اندیشه درقرآن (7) :
... ، فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَ مَا یوعَدُونَ لَمْ یلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، وَفِی أَنْفُسِکُمْ ! أَفَلَا تُبْصِرُونَ !؟ ... .
سلام علیکم پسرم .
قال النبی صل الله علیه و اله و سلم :
اطلبوا العلم من المهد الی اللحد .
اول امروزو تبریک بگم در این ساعت ، و ان شاءالله هفته ای بهتر از هفته ای که گذشت پیش رو داشته باشی ، تا ان شاءالله بعد نماز بیام بحثو پیگیر باشم و بگم که چی دستگیرمیشه از تعریفی که استاد شهید از فکر یا اندیشه داده ان ؟ چراکه :
... ، وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ، ... .
پیشترم به نقل از پیامبر گفتم که :
زکاة العلم نشره .
ببین (1) پسرم ، در انتخاب (2) این تعریف ، صرف نظر از اینکه در آثار بدون استثناء خوبی اومده ، البته پس از شهادت استاد ، که گفتم گروه فرقان غافل از این بود ! ما بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام کاریم به گوینده اش هم نداشته باشیم ، باز یه نکته ای هست مثل همون "ببین" که گفتم ! که کارکردش مثل :"کلمه ی کلید"ه ،که استاد ، آموزگار ، معلم و یا ... نیازی به یاددادن اون نداره ! چراکه شاگرد ، دانش آموز و متعلم و یا ... بلده ، فقط کافیه بعنوان مثال آب رو بهش نشون داد و پرسید اسم این چیه ؟
بعلاوه ، حالا بمونه اون زمان که مثل امروز نبود ! البته اگه امروزه یکی پیدا شده باشه که مثل استاد شهید بنارو بر "کلمه ی کلید" ی مثل "یادآوری" گذاشته باشه و حق داشته باشه که مثل استاد شهید بگه : یادکن !
بله ! در تعریف فکر یا اندیشه بعنوان مثال گفته شده : حرکت کن !
ولی از کجا ؟ مثلا به :"مبادی" ، حالا مقصد ! مبادی :"تصدیقی ، والا تصوری" ش !؟ بمونه .
خب بله ! ولی هرچند مقصود از یادآوریم که مبادی تصوری و تصدیقی باشه ، بازم مقصود یادآوریه و دستور حرکت به جغرافیایی بنام مثلا :" ذهن" داده نشده ! از ذیحقی در خارج از ذهن ! و اونم بعنوان مبادی حرکت ! ولو اینکه همراه با نسبتم نباشه و محق تصدیقم نباشه ، چه رسه به تصدیقش !
تازه اونم در "صفحه" ی ذهن ! و نه خارجیشم ! بلکه :"سفید" ش !
که ای کاش همینقدم ذیحق بود و قابل قلمی کردنم بود ! و :"فاقد" اینم حتی ! و نه جغرافیایی فاقد ! و تازه با حرکتی ! واجد و قابل نگارش !
نه مثل بعنوان مثال این صفحه ! که پذیرای این نوشته است ، بوده و هست !
و قابل یادآوریم بقول استاد شهید ، حالا منجر به فکر یا اندیشه ، یا بقول استاد شهید :"زاینده" بودنش ؟ بمونه .
مثل چی !؟ همون جایی از جغرافیای ما که نه تنها مهد ، بلکه لحد یادآوری زاینده ، یعنی فکر و اندیشه هم بقول استاد شهید است ، بوده ، هست و خواهدم بود !
حالا می خواد موضوش هرچی باشه ! کافیه که باشه !! چه زاینده ی قابل نشرش ! و چه نیازمند فکر یا اندیشه ! و مثلا قابل نشرش ! در جغرافیایی همانند که حق باشه بهش گفت : بیندیش ! فکر کن ! همانطور که گفتم : ببین .
زیرنویس :
1 – چرا !؟ خب برا اینکه مثل من چشم داری و من با چشم می بینم .
خب بله ! حضرت ابراهیم علیه السلامم چشم داره و می بینه ، و قسمتشم دیدن ملکوت آسمونا میشه ، ولی آیا هیشکی حق نداره که به من بگه : ببین !؟ بعنوان مثال این صفحه رو ؟! آیا اینم روزی من نشده !؟
2 – در انتخابات دیگه هم همینطور ، که بعنوان مثال گفته بشه : ببین انتخاب کن ، یا بشنو ، و یا ... انتخاب کن .