نماز آخر (قسمت دوم) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یس ، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ، ... .
سلام علیکم
یادآوری : دست ، یَد ...
یک دست :
اوّل العلم معرفت الجبّار ، و آخر ... .
العلم علمان ، علم الابدان و علم الادیان .
دست دیگر :
اوّل الدین معرفته ، و ...
پیش از ظهر اولین روز کاری دومین هفته ی آخرین ماه سال ، یعنی اسفنده ، خب اولین روز چه کاری ؟
دانش ، علم ... دین :
خب می تونه همونی باشه که شب جمعه ای که گذشت تلویزیون برام نوشت ! مثلا تو درسهایی از قرآنش ، که دست تو دست همه میذارم دست تو دست خدا هم بذارم ، چه جوری ؟ خب با نماز دیگه !
خب منکه دیروز نماز ظهرو تو خونه خوندم ! یعنی از کجا بدونم تو نماز جمعه برا این هفته چی نوشته شده برام ؟ نماز صبحم همینطور ! که بنابر اون نوشته ی هفتگی امروز چی نوشته شده برام ؟
یا بالاتر از خبرش ، تلویزیونو میگم ، خبر از نوشته ای صهیونیست برام بده ! وقتی که مثلا تلویزیون نویسنده ی کار باشه ؟
مگه اینکه تلویزیونم مثل همون که گفتم گفت "دیگه ننویسم" باشه !
یعنی چی ؟ یعنی مثل اون باهاش زندگی کنم ، برا اینکه گفت : دیگه ننویسم .
یعنی مثل تلویزیونی نبود که می تونستم بجای مثلا شبکه یکش ، و مثلا درسهایی از قرآن ، بالاتر از خبر ووو شو نیگا کنم ، یه شبکه دیگشو نیگا کنم .
نه اینکه خارجی و مثلا صهیونیستیشو ! نه داخلی و مثل شبکه یکشو .
مگه اینکه شبکه های دیگشم مثل شبکه ی یکش :" دانش بنیان" و اونم " دینی " باشه و بی دین نباشه ، نه صهیونیستی ! که اونم میگه دین داره ولو دین یهودی ، چه رسه به دین اسلام و موسوی اون ! و نمازش ، ولو عمری ، چه رسه به اینکه سالی ، هفتگی و روزانه هم داشته باشه برا نمازخوناش و کار روزانه ی اونا هم ، مثل دین ، یعنی اسلام محمدی .
مگه اینکه بعدش یکی دیگه ، حالا از طرف خدا هم نه ! ازطرف خودشم یه چیزی آورده باشه برام ؟ تا سرمشق خود قرار بدم و از رو "دست" ش رونویسی کنم ، کپی پیست کنم !
البته همونطور که اول امسال ، که سال :"اقصاد و فرهنگ ، با عزم ملی و مدیریت جهادی" نوشته شده ، چراکه در :"جمهوری اسلامی ایران" زندگی می کنم ، مثل زندگی با مثلا تلویزیونش ، وووش ، مثل همون که نوشت : "ننویسم" برام ! جایی برا رونویسی ، کپی پستشم داشته باشم و صفرکیلومترم نباشه !
یعنی نوشته شده باشه : صفر
یا ننوشته باشه ! اونم اوّلش !؟
چه از دست راستش ، و چه از دست دیگه
-----------------------------------------
پینوشت : از کتاب یا نوشته ی "اصول فلسفه و روش رئالیسم" بدست مرحوم علامه محمد حسین طباطبایی ، با پاورقیهایی بدست استاد شهید مرتضی مطهری :
در نخستین (1) بار که چشم ما بر اندام جهان خارج افتاد و البته این سخن بعنوان مثال گفته مىشود و گر نه پیش از این مرحله مراحل زیادى از حس و بویژه از راه لمس پیمودهایم و تا اندازهاى خواص مختلف اجسام را یافتیم فرض کنیم یک سیاهى و یک سفیدى دیدیم سیاهى و سفیدى براى مثال اخذ شده و غرض دو خاصه حقیقى از خواص محسوسه اجسام است مثلا اول سیاهى (2) را که با حرکت ابصار بوى رسیده بودیم و پس از وى سفیدى(3) را ادراک کنیم و البته هنگامى که سیاهى را ادراک کردیم معناى وى را با تجرید از حس ادراک نموده یعنى پیش خود بایگانى و ضبط کرده (4) و پس از آن بادراک سفیدى پرداختیم و هنگامى که با حرکت دومى به سفیدى رسیدیم هنگامى است که سیاهى را داریم همینکه به سفیدى رسیدیم سیاهى را در آنجا نخواهیم یافت (5) و...
1- اولین
2- اوّلی
3- پس از اولی
4- نوشته شده
5- کجا ؟ آیا در نوشته شده ؟ یا ننوشته ؟
پینوشتی دیگر : بدست صادق ال محمد صل الله علیه و اله وسلم ، برا همه ، حتی صهیونیست ، منجمله خودش ! :
بنویسید ، تا خونده بشه ، چراکه نوشتنی خوندیست ، با دست خودتونم بنویسید ! و می نویسیم همه ! همونطور که : " ... پیش خود بایگانی و ظبط کرده (پینوشت) و پس از آن ( ... ، اقْرَأْ ... ) ب ( ... ، اقْرَأْ ... ) سفیدی پرداخت ... " .
پینوشت آخر : ... :
بخوان نوشته ی خودتو ! همین کافیست .