سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام علیکم .

    آخرش امروز 15/12/1384 تلفون ما یک طرفه شد ، یعنی باما تماس می شود گرفت ‏، مثل چی ؟ مثل همان که منتظریم که مثلا قصه گو ی عزیزمان داستان دیگری از اندیشه یا روش آن ، جز آنکه بنده از استاد شهید مرتضی مطهری نقل کردم ویا علاوه بر آن برایمان بفرمایند .

    پس مثل تماس دیگران با ما از طریق تلفن ، شما هم می توانید پیامتان را بگذارید .

    بنده هم فعلا مثل همین که پس از نوشتنش یه فکری برای این چی میگن پست یا فرستادن و یا ارسالش می کنم ، مثل همان از اظهار نظر شما بهره مند می شوم انشاءالله تعالی .

    خب این را عرض کردم که شما عزیزان هم مثل مثلا داداش یه مسافر عزیزمان مثلا نفرمایید : کجایم ویا خدای نکرده بقول ایشان قصد مثلا تلافی را دارم که البته ایشان قصدشان از آن این نبوده و لطف ایشان همیشه شامل حال بنده بوده است و یادم نرفته که برای ادامه کار چقدر خود را به زحمت انداختند و بیشتر از مطلبی که تحت عنوان تشکر نوشته ام مدیون ایشان و دیگر عزیزان برای ادامه ی کار هستم و دلگرم .

   خب ، پس بنده همین جا هستم و قصد مثلا مسافرت در ایام عید را هم ندارم ، چه رسد به اینکه خود را از همفکری شما عزیزان محروم هم بکنم . فقط فعلا تلفن ما یکطرفه شده و برای نوشتن مطلب و مطلع شدن از فرمایشات شما راهکار دیگری دارد ، شکر خدا مثلا همین چی میگن کافی نت .

    خب ، برای اینهم که خالی از عریضه نباشد هم گفتم در ادامه مطلب قبلی یه چیزی عرض کرده باشم و همش روضه ی تلفن نباشد .

    هر چند بنده که منتظر مثلا داستان دیگری که عرض شد هستم و یا مطلبی که شما عزیزان لازم بدانید که به آن بپردازیم ، مثل مثلا پرسش جناب دکتر غریب که برادرمان علی اصغر آقای حاتمی زاده گویا متوجه آن نشده بودند .

   ویا هر فکر یا اندیشه ای که برای ادامه کار بفرمایید .

   : ( چراکه ) یادمان هست که از جناب دکترحسن رحیم پور ازغدی چه نقل کردم ؟ که در کشور های پیشرفته برای هر کاری فکر می کنند .

   پس نه تنها برای ادامه ی کار که بعرض رسید ، بلکه در آغاز کار چطور ؟ یعنی مگر قضیه این نیست که پشت هر کاری فکریست ؟ : ( حالا ) ، در آن کشورها ؟

   اینجا شاید مثلا این پرسش هم پیش بیاید که اگر مثلا در شبانه روز بیست و چند ساعتش را کار کنیم ، حالا بماند که برای خود کار می کنیم یا خانواده ، جماعت و جمعه ی شهرو دیارمان و یا خانواده ی جهانی که سرپرستش آقایست که تکیه به خانه ی کعبه داده اند یا انشاءالله می دهند ؟ یا همین که طبق :( جامعه ی مدنی ) در دیارمان ایران هم گفته می شود ، ولی عملا فقط همین گفتنش را شنیده ، مثلا بنده ؟ ( چراکه ) یه نمونه مثل مدینه النبی پیامبر اکرم ( صل الله و علیه و اله و سلم  ) ش را ، حتی در سطح یک محل هم تاریخ ثبت نکرده که بجز مسجد جماعتش را مثل خانواده ی خانه ای تحت هر یک از نهادهایی که در ( جامعه ی مدنی ) که گفته شده و بشود هم بتوان پوشش داد ، چه رسد به چند محله در شهر ، استان ، کشور ووو تا جهانی که مثلا تحت سازمان ملل گفته می شود ؟  خب ، پس کی فکر کنیم ؟ در این شبانه روز را عرض می کنم ؟ چراکه مگر نه اینست که : برای هر کاری فکر کنیم ؟ مثل همان کشور های پیشرفته را عرض می کنم .

    شاید هم مثلا این پرسش پیش بیاید که بیست و چند ساعت کار فکری هم نه ، همان : یک ساعت تفکر ... ، برای چه کاری ؟ بعبارت دیگر : بفکر چی ؟

    بنده فکر می کنم که بفکر علم یا دانش آن کار ، مثل همین یافتن یافتن پاسخ پرسش هستیم و میان این و عمل هم فاصله ای نیست که قدری از شبانه روز را بفکر کاری بود و مابقی را هم مشغول بکار شد ، بلکه بقول امام علی علیه السلام : العلم مقرون بالعمل .

    و به همین ترتیب هم اندیشه و دانش را می توان گفت ، حالا دانش و اندیشه بماند تا بعد .

    در ضمن اگر تا فرا رسیدن سال نو یه فکری برای تلفن نکردم و موفق هم به همفکری ، همبستگی ووو نشدم ، پیشاپیش سال نو بهتری را برایتان آرزومندم و التماس دعا دارم خصوصا در وقت : یا مقلب القلوب ... ، تان . 

    فعلا خدانگهدار و بامید دیدار .

ارسال کننده : مریم یزدی.

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :161
بازدید دیروز :429
کل بازدید : 1344832
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ