بسم الله الرحمن الرحیم ، وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى ، وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ، وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ، إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى . فَأَمَّا مَن ... .
سلام علیکم .
شب جمعه ی شما بخیر و روز جمعه ی خوبی پیش رو داشته باشین .
البته این اختصاص به امشب و فرداش نداره ، شامل هر پدیده ای که مثلا اعضای حسی ما در جهان خارج پیدا می کنه میشه .
اختصاصیم به جهان خارج نداره که بقولی (پ) مثلا چشم ما به چیزی افتاد بشه و گفته شد (پ2) آفرینشی از اون دارد ، که روزش شبی داره و روزیم پیش رو !
کجا ؟ خب روز دیده شدش دیگه ! که گفته ی چه مثلا مرد و چه زنی حکایت از آن دارد ، وقتی که گفته میشه :
با چشم دیدم .
اختلافی اگه باشه در اینه که یافته ی مثلا چشم گفته بشه یافته :
هست یا نیست !
همینطور دیده شده هم , و اختصاص به حواس نداره ، مثلا بقول روانشناسان ، پس از حس ، قضیه در یادآوریم همینه ، نه اینکه قضیه دو رقمیه ، بقول منطق قدیم و جدید ، یا فازی ایندو هم !
نه ، حرف از شب دستاورد عضو ، حس و روزش بقول روانشناسان در حافظه هست ، که گویا بقول اونا لابد محفوظ شبی در حافظه یا بایگانی دارد و فردایی در یادآوری ! و حالا شب و روز بعدی رو کجا خواهد داشت و نهایتش چی ؟ بماند .
فعلا حرف در شب اول و دومه ، یعنی دستاورد عضو و حس از جهان خارج ، که چرا عضو بده به حسش ؟ برای چی ؟ چی رو ؟ دریافتشو از جهان خارج ؟ عدم دریافتشو چی ؟ مگه داشته ؟ آیا مانند داشته ، نداشته هم داشته !؟
کی ؟ یا چه وقت ؟ آیا بعد شب شدن داشته ؟
اونوقت شب و روز یا فردای نداشته چی ؟ در خانه ی بعدی ؟ در حس ؟ و بعدشم بقول روانشناسان :
در حافظه و یادآوریشم ؟