بسم الله الرحمن الرحیم .
محفوظ یا نگهداری شده (3) :
سلام علیکم .
الحمد لله رب العالمین با تلاش چند روزه ی مخابرات این چیه تلفن محل ما دیروز درست شد و نیازی نیست که بروم به این چیه کافی نت تا در خدمت شما عزیزان باشم .
امیدوارم که نه تنها مسئله ی گرم کردن بلکه مهمتر مسئله نان خانه های شما هموطنان و منجمله هم استانی های عزیزم نیز درست شود که یکی از شما فرموده بودید و برای ما که از دور دستی بر آتش داریم مثل ایشان ملموس نیست .
مثلا همین چند روز پیش که از شهر برمی گشتم در این چیه اتوبوس یکی می گفت که به عده ای نان نرسید ، در حالی که به چهره ی با سیلی سرخ کرده اش نگاه می کردم داشتم دنبال صورتی از کسی که توان تهیه ی نان خانواده اش را در این روزها هم ندارد می گشتم ، در حافظه ام را عرض می کنم .
در این چند روز از ماه محرم آیا شما هم دیده اید تکیه ای را که قدمت برپایی دویست ساله دارد ؟ از این چیه سیما را عرض می کنم، البته بنده از این چیه هیئت ها انتظار ندارم ، چراکه هیئت محلی جای مسجد محل را که نمی گیرد ، نه اینکه برپایی اینها در محرم و صفر و موقت است ، بلکه برای اینکه اینها هم سنگ بنایشان مثل موسسات ، سازمانها و ادارات ماست .
راستی در شهر یا مدینه ی محل شما هم محفوظی حافظ خانه ی شما نیست ؟! مسجد محلتان را عرض می کنم ؟ عجب سئوالی می کنم ! تازه اگر هم باشد حافظش که محفوظی مثل جمعه ی شهرتان که نیست !
بگذریم بریم سر بحث و گفتگویمان از محفوظ و نگهداری شده که در پاسخ پرسش یاس گرامی هم استانیمان گفتیم که فرقی نمی کرد محفوظ ثقلین بروایت آخرین پیام آور خدا باشد یا قطع و وصلی بروایت ارسطویی هم !؟
باز هم پیش از ورود به بحثمان یعنی محفوظ ، البته بروایت ارسطویی مرحوم علامه ، عرض کنم که در اولین نگاهمان به فرمایش ایشان در این زمینه می بینیم که روایت ایشان به روایت افلاطونی بیشتر می ماند تا روایتی که ارسطو مدعی آن شده است .
چراکه : برای نخستین بار افتادن چشم به جهان خارج بقول ایشان ، با افتادن سایه ای در غار بقول افلاطون مناسبترست تا افتادن مثلا یک سیاهی به چشم ، حسش ووو تا بعنوان محفوظ در حافظه یا بایگانی بقول ایشان .
البته اگر چشم بدون اطلاع حسی افتاده باشد به جهان خارج بقول ایشان ، که از قضا گویا قضیه از همین قرار هم باید باشد که عرض کردم : قطع و وصل ارسطویی هم !؟
که در این صورت روایت روایت جدیدی است و متناسب با دو رقمی صفر یکی که معرف حضورتانست و وجه رایج روایت محفوظ حافظه .
منتها گویا غرب ، که گویا جیره خوار تمدن و فرهنگ گذشته ی ما هم باشد ، در شرق شناسی خود مثل غرب شناسی ما نبوده ، بلکه دیده مقصد جهان خارجی که چشم ما افتاده به آن اشراقش بایگانی یا حافظه ی صفر کیلومتر ماست ، یعنی گویا زحمتش را گذشتگان ما کشیده باشند و نونش را غرب خورده باشد که ما وارد کننده ی صفریک آنها هستیم آنهم فقط مصرف کننده اش و نه حتی مثل گذشتگانمان تکمیل کننده اش که آثار یونان باستان را به کمال خود رسانده باشند .
خب ، برای اینکه برای عزیزانی چون جوان ایرانی عزیز هم بیشتر از این طولانی نشود شما را بخدا می سپارم و فعلا از محضرتان مرخص می شوم تا فرصت بعدی ان شاءالله تعالی ، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .