سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ ، وَ... ، وَ...
ضمن صبح بخیر و آرزوی یه هفته ی کاری براتون ، گفتم تا هوا بند بیاد از هبوط ، سقوط ، یا همونطور که در بحث حرف ... گفتم مثلا ، بقول مرحوم علامه ، افتادنو بگم ، خب بی مناسبتم نیست .
آخه صبح که بلند شدم داشت بارون میومد و هنوزم بند بند نیومده .
هبوط فکر و تفکر ، اندیشه و اندیشیدن :
دیروز صبح فرمانده بسیج که به شبکه ی قرآن تلویزیون دعوت شده بود ، خبر از شبکه و اینترنتی بسیجی داد ، خبر شب تلویزیونم یکیش خطبه های نماز جمعه ی تهران بود ، که در خطبه ی دوم گفته شد بسیج یه تفکر و یا بقول ما اندیشیدنه .
تاریخچه ی خروج :
کمیته ، سپاه ، بسیج و بسیج سپاه :
هرچند بیرون آمدن حرف از بسیجو سن شما قد نده ، با اینکه بقول آقا امام علی علیه السلام آدم ، نرو مادش فرقی نداره ، با خوندن تاریخ می تونه سنی به اندازه ی سن پدر مادرشم ، در بهشتم داشته باشه ، و فعلا کاریم نداشته باشیم که اونوقتم آدم بودن یا مثلا فرشته ؟ که شاعر گفته :
من مللک بودم و فردوس برین جایم بود ، آدم آورد مرا در این دیر خراب آبادم
ووو ، ولی مثل همین خروج حرف از شبکه و تفکره که یاد شد و بقول ما ترکا نیازی نیست که راه دور بریم ، باغچه ی حرف نزدیکه .
فرق فکر و تفکر ، اندیشه و اندیشیدن :
فکر و اندیشه ی مثلا اینترنت یه حرفه ، مثل داشتن بسیجی اون ، و تفکر و اندیشیدن اینترنتی یه حرف دیگه ، حالا شاید برادر نقدی بفرمایند ، مثلا همون مدیریت بومی شده ، ایرانی شده وجه اختلافشه ، و کاریم نداشته باشیم که محدود به بومی ایرانی هم باشه ؟ یا برادرمون فکر بومی دینی اونم هستن ؟
خب برم صبحونه بزنم ، بقولی برمی گردم ان شاءالله
خروج و فرمان خروج :
خب الحمدلله رب العالمین ، آخه سفره رو زمین ، و بقولی ، مثلا وزیر بهداشت ، نه رو :"میز" باز بود و ... ، دیشب تلویزیون نشون داد بچه هایی رو ، مثلا تو آسیا ، و بچه هایی رو تو ... ، که وزنشون باهم فرق داشت ! خدا کنه که اونایی که از "اضافه" وزن رنج می برن درمون بشن ! و یه لقمه نون و پنیریم به اون یکیا برسه !
البته نمی خوام مثلا بگم نون :"اضافی"م ممنوع ! ممنوع اونه که براما نوشته نشده باشه ، بعبارت اُخری دستور و فرمونی براش نداشته باشیم ، برا خروجش ، یا بقولی برا :"صدورش" ! مانند چی ؟ مثلا :"عشق" که هم برادر نقدی ، اونم در شبکه ی قرآن ، و هم در خطبه ی نماز جمعه ی یاد شد صادر شد .
البته نمی خوام بگم درخت ممنوعه اینه ! بلکه ، اونم فقط برا برادرمون ! که میشه بفرمایند فرماندشو ؟ فرمانده خروج حرفو میگم ؟
حالا شما این حرفو بگو شبکه ، اینترنت ... ، یا فکر و اندیشه ، و یا همون تفکر و اندیشیدن ...
فرمانده عقل یا بقول ما خرده ؟ یا "عشق" که نه ! بقولی : زری که نبود توی علم ! و اونم :"هفت شهر"ش ! که یه :"کوچه" ی اونم فکر و اندیشه هم نباشه ! ، بلکه یا فکر و اندیشه ؟
حالا سر کله ی قلب و دل ، حس و حواسم سر سفره ی "انجیر!" پیداس بمونه !
بله اینو داشتم می گفتم که هبوط داریم تا هبوط ، خروجم مثل همون ، سقوط ، افتادن و نشستن سر سفره هم همینطور ، چطور ؟
یکی مثل :
وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ
یکیم بعد :
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
سفره ی این یکی با اون مثل تفاوت مثلا اینترنت بومی و حتی ایرانی اون ، با برفرض "فرمان" اینترنت داشتن ، بومی محدود به ایرانیم نیس ! برادر ، البته نمی خوام بگم نامحدودا ! ولی ممنوعیتی نداره که بقول شاعر گفت : اون همونه که فقط در لا اله الا الله "نامحدود" میگه !
السلام علی ... و علی علی بن الحسین ... ، و میگم برادر
خروجم با خروج فرق داره ، خروج حسینی که برادر تنایی نبود !
اخراجیشم با اخراجیش فرق داره ، سریالاشم فرق داره ! نه تنها مذکر و نری نیست ، بلکه سر سفره زمین فقط آدم و نر و مادشم نیس ! تو سفره هم فقط مثلا شامی کباب نیس ! بقول شیطان بزرگ :"صفر" شم بین بچه ها تقسیم میشه برادر ! اینترنتشو میگم ، بدرم میگم که دیوارم بشنوه ! نمیگمم گوش شیطون کر !
راستی ، با نماز جمعه کار ندارم ! دیروز صبح تو شبکه ی قرآن گفته شد بسیجی یعنی چی ؟ یعنی کی ؟ : همه ؟ همه ی اخراجیا !؟ به زمین ؟ یا از زمین ؟ از بیرون یعنی ؟ به مثلا :"شباب" ؟ و مثل اینترنت !؟ حتی با فرماندهی شما ؟ و محدود به ایرانی بودنتان هم نه ؟ نامحدود ؟
داریم ؟! فرماندهیشو ؟ خب الحمدلله ... !
السلام علیک یا ... ، میدوندارشو میگم برادر ! میدون نامحدودو میگم برادر ! فقط کافیه مثل ما اخراجی باشه ! نه هنوزم تو عالم مثلا امکان و اونم نه هست نه نیس و هیچ رقمی از جنس ما ! و هبوطیم نکرده باشه ! نمیگم مثلا سقوط ، افتادن و خروجم ، بشرح ایضا صادر شده مثلا .
حالا چه به مثلا لبنان ، سوریه و عراق ووو ، از ایران ، و چه به ایران ! از کجاشو میگم ؟ برادر
جان کلام برادر ! فرماندشو میگم ! فرمادتو میگم ! برادر
داری ؟ الحمدلله ، داریم ؟ الحمدلله رب العالمین
عالم درونشم میگم ! برادر ، حالا شما بگو مثلا عالم مجازی ، ذهنی ووو ، بشرح ایضا :"نرم"ش