تولد امام ، امام دوم (5) :
... ، إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یؤْمِنُونَ ، ... .
سلام علیکم ، شب بخیر .
خب یکی دو شب نشد که بحثو پیگیر باشم ، بحث تولد امام ، امام دومو ، که در قسمت قبلی گفتم تفسیری اینو هدایت و هدایت دوم نامیده ، و تفسیر دیگه ای هم اینو اون گفته ، چرا ؟ می گوید :
... ، این (!؟) به خاطر آن (!؟) است که گاهى از اسم اشاره بعید براى بیان عظمت چیز یا شخصى استفاده مى شود، ... .
خب ، دوم یعنی بعد اول ، و این هم می تونه به معنی این باشه که دومی مثلا بهتر از اولیه ، و هم اینکه اولی بهتر از دومی ، بعنوان مثال ما بدن داریم و روح ، حالا کدوم یکی از این دوتا اوله ؟ و کدوم دومه !؟
یه مثل دیگه بزنم ، بقول حسی ، که گفتم انقلاب صنعتی یا رنسانس فرانسه ، اروپا و غرب و بعدشم دنیا و منجمله در ایرانم ، هنوز هنوزم ! مثل همین اقتصاد و حتی اقتصاد مقاومتی اونم ، ما یه بدن داریم و یه حس ، والسلام !
خب حالا ، کدوم یکی از این دوتا هم اولی و اون یکی دیگه دوم ؟
مثال های دیگه هم می تونید بزنید ، مثلا "ایحاب و سلب" منطق قدیم ارسطویی غربی یونانی ، یا مثلا سلب و ایجاب جدیدش و بازم غربی ! که اسمش "صفر و یک" گذاشته شده ، خب حالا ، کدومیک ایندو هم اوله و اون یکی دیگش دوم ؟
یه مثالم قرآن زده ، همین ایمان و کفر ، با تعبیرات :
الذین یومنون
و :
الذین کفروا
حالا هردوشم با تعبیر جمع ، ولی با اختلاف زمان ، بمونه ، خب حالا ، کدوم یکی اول و دومیم کدومه ؟ بدون شک اولی ایمانه و دومی کفره .
یعنی چی ؟ یعنی کافر به چی کافره ؟ آیا مثل همون که در بحث قبلیم گفتم ، و گفته : چرا مسیحی ، یعنی مسلمون ، نیستم ؟
خب چی نیستی ؟ بعبارت دیگه به چی کافری ؟ به همه چی !؟ حتی به بدنی که داری !؟ و از داری حرفم می زنی !؟ مثلا لمسش می کنی !؟ و دوم ! اینکه یه چیز دیگه رو هم باهاش لمس می کنی !؟
خب ، گیریمم که دومیم آخری باشه ، ( و بقول همون تفسیریم که هدایت دومی رو آخرین هدایت گفته باشه ) و ( بقول اون ! یکیم مثلا بالا و بالاترم ) ، آیا ایندو ( حس و بدن ) یا بقولی ( بدن و حس) یکی هستن !؟ حتی در حس بدن !؟ چراکه در حس چیزی با بدن که پیداس حس و اون چیز ! فقط بحث این میشه که کدوم یکی اول ؟ و یا دومی کدومشونه ؟
یعنی بحث بحث ایمان یا کفر به ایندو نیست ! یا اون ! دو که هنوز براتون روشن نشده !
بلکه بحث بحث ایمان یا کفر به اولی و آخریه ! و یا ادعای ایمان به این دو :
... ، وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ ، ... .
یعنی حرف این نیست که من نه بدن دارم و نه حسشو ! و یا دارم و اول و دومیش برام روشن نیست ! بلکه حرف اینه که روشنم هست ! در حالیکه :
... یکْذِبُونَ ، ... .
خب ، خسته ام و خوابم میاد ، بمونه برا یه شب دیگه ان شاءالله .