بسم الله الرحمن الرحیم ، انا انزلناه فی
لیلة القدر ، و ما ادراک ما لیلة القدر ؟ لیلة القدر ... .سلام علیکم
بسم الله الرحمن الرحیم ، یا ایهاالمدثر ، قم ... ، انه فکر و
قدر ، فقتل کیف قدر ؟ ثم قتل کیف قدر ؟ ... .شبهای قدر ماه مبارک امسال را هم پشت سر گذاشتیم ، امیدوارم که بنده را دعا کرده باشید ، خصوصا شب اول که شب شکافته شدن فرق مولاست ، که رقم سلبی یا صفر جدیدش بحساب نیامده باشم .
مسئله در همین قدم اول است ، یعنی ما همه فکر می کنیم ، حتی ولیدبن مغیره هم فکر می کند ، یعنی چنین نیست که بقول منطق قدیم قدم اول بشود بر ایجاب و سلب گذاشت ، حتی اگر استاد شهید مرتضی مطهری هم این را گفته باشد ، همینطور صفریکی که منطق جدید بنایش را می گوید بر آن گذاشته و ما را مثل فرق مولا دوشقه کرده ، مثلا یکی که فکر نمی کند و یکی هم که فکر می کند ، یا مثلا یکی غلط فکر می کند و یکی هم درست و این چیه دیجیتالی های دیگر آن گام نخست که اگر لم یلد باشد و زیرمجموعه ی
یکی دیگر نباشد ولی ولم یولد ، همینطور ولم یکن له کفوا احدش حرف دارد چراکه رقم دیگری هم دارد این مجموعه ی صفر ، خالی و یا تهی ایشان که بنا را بر آن بگذاریم ، مثل رقم سلب قدیمش که سنگ بنایش ایجابی باشد .یعنی عرض کرده ام که حرف اصلی این منطق این نیست که بنا را بر دو گذاشته ، همچنانکه حرف اصلی منطق قدیم یا ارسطویی این نیست ، چراکه بنا را بر یک چیز نهاده اند ، هم در قدیم و هم در جدیدش .
نمی خواهم مثل مرحوم مطهری که علل گرایش به مادیگری را در کتابی به همین عنوان بر شمرده اند بگویم که علل گرایش به منطق جدید هم منطق قدیم است ، ولی علت گرایش به مادیگری اگر کلیسا در قرون وسطی بوده باشد ، علت گرایش به منطق جدید هم منطق قدیم است ، منتها بجای اینکه رفع اشکال منطق قدیم شود به شکل دیگرش مطرح شده .
در قدیم بنا را بر یک چیز می گذاشتند که معلوم نبود ، بلکه بقول حتی شیخ الرییس معروف هم نبود ، یادم می آید در دوران دانشجویی در کتابی که بعنوان منطق ریاضی جهاد دانشگاهی ما منتشر کرده بود دیدم که باب معرفت منطق قدیم را اصلا داخل بحث نمی دانست ، البته نه فقط از این باب که دخلی به باب علم ندارد بقول ایشان ، در حالیکه مشابهش را در منطق خودشان دارند تحت عنوان تئوری مجموعه ها ! بلکه حرف از این بود که خب منطق قدیم که درنهایت حرفی برای معرفت یا شناخت چیزی ندارد ؟ در حالیکه بقول ایشان هرچیزی حتی خدا هم در منطق ایشان علامتی دارد ؟ بقول قدیم
اسمی دارد !؟یادش بخیر آن روزهای جوانی و دانشجویی که شب و روز نداشتم برای پیگیری این مطلب ، کم کم متوجه شدم که کار از سرچشمه خراب است ، قدم اول را عرض می کنم که دو شقه شد
.همانجا که وقتی بقول مرحوم علامه : نخستین بار که مثلا چشم ما افتاد به چیزی و مثل تعریفی که از فکر می شود نه تنها معلوم نیست که چشم از کجا افتاد ؟ بلکه گویا معروف هم نیست و مجهول است ؟
یعنی می گویند یک چیزی مجهول است و فکر می کنم و معلوم می شود ، حالا این شامل خود ما هم می شود ؟ که بقول ایشان جاهل قدم به مثلا جهان خارج گذاشته باشیم بقول مثلا مرحوم علامه ؟ و در اندیشه دینی چطور ؟ شامل خدا هم می شود ؟ یا همانطور که ما می بینیم خدا هم می بیند ؟ همانطور که در اولین سوره ی نازل شده از قرآن عظیم آمده : الم یعلم بان الله یری ؟
یا خدا هم مثل ما بقول ایشان بینا و نابینا دارد ؟ یا بقول جدیدش نابینا و بینا ؟ و در گام نخست خدا را هم مثل خود دوشقه کرده اند ؟
امیدوارم که اگر در این ماه و شبهای قدرش برایمان معلوم نشده باشد درک روز عرفه برایمان مقدر شده باشد انشاءالله که منکر معرفتش هم دیگر نشویم
.اللهم الرزقنی حج بیتک الحرام فی ... .