نوشته شده در سوم خرداد 1393:

سلام علیکم

افزایش جمعیت:

وقتی این نوشته دستتون میرسه، خصوصا دست پسرخونه، که مرد خونه اونه، حتی برا ته تغاری که برا خودش مردی شده، هر چند که "مجبور" به خدمت و نظام وظیفه ی اجباری "نظریه ی سیاسی اسلام/کشورداری" جناب آقای محمدتقی مصباح یزدیست! که بقول آقا امام علی علیه السلام  "ناچار" از آنست، نه بقول جناب مصباح یزدی "موظف" باشه، آنهم در نیروی انتظامی نظریه ی ایشون، مثل همون مامور معذوری که خانم صاحبخونه ی ما راهشون داد بیان تو ساختمون ولی بما نگفت که نیروی انتظامی "جمهوری اسلامی" ایرانست.

جماعت:

لیس علیکم جناح ان تدخلوا بیوتا غیر مسکونه فیها متاع لکم والله علیکم ما تبدون و ما تکتمون،...

البته اگه مرخصی اومد، و نماز و بجماعت خواستین بخونین، مانعی نداره که امام جماعت بشه، همونطور که منم یادت بیاد پشت سرت نماز خونده ام.

داداش بزرگه هم که بیاد مهمونی نیز همینطور، تا یادم نرفته بگم شاید حرفی داشته باشه که نتونه به خانومشم بگه، همینطور به پدر دومش، بعبارت دیگه پدر خانومش، همینطور به اوستا کارش، بعبارت دیگه پدر خانومش، همینطور به اوستا کارش، بعبارت دیگه پدرخونه ی کارش یا پدرکار خونش.

مسئله:

مثلا چی بگه؟ مثلا الان مرد خونه ی ما کیه؟ اونم بقول آقا امام حسن ثانی علیه السلام مرد سیاسی خونه، بعبارت دیگه "پدر سیاسی" خونه؟

پرسشی که اگه هم در "نظریه ی سیاسی اسلام/کشورداری" جناب مصباح یزدی مطرح شده باشه، و به اونم پاسخی داده شده باشه، عملا بعنوان مثال مامور معذور نیروی انتظامی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، بعبارت دیگر نظریه ی سیاسی، ایران برایش مطرح نبوده!؟

ولواینکه افسر هم بوده باشد و "دانشکده ی افسری" را هم گذرانده باشد، برای ورود به بیت یا خانه ای مثل خانه ی ما، که نه تنها در آن، بلکه در ساختمان هم مردی ساکن بود!؟

ولواینکه صاحبخونه و ساختمونم خانم ایشون باشه! که مجوز ورود داده باشه، مگر اینکه فیها متاع لک...

چرا؟ برا اینکه وقتی ان شاء الله مثل برادرت ازدواج کردی و مرد خونه ای شدی، پس خونه، منجمله خونه ی ما هم مرد داشته، و پرسش اینه، خب الان مرد خونه کیه؟ و مرد خونه ی ما و برادرت کیه؟ آیا بقول دانش شیرین ریاضی پذیرفته شده از غرب، مثل دانش سیاسی ووو، اگر و فقط اگر دو خانه داشته باشیم، آنگاه خانه ای داریم که ایندو زیر مجموعه ی آن هستند؟

حالا بمونه "اسم" اون خونه؟ که بقول ما در نماز اون عبادی و... است، نه سیاسی و...، یا دیگر و...، و اینکه جناب مصباح یزدی نیازی به "عبودیت" مثلا در دانش ریاضی ووو منجمله سیاسی ندارن!

یا در خانه تو و برادر کوچکترت چطور؟

یا بقول پیامبر صل الله علیه و آله و سلم: اگه و فقط اگر دو نفر، حالا مرد و زن، یا مرد و مرد مثل تو و برادر کوچکترت، داشته باشیم، یا دو مردخونه مثل خونه ی ما و برادر بزرگترت، آنگاه یکی از ایندو امام دیگریست، منجمله در سیاست ووو، تحت عبودیتی مثل: ایاک نعبد و...، چرا که اگر هم بقول سوره حمد تحت بسم الله الرحمن الرحیم هم نداشته باشیم، ولی نماز بدون "...نعبد و..." نداریم، حتی در فرادا، چه رسد به جماعت و...

یا صاحب الزمان، خلیفه الرحمن، شریک القران و امام الانس و...



خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :241
بازدید دیروز :232
کل بازدید : 1399148
کل یاداشته ها : 1768


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ