... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی ... .
دونستنی و دونستنیا ی ... :
... صل علی محمد و ال محمد .
سلام علیکم ، وقت بخیر ، وقت ... .
می خوام بدونم یادتون میاد ؟
چی ؟
الان میگم ، فرصتم نشد در قسمت بعدی و قسمت پایانی میگم ، بازم نشد چه مانعی داره که در پایانی (2) نگم ؟ یعنی حکما ، اونم اونم تو پایانی (1) یا ( ) بگم ؟
ان شاءالله میگم ، یعنی بقول بچه مذهبیا و مذهب جعفری ، همونطور که آقا فرموده می نویسم ، آقا صادق ال محمد علیه السلامو میگم ، که فرموده بنویسید تا در نره ، فرار نکنه و در بند بشه ، در بند ...
راستی دیدن اون تبلیغات تلویزیونو ؟ که ورزشکارا ، کوهنوردا مثل آثار باستانی تو کوه اسم کالای تبلیغاتی رو حک می کنن ؟ ضرب نقش و نوشته رو سکه ها از قدیم تا الانم چطور ؟ که خوراک کار باستان شناساس ؟ و تو موزه ها به نمایش گذاشته میشه ؟
خب ضربم مثل حک یه نوشته ی دیگه ، ضَرَبَ هم نه تنها بقول طلبه ها بروزن کَتَبّ هس ، بلکه معنی نوشتنو هم میده ، مثل زدن اطلاعیه ، اعلامیه ووو به دیواره ، مثل همون تبلیغاتی که به تلویزیون داده شده که نشون بده ، بعبارت دیگه تو تلویزیون نوشته شده و مام با دیدنش ، تو ما نوشته میشه !
حالا اینا سرچشمش کجاس ؟ بستگی به همون مذهب داره ، ولی حتی بچه مذهبیای مذهب جعفریم ، مثل مذاهب دیگه که نه فقط ، بلکه مثل به اصطلاح بی دینا که نه ، مثل همه دارن همون کاری رو میکنن که آقا فرمود ، آقا امام جعفرصادق علیه السلامو میگم .
چرا ؟ الان میگم .
ولی بازم اول فکر می کنم که بهتره تشکر کنم ، چراکه مدیون و بدهکارم .
حالا نمیگم در اون ضرب نام کالا در کوه ، و ضربای تلویزیون ، ولی ضربوای اون سخنرانی چی ؟ که در اون گفته شد دانا و نادان و دارا و ندار در حفظ دین نقش دارن ؟ که امروز تلویزیون مفت و مجانی هم برا ما پخش کرد ، و با هم دیدیم و حرف زدیم ؟
اینو کجا ضربنا ؟ که بقول استاد شهید در یکی از آثار خوبشون فرموده ان یادآوریش برای اینم هس که یادمون بیاد ، چراکه می دونیم ، و برای دونستن نیس ، بلکه شاید فراموش بشه .
... فِی لَیلَةٍ ... .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ، إِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ ، وَفِی ؟ ... .
مثل چی ؟ آخه یادتون باشه قرار بود امروز کجا بریم ؟
آخه پریروز که رفتیم کار پیدا شده رو ببینیم و حرفمونو بزنیم ، یکی از صابکارامون گفت ، یکشنبه یعنی امروز بریم اندازه ی سرویس پله های ساختمونو بگیریم و بدیم بهشون ، و قرار داد کارم ببندیم .
حالا اونا رو نمیگم ، ما هم نمی دونستیم که امروز چه روزیه ؟ یادمون نبود ؟
ضمن عرض تسلیت ، شب بخیر .