گفتیم که بعنوان مثال جناب آقای مصباح یزدی فرموده اند : مسلمانان در سایه تشویقهاى رسول اکرم ص و جانشینان معصومش به فراگیرى انواع علوم پرداختند ... . ، و برگرفت گرفته ی انواع علوم بقول ایشان هم سایه ی تشویقهای رسول اکرم صل الله علیه و اله و سلم بوده و جانشینان معصومش .
بلکه فرا تر ، در همان کتاب آموزش فلسفه ی ایشان ، در توضیح فراخوان مردم به فراگیری علم و دانش ، در نخستین گام پیامبر بزرگوار اسلام ص آمده : اشاره به نخستین آیاتی است که بر پیغمبر اسلام (ص) نازل شد یعنی آیات اول سوره علق « اقرا بسم ربک الذی خلق ... الذی علم بالقلم » (1) .
در حالیکه زمینه ی این فراخوانی هم در سایه ی فراگیر یا فراخوان بودن همان مردمی است که به فراگیری علم یا دانش فراخوانده شده اند وگرنه می شود مثل برگرفتی که تحت عنوان زمینه یا این چیه ماتریکس و تقویت کننده یا پرکننده که در این چیه نانو کامپوزیت ها به دانش آموز گفته می شود .
خب زمینه ی این را هم که عرض کرده ام که برپایه ی منطق جدید (2) است که زمینه اش را منطق قدیم پایه ریزی کرده ، که ما را بجای اینکه فراگیر یا فراخوان بحساب آوردند ، هیچ بحساب آورده اند و معلومست که پرکننده ی ما هم میتواند این حرفها باشد !؟
چراکه وقتی حتی مرحوم مطهری هم ما را لوح سفیدی ، بلکه فاقد اینهم گرفته باشند دیگر چه نیازی به غرب ؟ که خود را بزحمت بیندازد تا قلم فرسایی کند و هر نقشی که خواست بر بوم ما وارد کند ؟ چراکه ما هم مثل گذشتگانمان که انواع علوم را وارد کرده اند ، هنوز هم بقول جناب آقای مصباح یزدی زمینه ی وارد کردن علم و دانش غرب را داریم و بومی و اسلامیش هم می کنیم ! خبرش را هم مثلا سیمایمان درآن برنامه ی گفتگوی ویژه ی خبریش دیدیم که داد .
خب ، فکر نمی کنم فراتر ازاین نیاز به باز کردنش باشد ، امیدوارم برای آن عزیزی هم که خصوصی خواسته بودند روشن شده باشد و اگر بازهم نیاز به توضیح بیشتر باشد بفرمایند ، هرچند کافیست بعنوان مثال یک نگاهی به اثر خوب آشنایی باعلوم اسلامی استاد شهید بیندازند که چرا ما را اول با علم منطق آشنا فرموده اند ؟! و یا چرا مثلا در حوزه و دانشگاه ما هم پیش از مثلا علم یا دانش اصول فقه مانند دیگر علوم یا دانشها حتی این چیه علوم پایه هم واحد منطق را باید گذراند ؟!
ناگفته نماند باز هم در پیامی خصوصی عزیزی خواسته اند که بنده اجازه ی ورود به بحث را بدهم !؟ پیش از این عرض کرده ام که در سردر اینجا نوشته شده : همفکری
خب فعلا بحث را جمع و جور کردم تا مطلب برای ورود ایشان هم به بحث ناتمام نماند .
خب بسم الله
پینوشت :
(1) آموزش فلسفه (1) ، درس اول ، پینوشت 2یا به برگرفته از آنجا در
نظریه مجموعهها
نظریه مجموعهها ، سنگ اساسی بنای
ریاضیات جدید است. تعریفهای دقیق جمیع مفاهیم ریاضی ، مبتنی بر نظریه مجموعههاست. گذشته از این روشهای استنتاج ریاضی، با استفاده از ترکیبی از استدلالهای منطقی و مجموعه- نظری تنظیم شدهاند. زبان نظریه مجموعهها ، زبان مشترکی است که ریاضیدانان منطقی در سراسر دنیا با آن صحبت کرده و آن را درک میکنند. چنان که اگر کسی بخواهد پیشرفتی در ریاضیات عالی یا کاربردهای عملی آن داشته باشد، باید مفاهیم اساسی و نتایج نظریه مجموعهها و زبانی که در آن بیان شدهاند، آشنا شود. !تاریخچه نظریه مجموعهها نظریه مجموعهها در اواخر قرن نوزدهم به طور عمده توسط جرج کانتوربنیان گذاشته شد. زمانی که کانتور مفاهیم و استدلالهای جدید و متهورانه خود را منتشر کرد، اهمیت آنها تنها توسط تعداد کمی از ریاضیدانان بزرگ درک شد. اما این نظریه در توسعه بعدیاش ، تقریباً در تمام شاخههای ریاضیات نفوذ کرد و تأثیری عمیق بر گسترش آنها داشت. بطوری که حتی باعث تغییر نظریههای تثبیت شده گردید و ریاضیدانان سعی کردند مفاهیم ریاضی را بر اساس نظریه مجموعهها تعریف کنند به عنوان مثال میتوان از تعریف اعداد طبیعی توسط پئانو اشاره کرد. همچنین توسعه بعضی از نظامهای ریاضی ، از قبیل توپولوژی، اساساً به ابزار نظریه مجموعهها وابسته است. از اینها مهمتر ، نظریه مجموعهها نیرویی متحد کننده بدست داد که به تمام شاخههای ریاضیات مبنای مشترک و مفاهیم آنها ، وضوح و دقتی تازه بخشیده است.هنگامی که میخواهیم با مجموعههای آشنا شویم میتوانیم آنها را به سه صورت مورد بررسی قرار دهیم. مطالعه مجموعهها به کلی و آشنایی عمومی با آنها که هر کس که میخواهد وارد علوم پایه را مورد مطالعه قرار دهد باید این آشنایی را کسب کند، مطالعه مجموعهها به طور طبیعی و مطالعه مجموعهها به صورت اصل موضوعی. در نظریه مجموعهها دو واژه طبیعی و اصل موضوعی دو واژه متضاد هم میباشند.
نظریه طبیعی مجموعهها
مطالعه مجموعهها به صورتی طبیعی به عنوان
نظریه طبیعی مجموعهها یا Naive set theory است و این همان نظریهای است که در آغاز پیدایش نظریه مجموعهها توسط جرج کانتور مطرح گردید. اما در ادامه این نظریه درگیر اشکالات و پارادکسهایی همچون پارادکس راسل شد، و به این ترتیب نیاز به یک تغییر در نظریه مجموعه ها احساس شد و به این ترتیب ریاضیدانانی چون ارنست تسرملو سعی کردند نظریه مجموعهها را در قالب یک دستگاه اصل موضوعی ارایه کنند که این به ایجاد نظریه اصل موضوعی مجموعهها یا Axiomatic set theory انجامید.نظریه اصل موضوعی مجموعهها
در
نظریه اصل موضوعی مجموعهها، مجموعه به عنوان یک مفهوم اولیه و تعریف نشده در نظر گرفته شده و با چند اصل موضوع به برسی خواص مجموعهها پرداخته میشود. هدف این نظریه جلوگیری از پارادکس های نظریه مجموعه ها است. اصول مورد بررسی این نظریه عبارتاند از:اصل موضوع گسترش
اصل موضوع تصریح
اصل موضوع مجموعه تهی
اصل موضوع زوج سازی
اصل موضوع اجتماع
اصل موضوع مجموعه توانی
اصل موضوع انتخاب
اصل موضوع ترتیب
اصل موضوع جایگزینی