سلام علیکم .
آری ، یادم نرفته که از ( من متفکر ) می گفتیم ، اصلا مقصودم از این وبلاگ همین بوده و هست و خواهد بود ، پس این میان برنامه و بقول رسانه ی ملی خودمان این چیه ( وله ) هم در همان راستاست .
چندی پیش خواهرمان سر کار ( مرضیه خانم ) در اظهار نظری مطلبی فرموده بودند که بد نیست الآن به آنهم بپردازیم .
وجوب طلب علم یا جستجوی دانش را که شنیده ایم : طلب العم فریضه ... .
حالا کاری نداریم مثلا به آمریکا که مثل ما به این قضیه نگاه نمی کند و مقصود از مثلا این حرف ما : ( دانش هسته ای حق مسلم ماست . ) را طور دیگر می ( سنجد ) ، ولی جلوی فکر کردن را مگر می شود گرفت ؟
آری !؟
شماچه فکر می کنید ؟
بنده فکر میکنم مانعی ندارد که استادی متوسل به عقل یا خرد شاگردش هم شود که مثلا : بهترست که بداند . یا دست روی قلب یا دل او هم بگذارد که مثلا : دوستدار دانشست ، ولی این وسط طالب علم یا جوینده ی دانشش به رشد فکری هم نیاز دارد و فقط نیازمند رشد عقلی نیست ، همینطور حب و بغض قلبی و بروز احساسات هم .
آیا فقط طالبان علم یا جویندگان دانش در حوزه و دانشگاههای ما چنین نیازی دارند ؟ یا مثلا فقط دانش آموزان مثلا دبیرستانی ما توان اندیشیدن دارند ؟ یا دانش آموزان دوره ی راهنمایی تحصیلیمان نمی توانند بیندیشند ؟! و وقتی مثلا در سال اول دبیرستان بعنوان مثال منطق ریاضی را خواندند می : ( باید رعایتش ) کنند ؟
دانش آموز دوره ی ابتدایی چطور ؟ پیش دبستانی و در خانه چطور ؟