سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتگوی علمی ما (پایانی) :

گفتگوی فکری ما :

... ، تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ ، ... . (کتاب خدا ، قرآن عظیم ،

 سوره ی فصّلت)

حالا بفرموده ای : داشتن " جمعه ای " بمونه ، ولی یه روز استراحت بدن در هفته برا تجدید قوا هم که شده بد نیست .

خب کجا بودیم ؟ اونجا که بعنوان مثال گفته میشه : "فکر کنید و پاسخ دهید" ، اونم در مراکز علمی ، ولی معلوم نیست که آیا مقصود گوینده از فکر مثلا حسه ؟ و مثلا میگه : "ببینید و پاسخ دهید" ، یا مقصود می تونه خود همین فکر یا اندیشه هم باشه ! البته اگه مثل حس ، قلب ووو ، فکرم داشته باشیم و همونطور که گفتم بقول تفسیر قرآنی فکر همون حس ، قلب وووی ما نباشه ! بعبارت دیگه همونطور که گفتگوی بدنی یا فیزیکی ، و مابعدش یا متافیزیکی عبارت از دستکم گفتگویی حسی داریم ، ولو بقولی علاوه بر اون گفتگوی قلبی یا دلیم نداشته باشیم ، ووو ، گفتگویی بنام گفتگوی فکری نداریم ، اگرم داشته باشیم همون گفتگوی حسیه ، یا حسی و قلبی و یا ... ، حالا گفتگوی معرفتی یا شناختی و یا علمی این گفتگوها هم بمونه ، چه در گفتگوی بدنی یا فیزیکی ، و چه در مابعدش یا متافیزیک .

یعنی منکه ندیدم حتی در باب معرفت یا شناخت که بعنوان مثال گفتم حرف از معرفت یا شناخت حسی ، قلبی و عقلی زده شده ، حرف از معرفت یا شناخت فکریم زده شده باشه !

مگر اینکه معرفت یا شناخت فکری همون معرفت یا شناخت حسی ، قلبی و عقلی ، بلکه بقول همون تفسیریم که گفتم معرفت یا شناخت روحی یا جانیم باشه !

بعبارت دیگه حرف از گفتگویی یه طرفه هست ! حالا فرمان یا دستور : "فکر کنید" به کی داده میشه ؟ بمونه .

در حالیکه گفتم گفتگو دو طرفه هست ، حتی در گفتگو با خود هم مثلا عضوی با حسی ، یا حسی با عضوی از اعضای بدن ما گفتگو داره ، چه رسه به اینکه گفتگویی که در مراکز علمی صورت بگیره میون دو نفر و یکی به یکی بگه : فکر کنید " و حالا فرمان یا دستور :"پاسخ دهید" م بمونه ، که طرف مقابلش بمونه در مقصود طرف دیگه از فکر !

خب ! همه ی اینا بکنار ! حرف اینه که در یه گفتگو ، اونم میون دو نفر ، همونطور که در گفتگوی بدنی یا فیزیکی عیانه و حاجت به بیان نداره ، در مابعدش یا متافیزیکیم ، گفتگو میون دو متفکّر یا اندیشمنده ، حالا چه مراد از فکر یا اندیشه چیزی مثل حس ، قلب وووی ما باشه ، یا نباشه ! یعنی شامل حس ، قلب وووی ما بشه ، مگر اینکه اصلا چیزی بنام فکر یا اندیشه نداشته باشیم ! و وقتی بعنوان مثال که گفتم گفته شده : فکر کنید و پاسخ دهید ، این فکر که گفته شده یه چیزی مثل علم یا دانشه ! که عالم یا دانشمندش بقولی حسه ، وبقولیم حس و قلب یا دله ، و بقول دیگری عقلم می تونه باشه ، ولی قولی که گفته باشه فکرم می تونه ! بگوش منکه نخورده !

چه رسه به اینکه گفته شده باشه گفتگوی علمی یعنی گفتگوی فکری ! و میون دو متفکّر یا اندیشمند ، البته که یکی از این دو هم ، همونطور که در مباحث قبلی گفته شد امام یکی دیگس ، چراکه یادمون باشه : اگر و فقط اگر دو متفکّر یا اندیشمندم باشه ، آنگاه یکی از این دو امام دیگریس .

نه اینکه بقولی : ... ، آنگاه متفکّر یا اندیشمندی داریم که جامع آندو متفکره" ، اونم در حالیکه یادمون رفته که گفته ایم ! "مجموعه ی جامع" نداریم ! بلکه :"عدمشم" داریم ! اونم بعنوان اصل و پایه ی علم یا دانش ! 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :548
بازدید دیروز :194
کل بازدید : 1345666
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ