سلام علیکم
ابتدا روز شهادت آقا عالم ال محمد صل الله علیه و اله و سلم ، آقا امام رضا علیه السلام را تسلیت عرض کنم و بعد برویم سر مقصود از حیات علمی که گفتیم با تفکر دانا می شویم و اندیشیدن با مثلا دیدن فرق دارد که فرمود : ... ، أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى ؟ ... .
پس مقصود حیات فکریست که گفتیم تفکر پس از تذکر است که بعنوان مثال مرحوم علامه حرفشان اینست که : پس از بعنوان مثال افتادن چشم ما به جهان خارج و دیدن آن و بعد هم بقول ایشان تجریدش از حس و به بایگانی یا حافظه سپرده شده می باشد ، و استاد شهید در پاورقی فرمایش ایشان حرفشان این بود که : تفکر نوعی ترکیب یادآوری شده ها از حافظه است ، و : پس از یادآوردن دستکم دو چیز که بحافظه سپرده شده باشد مثل مثلا همان که مرحوم علامه در متن فرموده اند یعنی یک سیاهی و یک سفیدی بعنوان مثال .
و بقول ایشان علم منطق ، اعم از قدیم جدیدش ، پاسخگوی طرز تفکر یا طرز چینش این نوع ترکیب است که از آن به ترکیب منتج و نتیجه بخش تعبیر شده است ، یعنی هرچند مرحوم علامه پس از رساندن مطلب به حافظه رفته اند سراغ مقایسه ی محفوظ ولی در پاورقی توضیح استاد می رساند که میان محفوظ و نهایت امر که حکم و عدم الحکم ایشان است و نظریه ی جدید و بدیع ایشان تذکر و تفکر هم داریم .
یعنی یک حیات فکری هم در این داشته ایم و راهکارش هم منطق گفته شده ، یعنی پیش از حیات عقلی و صدور حکم فکری کرده ایم و دانسته حکم می کنیم که مقصد حکمت و فلسفه است و موضوع بحث مرحوم علامه و شاید برای همین بوده باشد که نیاز به پاورقی استاد داشته که به همت گماشته شده .
ما هم مقصدمان حکم عقلی است و به تعبیری که داشتیم حیات جمعی که مقصودمان از آن این بود یعنی حیات عقلی که پس از حیات فکریست ، چراکه بقول باب دانش علیه السلام : من علم عمل و ... .
منتها اول اینکه افتادن عضوی از اعضای ما مثلا بقول مرحوم علامه بعنوان مثال چشم ما از نامعلوم به زمین نیفتاده و در ثانی از همان راهی که آمده به همان جا برمی گردد و بقول قرآن : انا لله و انا الیه راجعون .
بعلاوه این تازه نیمی از راه است و نیمی از مثلا سفرهای چهارگانه ی صدرایی که مرحوم علامه و استاد شهید علمدارش بحساب می آیند ، و ارزش معرفتی دارد و ارزش علمی را زمانی خواهد داشته که این مسیر آمد و رفت را دانسته بیاییم و برویم ، چراکه نیمی از راه را همه ما در طول عمری که در این دنیا داریم می آییم و می رویم ، یعنی این زندگی را همه داریم تا زمانی که زنده ایم ، ولی در این فرصتی که داریم آیا خواهیم دانست که از کجا آمده ایم و بکجا می رویم ؟ وقتی که بقول مثلا مرحوم علامه برای نخستین بار چشم ما افتاد به جهان خارج ؟
خب تا طولانی نشده و از حوصله خارج خدا حافظی کنم ، پیش از آن هم تا یادم نرفته بازهم جمعه مبارکتان و به امید جمعه ی ظهور و قیام قائم ال محمد صل الله علیه و اله آقا امام زمان علیه السلام که خدا برای حیات عقلی و حکم حکومت ذخیره اش فرموده .
راستی قیام گفتم یاد قیام مردم مصر افتادم ، خب از جمعه ی رحیل چه خبر ؟ هرچند اگر بنا باشد حسنی مبارکی برود و حتی هنر کنند و جمهوری اسلامی هم راه بیندازند بازهم تحت حکم و حکومت این هم که نمی شود فکر کرد و حیاتی علمی داشت ! چراکه مگر آنوقت مثلا حکم و عدم الحکم حاکم بر حیات عقلی تغییر خواهد کرد ؟! هر تغییری جز این باشد ولو به شکل جمهوری اسلامی هم صهیونیسم جهانی و عاملش آمریکا را ناامید نخواهد کرد !؟ چراکه خارج از جامعه ی مدنی تعلیمات اجتماعی غرب که نخواهد بود !
چراکه بقول قرآن : ... الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ ... ، که فرمود : ... ، یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ... ، و یادمان نرود که : وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ، ... .
به امید آن روز ! روز ناامیدی آمریکا و اربابش ، یعنی حیات عقلی یا جمعی ما نه جامعه ی مدنی غربی که تعلیماتش حاکم بر مراکز علمی ما حتی حوزوی ما هم هست چه رسد به دانشگاه هایمان که این دیگر مورد انکار نیست که سنگ بنایش را غرب گذاشته ، اگر حوزه ی ما ریشه در یونان باستان نداشته باشد ! حیات علمی آن را عرض می کنم ، حیات فکری آن را عرض می کنم ، که مگر طرز فکری جز منطق ارسطویی دارد ؟ که گفتیم فرقش با عدم الحکم و حکم یا صفریک جدیدش بقول مرحوم علامه : حکم و عدم الحکم است ، مگر در غرب طرز فکر دیگری حاکم است ؟! که از طرز فکر ما ناامید شود ؟
-------------------------------
بقول دوست منتقد پدرم : بعد از تحریر :
بازهم ارسال مطلب توسط فرزندش ، این بار محدثه یزدی ، آخه هنوز از خانه ارتباطی نداریم با جهان خارج و پدر هم که وقت کافی نت رفتن ندارد .
به امید مسجدی در محل که رابط خانه ی ما با نماز جمعه ی شهر و دیارمان ایران باشد و با اینها هم ارتباط با جهان رو به قبله داشته باشیم که فرمود : ... ، یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ . ال عمران آیه ی آخر
بقول پدرم راستی از عربستان سعودی چه خبر؟! چراکه مگر حاکمان بر خانه خدا هم روی گسل زلزله قرار ندارند!؟ آخه آقایمان به خانه ی خدا تکیه خواهند داد ، انشاءالله تعالی.