سلام دوم :
السلام علی ... و علی ... .
عصر ، عصر ظهر و غروب جمعتون بخیر و مبارک .
... وَإِدْبَارَ النُّجُومِ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، تَبَارَکَ الَّذِی بِیدِهِ الْمُلْکُ ... .
سلام در نماز یه سلامه ، اونم "السلام علیکم ورحمة الله و برکاة " ، ولی پیش از این دو سلام دیگه هم می توان داد ، ولی واحب نیست و بدون ایندو هم صحیح و ان شاءالله قبوله .
بحثمون در مورد وسطی یا دومه که ان شاءالله بعد نماز مغرب اینو می خوام براتون بگم .
نمازتون ، یعنی نماز "شما" قبول .
گفتم تو نماز یه سلام داریم و اونم السلام علی "شما" س ، ولی پیش از اونم دو سلامم داده میشه ، اول یکی دونکته رو در مورد سلام اول بدم بعد بریم سر بحثمون که سلام دومه .
در بحث قبلی گفتم که سلام زبونی و غیر زبونی داریم ، غیر زبونیشم که فعلا باهاش کاری نداریم بعنوان مثال گفتم سلام نظامی ، که مثل من "شما" ، پسرارو میگم ، رفتین یاد گرفتین ، یعنی دوتاتون مدرکشو گرفتین ، یکیتونم چیزی نمونده فارغ التحصیل بشه ان شاءالله ، حالا نه مثل من که هزینه ای برای خانواده ام نداشت بمونه .
حالا زبونیش چطور ؟ که پسر و دخترم نداره ؟ اینم یادگرفتنیه ؟ کجا ؟ بیرون از خونه ؟ یا تو خونه ؟ که بیرونم رفتن سلام بدین ؟ حالا چه جوریش بمونه ، چراکه کافیه بیرونم مثل سلام "ختم" نماز باشه یعنی سلام بر "شما" رو برسونه .
و لازم نیست که بگین این از کی یاد گرفتین ، مگه اینکه پرسیده بشه ، و شما هم مجبور بشین که بگین ، اگه دلتون نخواد بگین ، و یا اینکه فکر کنید بهتره نگین .
چراکه مسئله ای اگه باشه اون پرسش از سلامه ، البته اگه باشه ، که با توجه به اونچه در بحث قبلی گفته شد ، پرسش پرسشگروهم سلامیه برا خودش ، و شما هم با پرسش کار دارین نه پرسشگر ، که از کجاآورده و از کی یاد گرفته ؟
بد نیست در این رابطه ناگفته نمونه که نه تنها گفته شده : ببینین چی پرسیده میشه ، نه اینکه کی می پرسه ، بلکه وقتی یکی از اعضای پنجگانه ی حسیم ، که پیام آور چیزی از بیرون هستند ، حواس اعضا هم نه تنها به پیام آور ، بلکه به از کجا آوردنشم کاری ندارن ، بلکه دست بکار آورده شده میشن .
و اینم نا گفته نمونه که کارشون فقط "ختم" کار اعضا نیست ، که کار به همین ختم بشه ، یعنی کار فقط ارتباط با بیرون باشه ، اونم فقط یه طرفه و از بیرون به درون ، چراکه کافیست این کار تکرار بشه ! یعنی بازگشتی داشته باشن اعضای حسی ، فقط ! حالا نگهداری و بعدشم یادآوری همون بار اولشم بمونه ، و این "وسط" جمع حواس و "ختم" کار اینا هم مثل "ختم" کار اعضا بمونه .
اینا همون نکته ای که در سلام دوم اومده ، سلام به شرط چاقو ، همون :"بشرط من" ی که مباحث قبلی داشتیم ، همچنین به شرط مثل من ، البته منی تراز "ما" ی نعبد گو ، من نه تنها داری عضو ، اونم اعضای حسی ، بلکه حتی حس و حواس فقط ! م حکایت از "ما" داره ، حالا جمعی حواس و اختلاف در بعد حس بمونه ، ضمن اینکه نگهداری و یادآوری محسوس قابل انکار نیست .