قسمت اول
:بسم الله الرحمن الرحیم ، ... ، ایا
ک نعبد و ایاک نستعین ، ... : سبعا من المثانیبسم الله الرحمن الرحیم ، اقرا بسم ربک الذی
خلق ، خلق الانسان من علق ، ... : قران العظیمسلام علیکم .
امروز هم برای کاری رفتم شهر ، نه اینکه مثل همان تعریفی از اندیشه که گفته شده : الفکر حرکة الی مبادی و ... ، بلکه تا یادم می آید مثل همیشه از خانه راه افتادم .
اما امروز یک فرقی داشت ، این چیه اتوبوسی که سوارش شده بودم بعد از چرخی که در محل زد برای سوار کردن مسافر ، اولین ایستگاهش دانشگاه نبود ، یعنی از کنار مزار و گلزار شهدای شهر رد نشد ، بلکه وارد آنجا شد ، آخه آخر هفته بود و برای زیارت اهل قبور آمده بودند و برای برگشت به شهر مسافر بود .
خب این بار حمد و سوره را برای اهل قبور که چشم از این دنیا بسته بودند ، همینطور شهدا و ... م در حالی فرستادم که یه وقت دیدم وسط صندلی های قسمت مردانه هم پر شده از خانمها .
راننده هم را افتاد و نگفت که آقایان بلند شوند که خانها بنشینند ، برای اینکه قحطی مثلا اتوبوس که نبود که اینهمه سوار کند و از آقایان بخواهد که بجای خانمها بایستند .
البته عرض بنده این نیست ، بلکه مسئله همین پر و باز خالی شدن مثلا این چیه اتوبوس است که بعنوان مثال عرض شد ، چراکه مراد از این چیه دیجیتال و انقلابی که در آن گفتگوی ویژه ی خبری سیمای ما از آن خبر داده شده این دو دویی می باشد نه دو رقم صفر یکی که منطق جدید می گوید و مراد از دو دویی این دورقم باشد ، یعنی صفر یک .
چراکه گفتیم ایشان ، بشرح ایضا منطق قدیم یا ارسطویی هم ، مارا هیچ بحساب آورده اند ، واین ما ی تعریف شده مثل مثلا امروز که مثلا بنده سوار این چیه اتوبوس شدم ، همینطور بقول ایشان انقلابی و دیجیتالی در این چیه اتوبوس هم روی یک صندلی نشستم ، اینجا مد نظر است ، نه آنجا که حرف از صفر یک است ، چراکه اینجا حرف از یک یک است ، یکی مثل بنده که مثلا سوار یک این چیه اتوبوس شده ، و همینطور در آنهم روی یک صندلی نشسته .
خب این دو راهم که گفتیم یکی از این دو مثل ما را هیچ بحساب آورده اند ویکی دیگرش هم که صندلی است و بقول ایشان چی ؟ خالی یا تهی از مای چی ؟ صفر یک ، یعنی اینهم صفر یکی دیگر و در این دو است که حرف از پر و خالی شدنی است که عر ض شد .
نطق و سخن منطق قدیم یا ارسطو یی را هم در فرمایش مثلا مرحوم علامه دیدیم هم درافتادن : چشم ، و هم در : حرکت ابصار ، به : جهان خارج ، که مثل همان سوار این چیه اتوبوس شدنست ، و همینطور در جهان خارج مثلا به : یک سیاهی ، هم مثل نشستن روی یک صندلی می باشد .
ادامه ی بحث در فرصت بعدی ان شاءالله ، فعلا خدا نگهدار .