بسم الله الرحمن الرحیم .
أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ ، حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ، کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ، ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ، کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ، ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ ، ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ .
سلام علیکم .
هر چند بحث را عزیزانی چون استاد گرامی آقا سید محمد رضا واحدی پیگیری می فرمایند که پیش از ماه مبارک فرموده بودند :
... هنوز از صفر و یک و یک رقمی و دو رقمی آنچه باید دستگیرمان نشده ... .
ولی عزیزی چون فاطمه سادات هم بوده که دستکم چشمش به عرایض بنده افتاده است .
محل بحث هم فعلا همین است و بس .
البته نه تنها ایشان بلکه دیگر عزیزان هم فقط چشمشان به عرایض بنده نیفتاده ، بلکه مثل شراره ها و شکوفه های عزیز سفر دیگری هم داشته اند .
پس هر چند محل بحث می تواند ایستگاه یادآوری هم باشد ، مثل مثلا همان که یکی از عزیزان یادآور کلیات فلسفه ی اسلامی و غربی شدند که بارها تدریس کرده اند ، ولی از آنجا که این یادآوری از حافظه می باشد که دستاورد مثلا چشم و حسش پس از مثلا تجرید از حس ، بقول مرحوم علامه ، به آن سپرده شده ، بنابراین فعلا حرف از همانست که مرحوم علامه فرموده بودند که : برای نخستین بار مثلا چشم ما بر اندام جهان خارج افتاد .
مثل همین عرض بنده که در برابر چشم ماست .
اکنون چشم است و جهان خارج و ما .
: ( چراکه ) گفته می شود : چشم ما .
نیازی به گفتن ندارد ، حتی برای فاطمه سادات گرامی هم که ما فقط چشم نیست .
حالا ما بعد چشم مسئله ی بنده می باشد و شراره ها و شکوفه های عزیز هم می توانند نظر فلاسفه ی اسلامی و غربی را هم در این زمینه برایمان بفرمایند .
باشد که دستکم به حس مشترکی برسیم .
حالا اگر با یک ماه انس با قرآن حرف قرآن هم در این زمینه گفته شود که فبهاالمراد ( چراکه ) مقصود بنده حرف از فقط اندیشه نیست بلکه اندیشه در قرآنست و منظور هم حرف قرآن در این زمینه است .
البته همانطور که پیش از این هم بعرض رسیده مقصود اصلی عقل و خرد ماست که عرض شد به حکم آن می اندیشیم .
پس فعلا خدا نگهدار .
ادامه ی مطلب :