اندیشه ی دینی :
بسم الله الرحمن الرحیم ، تبت یدا ... : قرآن عظیمسلام علیکم
ضمن عرض تسلیت بمناسبت
وفات حضرت زینب سلام الله علیها و عرض تبریک بمناسبت امروز و آرزوی جمعه و هفته ای بهتر برای شما عزیزان عرض شود عزیزانی که پیگیر بحث بوده اند دستگیرشان شده است که بحث اصلی ما در اینجا اندیشه است ، که مثل عضو ، حس و بقیه ی نعمت الهی برای فراگیری ماست و در نهایت گفتیم که هم مدرک و هم مدرک ، یعنی فقط فراگیر نیست بلکه فرا هم گرفته می شود .عزیزانی هم که عنایت بیشتری داشته اند دریافته اند که انگیزه ی ما در اینجا هم فراگیری اندیشه ی دینی است که مثل مثلا حکومت دینی فراگرفتنی است ، خصوصا پس از انقلاب دینی یا اسلامی ما که انتظار می رفت موضوع فراگیری ماهم باشد ، حالا در نظام آموزشی جدید و به اصطلاح دانشگاهی ما ؟ و یا در نظام قدیم و به اصطلاح حوزوی این چیه ویژیه علوم دینی ؟ و یا نه بلکه در نظام آموزشی دینی ؟! بماند .
پس انگیزه ی مثلا انفعالی در مقابل سر ریز اندیشه های وارداتی خصوصا پس از انقلاب نیست ، چه رسد به اینکه در مقابل نظام آموزشی جدید و قدیم ما باشد که ما را وارد این بحث کرده باشد که پیگیر اندیشه ی دینی باشیم ، مثل آنکه گفته شود خواستار حکومتی دینی در مقابل حکومتهای غیر دینی ، از جمله این چیه جمهوریهایی که گفته می شود باشیم ، که شکلش فرقی نکند و بقولی مظروف ، محتوا ووو ی آن را دینی کنیم .
پس چنین نیست که شکل اندیشه ی ما هم همان شکل قدیم ارسطویی و بعد هم صفر یک جدیدش باشد و موضوع بحث مثلا ماده ی استدلال ما باشد و نه شکل و صورتش که منطق قدیم عهده دار آن بوده و گویا حالا هم منطق ریاضی است که به اندیشه ما و حتی اندیشه ی دینی ما هم شکل می دهد !؟خیر ، بلکه ما فراگیریم و منجمله
می اندیشیم ، و عرض شد که بفرمان عقل یا خرد ، همچنانکه به نقل از مرحوم آقای مطهری دیدیم که اقسام متفکران اسلامی هم بفرمان عقل و دل و یا حس خود فکر می کردند .یعنی این خرد ماست که ما را مجبور به اندیشیدن می کند ، و این هم بعرض رسید در خلال بحث ، و اصل مطلب در اینجا همین بود ، و نه اینکه همانطور که عرض شد مثلا اندیشه های وارداتی ما را مجبور بفکر کرده باشند .
خب ، حالا بحث این است که آغاز اندیشه ما و بعبارت دیگر جبارش عقل یا خرد ماست ؟ که بفرمانش فکر یا اندیشه ی ما هم مثل مثلا چشم ما می افتد به چیزی ؟ مثلا به دنیای خارج بقول مرحوم علامه ؟ یا عقل و خرد ما ما هم مثل اندیشه ما مجبورست ؟ جبارش کیست ؟
آنکه به عقل و خرد ما هم فرمان داد : اقرا ... ، یا فراگیر ... ، کیست ؟ حتی برای فراگیری خودش ، همان مسئله ی قدیمی را عرض می کنم که عقل و خردمان فقط مدرک ( به ضم میم و کسر راء
) نیست ، بلکه مدرک ( به فتح میم و فتح راء ) هم هست ، یعنی موضوع فراگیر و منجمله اندیشه ما هم هست ، آنهم وقتی بفرمانش بیندیشیم .خب ، اجازه می خواهم که بیشتر از این وقتتان را نگیرم و ادامه ی بحث را بگذاریم به فرصتی دیگر انشاءالله تعالی و اجازه بفرمایید فعلا حرف را با این سخن پیامبر اعظم صل الله علیه و اله وسلم به پایان برسانم که در زمان ما طلبه ها همان اوایل جامع المقدمات می خواندند :
اول العلم معرفت الجبار ... .