سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشم بینای ما

سلام علیکم .

امروز رفته بودم شهر ، وقتی می خواستم برگردم نرسیده به ایستگاه سواری درمیدان نزدیک ایستگاه دیدم یکی از خیابانها را راهنمایی رانندگی بسته ، خیابان بسته شده را که نگاه می کردم یک تجمعی در اواسط آن که ساختمان فرمانداری در آنجا بود به چشم می آمد ، گفتم شاید بمناسبت ایام دهه ی فجر برنامه ای هست ، می خواستم براهم بطرف ایستگاه برگشت به خانه را ادامه دهم که در همین احوال یک وانت نیروی نظامی رسید و از پشت آن نیروهایی که سپر و این چیه باطوم داشتند پیاده شدند و به طرف فرمانداری راه افتادند .

کنجکاو شدم که ببینم چه خبره ، برای همین بطرف فرمانداری راه افتادم و با پرس و جو اینقدر دستگیرم شد که کارگران کارخانه ی نساجی نه ماه دریافتی نداشته اند و برای همین جمع شده اند .

خلاصه چند نفر ( فکر می کنم شش نفر ) از آنها را که برده بودند فرمانداری با یک سواری پیکان که راننده ی آن یک نظامی بود از آنجا بردند ، البته یک سواری نظامی که با راننده پنج نظامی سرنشین آن بود در پی آن راه افتاد .

خب بنده هم که وسیله نداشتم که دنبالشان راه بیفتم که برایتان بگویم به کجا رفتند ، یعنی برگشتم به ایستگاه و سوار سواری شدم و سواری که تکمیل شد راننده اش راه افتاد ، یعنی با سوار شدن چهار نفر ، نه علاوه بر راننده شش نفر ، مثل همان سواری پیکان که آنها را از فرمانداری برد .

آنهم در حالیکه در نزدیکیهای سواری ما مامور راهنمایی رانندگی نبود که راننده ی را بحکم قانون مجازات کند ، البته اگر از ظرفیتش بیشتر سوار می کرد ، که نکرد ، ولی جلوی فرمانداری این چیه پلیس راهنمایی رانندگی هم بود !؟

--------------------------------------------

مطلب به نقل از این چیه وبلاگ همبستگی ، مشارکت ووو بود  

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :430
بازدید دیروز :194
کل بازدید : 1345548
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ