سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

سلام علیکم

در ادامه ی بحث با (یکی) از عزیزان ایشان فرموده اند : ( قسمت رنگی عرض بنده در گام به بگام با فرمایشات ایشان است )

1 . رادیو اگر (پنجشنبه 12/10/1387 ساعتِ 4:28 عصر) (81.12.7.4)

بنام خدا
با سلام
اینکه گفتم مفهوم احد بالاتر است؛ یا اینکه بگوییم مثلا این صفت خدا از آن صفت خدا بالاتر است؛ سخن نادرستی نیست.

بله فکر می کنم عرض کرده باشم که فرمود : ... قل هو الله احد ، و در نازلتر فرمود : الله ( یعنی همان احد ) الصمد ، یعنی سخن شما درست است .
در بحث، باید به جایگاه بحث هم توجه داشته باشیم.
سخن شما درست است که بصورت مطلق نگاه می کنید. و حرف های درستی را می زنید. اما جایگاه بحث را رعایت نمی کنید.

بنده فکر می کنم جایگاه بحث یا محل بحث همان است که نازلترش : ... هو الله احد ، است ، نقطه چین را عرض می کنم ، در حالیکه همانطور که عرض شده شما بحث را به دنیا یا پایین تر از اعضای حسی کشیده اید که بقول مرحوم علامه مثلا : چشم ما به آن می افتد .

البته دقت می فرمایید که مقصود مثلا چشم بنده نیست که چشم حساس شما به آن می افتد ، که مثلش مثل مثلا چشم خودمان است که به عضوی از اعضایمان می افتد .
درست است که ذات خداوند همه چیز را گرفته است؛‌و هر چه هست، اوست. درست است که  «و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام» اما این ربطی به بحث صفات ندارد.

این فعلا بماند !؟ تا مثلا برسیم به اندیشه ی دینی که آیا بقول امام علی علیه السلام : می شود خدا را توصیف کرد ؟ یا هر که خدا را توصیف کند برای او قرین قرار داده و در این دورقمی کردن یا بقول جدیدش این چیه دیجیتالی کردن کار می کشد به اشاره کردن و هر که هم به خدا اشاره کند او را نشناخته .
مثال می زنم. صفت خالق از صفت عادل پایین تر است. اگر بگوییم یا خالق، خدا را صدا کرده ایم. و اگر بگوییم یا حی، باز هم خدا را صدا کرده ایم. حتی اگر بگوییم یا مونیتور، باز هم جز خدا را صدا نکرده ایم. اما مسلم است که نوع صدا کردن ما هر بار فرق می کند. همیشه یک خدا را می بینیم. اما همیشه به یک مقدار، خدا را نمی بینیم.

خب عرض شد که فعلا حرف از اندیشه ی ماست و اندیشه ی دینی ما بماند ، بله بنده هم مثل شما فکر می کنم منتها محل بحث ! همان صدای اول ماست ؟ که عرض شد فعلا خود ماست تا برسیم به خود خدایی ، چراکه بعضی وقتی خدا را صدا می کنند مثل مثلا صدا کردن آقایمان است !؟ که وقتی مثلا می گویند : آقا بیا آقا بیا ایران شده کرببلا ، فرق دارد با مثلا : یا مهدی ادرکنی ، ی ایشان ، یعنی می خواهند آقا را درک کنند ، در حالیکه سبحان الله هم می گویند .
و وقتی از همه صفات و اسامی خدا بگذریم، و ذات خدا را صدا کنیم، به بالاترین صدا کردن می رسیم. و بعد به میزان معرفت شخص صداکننده، باز هم اندازه دسترسی ما به خدا متفاوت خواهد بود و مرتبا می تواند زیاد شود.

بله درک و دریافت شما و مثلا بنده فرق دارد ولی این تفاوت یک وقت به دو رقمی شدنمان نینجامد ، اولین شعار پیامبر اعظم صل الله علیه و اله و سلم هم همین است که : بگویید نیست خدایی مگر خدا ، یعنی همه خدا را صدا می زنیم و البته هریک بقدر خویش ، مسئله هم همین است ، خود شناسی را عرض می کنم که چیزی جز خدا شناسی نیست ، و از جمله همین اندیشه و بعد هم اندیشه ی دینی خود .
پس می توان گفت احد بالاتر است و صمد پایین تر . و می توان گفت چون که صد آید نود هم پیش ماست. و ممکن است ما همان صد را بفهمیم، و نیازی به دانستن مفهوم نود در خود نبینیم. اما همه این ها این معنی را ندارد که ما مفهوم نود را توانسته ایم توضیح دهیم.

خب معلوم است که وقتی نود پیش ماست نیازی به آن نداریم ، حرف از : علم الانسان ما لم یعلم ، است و مورد نیاز ، البته : کلا ان الانسان لیطغی !؟ چراکه وقتی : رای ه ، مثلا دید چیزی را دیگر غنی می شود و نیازی به آن ندارد ، خب بی نیاز هم که بقول امام علی ثانی علیه السلام که دو رقمی نیست ، یکیست و بقول شاعر عرب حضرت امام سجاد علیه السلام فقط در این محل یا بقول شما جایگاه است که : لا می گوید .
مفهوم صمد از آنجا که هیچ توضیحی در موردش وجود ندارد و در عالم بیرون هم نظیری برایش نمی توان یافت؛ همجنان تعریف نشده باقی مانده است.

این را عرض کرده ام که آقا امام حسین علیه السلام فرموده اند : خدا صمد را توضیح داده اند ، در نازلتر از الله الصمد را را عرض می کنم .
ما می فهمیم که مثلا این چیز واحد است. و می توان در عالم های قرارداری؛‌مفهوم احد را هم بصورت جزیی تعریف کرد؛‌اما اگر بخواهیم نظیری برای صمد بگوییم، باید چه کنیم؟

این را هم عرض کرده ام ، گوش شیطان کر ! فکر می کنم آقا باقرالعلوم علیه السلام فرموده باشند که : اگر ، بله اگر بقول شما هم ، احدی یا یکی بود تمام علوم را از صمد برایش می شگافتم ، ولی برای کی بشکافند ؟ یا بقول شما : باید چه بکنیم ؟
در مورد دنیای یک رقمی هم چنانچه در آخرین مقاله ام در «اگر» نوشتم؛ به توافق رسیدیم. و در قالب تعریفی که آنجا گفتیم، گفتیم که ان معنا درست است.
چیزهایی هم که در باب علوم جدید گفتید و نوآوری... باید بگویم که علوم جدید در عالم علوم عقلی و انسانی؛ چندان پیشرفتی نداشته است. و اصولا اگر منظورتان علوم جهان غرب باشد؛‌باید بگویم که آنها سخت در این میدان فقیر هستند. چرا که آنها دو منبع برای این علوم دارند.
 یکی کتاب مقدس مسیحیان است . که رسما تفکر و تعقل را ممنوع کرده است. و شما اگر با یک متفکر مذهبی مسیحی حرف بزنید؛ چیزهایی خواهید شنید که شما را مشمئز خواهد کرد. از بس که انسان هایی بسته و متحجر هستند.
منبع دوم آنها هم متفکرین و فلاسفه ای هستند که هر چه دارند از تفکرات شخصی خودشان دارند. و چنانچه دیده ایم هر کدام به نوعی اشتباهات شگرف انجام داده اند. و یکی با آن یکی به شدت مخالف است. فقط صد سال گذشته از زمانی که کارل مارکس آن نظرات عجیب فلسفی را ارائه کرد. و امروز هیچ کس حرف هایش را قبول ندارد. فلاسفه امروز هم که در آمریکا لانه گزیده اند؛ خیلی وزین تر از مارکس نیستند.
حال آنکه ما منبعی به نام قرآن داریم. و هر که از مسلمانان که چیزی داشته؛‌از قرآن چیزی به دست آورده است. قرآنی که رسما همه را تعقل دعوت می کند. و خودش بارها راه و روش این تعقل را به ما می آموزاند و نتیجه تفکر را به ما عرضه می کند.
علوم جدید جیزی ندارد. آنچه هست هم در اندازه علوم فنی و ساختن هاست؛‌نه در میدان تفکرها و فهمیدن ها.
بشر توانسته به کره ماه برود و برگردد. اما امروز اگر از مسوولان پروژه سفر ماه بپرسید چرا این سفر را سامان دادید؛ جوابی ندارند که بدهند. هدفی برایش نداشتند. رشدی انسانی برایش در نظر نگرفته بودند.
بشر امروز می تواند با بمب های هسته ای که دارد؛ هزار بار کل کره زمین را با خاک یکسان کند. می تواند با دوربین های ماهواره ای؛‌از این طرف زمین ؛ داخل یک خانه را در آنطرف زمین نگاه کند. می تواند از داخل ناو جنگی در وسط اقیانوس؛‌درب خانه رهبر یک کشور را با موشک هدف قرار دهد. می تواند زمین لرزه های مصنوعی درست کند. می تواند با کامپیوترهای عظیم؛ کل مکالمات مردم جهان را زیر نظر بگیرد. می تواند... اما نمی داند از همه این توانایی ها در کدام جهت باید استفاده کند.
پس علمی اگر داشته باشیم؛ پیش خود ماست. فقط باید به آنچه داریم برسیم.
سخن تان را هم در باب دیوار موش دارد موش هم گوش دارد؛ نفهمیدم.جای شما بودم می گفتم: فرشته های خدا همه جا هستند!

در این قسمت از فرمایش شما هم که مختصر عرضی داشته ام در پاسخ به پیامتان ، فقط یاد آور شوم که آیا شما فرق چندانی بین مثلا کتاب مقدس ما بین ما و کتاب مقدس ایشان بین آنها می بینید ؟ دقت بفرمایید که پرسش از بین ماست و نه کتاب مقدس که مثلا گفته شود یکی از کتب مقدس تحریف شده است ، حالا توسط این چیه حوزویان آن یا این چیه دانشگاهیانش ، چراکه مقدمات بحث و کاوش مثلا فلاسفه ، عرفا ووو ی ما که فرقی با مقدمات آنها ندارد ، ساده عرض کنم ، هرچند عرض شده ، آیا مثلا مقدمه ی اصول فقه ما هم ، چه رسد به فقه ما که اصولی دارد ، بله آیا طالب علم یا دانشجوی دانش ما مثل طالبه یا دانشجوی آنها پیش از اصول فقه هم منطق نمی خواند ؟

اصلا بنده در اینجا ، همفکری را عرض می کنم ، اول دنبال این مسئله هستم .

---------------------

کلمه ی کلیدی : اگر یکی ...


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :38
بازدید دیروز :59
کل بازدید : 1352364
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ