چراکه پیش از سپردن پیام به حافظه اعلی و بالاترش را نیز داریم در پایان پیامرسانی اعضاء حسی ما .

تا روزی دیگر ان شاءالله فعلا خدانگهدار

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى(الأعلی/1)... .  

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ، یا عالم ال محمد صل الله علیه و اله وسلم 


  

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ...  (المدثر/17)إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ(المدثر/18)... .

 

سلام علیکم ، صبح سرد نهمین روز زمستانی شما هم گرم 

اینجا که خیلی سرده ، زیر صفره ، خدا رو شکر که از داربست خلاص شدیم و پامون رو زمینه بهنگام کار . 

خب کجا بودیم ؟ 

اقرا ... اقرا ... علم بالقلم ... ن والقلم ومایسطرون ... قم ...

مداد علما و دانشمندان :  

 

میگن قبلنا ، پیش از اینکه دورقمی بشه حساب کتاب علما و دانشمندان ، البته اگه بی نهایت رقمی نشده باشه ایندو رقمشون ، ده رقمی اندازه گیری می کردن علما و دانشمندان ، البته بعد کشف صفر ، خالی و تهی ووو 

در حالیکه چنین نیس ، عاشورا و ده دهی ووو قبلیم مثل دورقمی فعلی بود ، منتها یه رقمش نه (9) رقمی بود ، بعبارت دیگه جعبه ، بسته ووو ی مداد رنگی اصلی قدیمم دورنگ داشت ، سیاه و سفید یا سفیدوسیاه ، مثل الان ، مثلا رنگ سبز چن رقمیه ؟ دورقمی ، علوی و اموی ، یا اموی و علوی ، البته بقول علما و دانشمندان داریم میگیم .

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ،اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ،خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ،اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ،الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ،عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ،کَلَّا... . 

 

وگرنه مداد رنگی ما یه رنگه ، مثل همون که مرحوم علامه گفته که برای نخستین بار افتاد به سیاهی اندام جهان خارج و اونو نوشت در بینایی ، حالا چقد ؟ خب معلومه قد خودش ، قد خدا که ننوشت که نوشته بود براندام جهان خارج ، با مدادش 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ تَبَّتْ یدَا...   (المسد/1)... . 

والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته 


  

 

یکشنبه 8 دی 1392 ، بعدنماز صبح

سلام علیکم صبح بخیر

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یا أَیهَا الْمُزَّمِّلُ(المزمل/1)... . 

گفتیم ما مثل علما و دانشمندان نیستیم ! ما بقول اونا حقم که ندیم ، یعنی باطلم که بدیم ، بازم اونا حرف دارن ، ولو در حد یه حرف ، بعنوان یه حرف ، همونطور که در آخر نوشته ی قبلی گفتیم به اسم و نام یه حرف . 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ(القلم/1) ... . 

نشون به اون نشونی که مثلا دیروز قبل از اذان مغرب حرف زدن ، مثلا در رادیو محلی ما ، چی گفتن ؟ بماند به پژوهش مسئله محور . 

و نه تنها دیروز ، امروزم که وارد پارسی بلاگ شدیم نیز مثل همون حرف رادیو محلی ما رو داشتن ، بازم تو نوشته های برگزیده برای ما . 

اصل مسئله :

 

رادیومحلی ما که موضوعش روز نهضت سواد آموزی بود و گزارشی هم که از سطح شهر داشت در همین رابطه بود ، ولی مجری برنامه پیشواز موضوع دو روز دیگه هم رفت ، که مردم آمادگی پاسخگویی به پرسش گزارشگر را به میانشان خواهد رفت ، دو روز دیگه داشته باشن ، حالا مثل پرسش فعلی ؟ یا مسئله و پرسش دو روز دیگه پیشواز رفتنم داره ؟ بمونه . 

پس علما و دانشمندان نه تنها حرف دارن ، موضوع و پرسش دارن ، بلکه مثل قبل نیس که فقط رادیو داشتن ، امروزه وسیله ای مثل همین پارسی بلاگی که مام بدینوسیله حرف می زنیم نیز دارن ، تازه حرفشون برگزیده هم میشه . 

مثل قبل انقلاب نیس که رادیو محلی هم نداشتن ! یا مثلا مثل قبل صفویه هم نیس که حرف حرف علما و دانشمندان فقط مسلمان باشه ! ووو ، الحمدلله انقلاب شده و مملکت دست شاه هم نیس که علما و دانشمندان و حتی شیعه هم حق حرف زدن نداشته باشن و وسیله اش رو ، پس می ماند اینکه چه می گویند ؟ که گفتیم چه می گویند !

 

امیدواریم که طولانی نشده باشه و موجب ... ، تا فرصتی دیگه ان شاءالله تعالی ، فعلا خدا نگهدار 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :156
بازدید دیروز :146
کل بازدید : 1348318
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ