در خلوت خانه : پایانی
ارسالکننده : خانواده ی خانه در : روز یکشنبه 4 آبان 1393 برابر با اول محرم 1436 و 26 اکتبر 2014 ، ساعت ...
قسمت دوم : شب آخر :
با ... .
سلام علیکم ، روز بخیر .
امروز می خوام از سرنشینای ما بگم ، چراکه اگر همین دیروز بحکم دادگاهی که برادرمون ، برادر حسن رحیم پور ازغدی رو عرض می کنم ، برپا کرده بودن ، مثلا عربستانم از کشتی ما پیاده کنیم ، بازم بی سرنشین نیست .
البته ایشون "حق" دارن با اون قتل و عام و اونم در طائف ، نه مثلا در کربلا ، که در کیفرخواستشون اومده بود ، خواستار پیاده شدن مثلا شاه و سلاطین سعودی رو هم مثل مثلا سکولار باشن ، ولی موضوع بحثم اینه که آخرش سر نشین سفینه ی مای ایشون کیا هستن ؟ که بهشون بشه گفت :"ما" .
خب ، تا وقت اذان ظهر به افق ما نرسیده اینم بگم که مقصود از سرنشین که گفتم "سر" نشین ، یا مثلا خلبان سفینه ، یا کاپیتان کشی ووو ی ما نیس ، بلکه همون :"جامعه" ای هس که ایشون طرحی برای فردا ! ی امروز دارن ! نه جامعه ای مثل اونا که برای آقا ابا عبدالله علیه السلام نوشته باشن که خلبان ، کاپیتان ووو نداره ، ولی اسمش " جامعه " و "ما"ست !
بعد نماز مغرب :
امروز نه جمعه بود و نه تعطیل رسمی ، ولی سرکار نرفتم ، خب اون برف و سرمای غافلگیر کننده امروز دیگه نذاشت برم سرکار ، البته نه اونقد که به دکتر بکشه ، ولی اگه میرفتم شاید بهتر بود ، نه اینکه بهتر از بازم خوددرمانی بود ، بلکه اگه صابکارمون طبق قرار داد می خواست بگه که چرا کارو تعطیل کردم ، هرچند در قرارداد نیومده که بیماری هم می تونه دلیل باشه ، ولی در دادگاه مادگاهی میشد گواهی پزشک و استراحت داده شده رو نشون که داد .
خب دفترچه ی درمانی سلامت همگانیم که داشتم ، ولی صابکار که زنگ زد و گفتم کسالت دارم و حرفی نزد ، دیگه نیاز به گواهی پزشک نبود .
البته نه اینکه همونطور که به جمع مثلا بیمارا یا مریضا و دارندگان دفترچه ی درمانی پیوستم ، و اگه گواهی پزشک می گرفتم از "حقوق" و مزایای کاری امروز برخوردار می شدم ، و از سرنشینای سفینه ، کشتی ووو ی :"ما" برادرمون بحساب میومدم ، چراکه ما "حق و حقوق " کارکرد روزای کاریمونم بگیریم خدا رو شاکریم ، چراکه نمونش صابکار قبلی که یه میلیون از کارکردمونم نداد و ...
خب ، راستی امروزو چگونه گذروندیم ؟ در :"ما" ی برادرمون ، برادر ازغدی رو فقط نمیگم ، هرکه بگه :"ما" !
خب از پس انداز ، ذخیره ، و مثلا همون بایگانی که مرحوم علامه ، وقتی بعنوان مثال چشمشون افتاد به یه سیاهی در جهان خارج و اونو دیدن و بعد تجرید از حسم ، یعنی بیناییم به اونجا سپردن ، یا مثلا متن کیفر خواستی برادرمون برای مثلثی در عربستان ، از اونجا تنظیم فرموده بودن .
که مثل صندوق یا مثلا بانک قبلا به اون ریخته شده ، که یادتون باشه در آغاز سال ، هجری قمری و امروزو نمیگم ، نوروز خودمونو میگم ، گفتم اگر داشته باشیم ، نه اینکه بقول مثلا استاد شهید مطهری هم ! فاقد اون باشیم ، و مثل "جامعه" و "ما" سازی برادرمون ، طرحی براش داشته باشیم و اونم برا فردا ! مثلا برا فردای امروز ، امشب!
حالا کی ؟ اینش مسئله ی امشبه ! امشب :"ما" ! چراکه کی طرح داره ؟ خب پاسخ من مثلا جناب مصباح ، برادر ازغدی که بعنوان مثال نیس ! حضرت نوح نبی علیه السلامم طراح کشتی نوح نبود ! که .
مثلا همین ساختمون هفت طبقه ی کار قبلی ما رو کی ساخت ؟ شما زمینشو از زیرش بردار ببینم کجا برپا شده ؟ حالا تو آسمونی که بالا رفته بمونه ! اونوقت تو فروشش کی میخواد هرچه شیرینتر بفروشه ؟ و سر و کله ی صاحبان "حق" ی مثل حق معامله ، فروش ، ووو ی اونم قانونی ! پیدا میشه ؟
البته که برای هرکاری که در ساخت اون شده کنندش حق داره ، منجمله کار فروختنش مثلا ، و همینطور خدمات بعد فروشم ، ولی در ساخت "جامعه" و "ما" ی مثلا برادرمونم همینطوره ؟ البته اگه فاقد اون باشیم و قرار باشه بنا رو بر صفر بذاریم و از صفرم شروع کنیم ، مثلا بعد انقلاب ، بیداریم ! چراکه حرف از قیام ، و همینطور خروجم برای اصلاح جامعه ، ما ، فرق داره با تاسیس و ساختنی اونم از صفر ، که سابقه ای نداشته باشه .
خب انقلاب و بیداری کی ؟ ما ؟ کدوم ما ؟ مسئله و پرسش امشب اینه ، اونم پرسش کی ؟ آیا پرسش جناب مصباح مثلا ؟ یا پرسش برادر حسن ؟ و یا پرسش :"ما" ؟ حالا کیشم بمونه ! که اینم از :"ما" ؟
یادتون میاد پرسیدم : ازکی بپرسم ؟ به کی مراجعه کنم ؟
مثلا امروز و امشب از کی پرسیدم ؟ از پزشک ؟ دکتر ؟ مهندس ؟ ووو ؟ حتی از کارشناس اعم از دانشگاهی هم ؟ خب بله حضرات مثلا حوزوی رو هم میشه گفت ، ولی مثلا آیا از فوق دکترا و آیة الله کی ؟ :"ما" ؟ چراکه گفتم پرسش "سر" نشین و مثلا کاپیتان کشتی ما که نیس ، که حالا مثلا حجت الاسلامش کی باشه ؟
یا اسمش چی باشه ؟ مثلا صندوق بود ؟ یا بانک ؟ یا جیب ، که در اون پس انداز شده بود برای همچین روزی ، یا توش بود و از اون برداشت شد .
حالا از کجاش ؟ بمونه برا قسمت آخر این بحث ، که از مثلا جهان خارج واریز شده به اونه ؟ بقولی ، و اولشم اینه ؟ منجمله اونچه که انبیاء عظام مثل حواس پنجگانه و جامعه یا "ما" ی حواس ریختن تو اون ؟ یا اول و همش حتی بعد خاتم حواس و :"فهذاعلی مولی" هم نیس !؟ که اینوسط حسابی باز بشه ، مثل بانکها ، که با واریزی صاحب حساب بشیم ، یا حسابی "ساخته" بشه ، مثل "جامعه" و "ما" ی برادرمون ، که قبلا :"فاقد" اون بودیم ، یا همونطور که در آغاز امسال ، اونم سالی با :"عزم ملی" ، گفتم که : صفر کیلومترم نباشیم ، یا نباشد :"ما" ، مثل سفیه و کشتی بدون سرنشین ! اونم برا :"نجات" !
حالا نجات کی ؟ بمونه ! فعلا که نه تنها منباب مثال سکولار ، بلکه مثلث پیدایش عربستان سعودی هم تو دریا ریخته شد ، البته از طرف :"جهان خارج " ش ! حالا از طرف دیگش هنوز کیا سوار :"ما" هستن ؟ بمونه !
چراکه آیا علی اوسطم سفینه و کشتی :"ما" داره ؟ یا :"فاقد" اینم هس ؟
یا : مکن امشب طلوع ؟ صبح فردا ...