دنیای ... مشترک (5) :

به دو نام خدای رحمان رحیم ، الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ، ... .

می دونید که امروز هفتم خرداده ! مام که نرفتیم سر کار ، خب پس بیکار نمونم ، خب حرف زدنم نه تنها کاره ، بلکه هرکاریم تا بگیم همون میشه ! منتها قدمون یادمون نره ! ارض یا زمین و آسمون خودمونو میگم ، البته آسمون و زمین ، و آسمونا و زمین میگم ، حالا میگم !

... ، إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یدَبِّرُ الْأَمْرَ ... .

یادتون میاد وقتی چند روز پیش از سر کار اومدیم ، ما دیگه ! خو نواده رو میگم ، یکیمون خبر داد که داعش تا مرز ایران اومده و ... ، و حرفمون ، ما دیگه ، به تعبیر من این بود که اوخ جون جنگ !

نه اینکه بقول نونمون تو جنگه ! یا بقامون تو جنگه ! ووو ! البته هرچند شاعر گفته ولی بد گفته نشده که : زندگی جنگه و ... ، و بقول کینگ بنی تو فیلم تسویه حساب ، به وکیله : زندگی ریسکه 

نه ! یاد حرفی از استاد شهید مرتضی مطهری افتادم در یکی از آثارش ، که به آقا علی بن حسین بن علی علیه السلام گفته شده ، شاید هنوزم بعد این حرف استاد بازم گفته بشه : امام بیمار ، در حالیکه استاد می فرمایند بیماری امام کوتاه بوده و مثلا در روز عاشورا و ظهرش بوده که ...

البته این می تونه باشه ، ولی بعدش چی ؟ که اماممو اسیر و کند و زنجیر کنن ، ووو ؟ در زمان قیامهای علیه یزید و بعدیهاش چطور ؟ مثلا قیام مختار ؟ که نقله مثل نامه ی سیاه جامگان که به امام ششم علیه السلام نوشتن ، به نوشته ی مختارم امام چهارم علیه السلام پاسخی نداد ، ولو اینکه مثل ابومسلم ، مختار زیر پرچم مثل عباسیان سینه نمی زد .

حالا من کاری ندارم که آقا علی بن حسین بن علی علیه السلام در جنگ کمتر از عمو عباس ، پسر عمو قاسم ووو نبود ، حالا برادر بزرگترو نمیگم ، همینطور آقا اباعبدالله علیه السلام تا زنده بودن ! ولی امام چهارمم مثل امامای قبلی و بعدی که دنبال راهکار جنگ نبودن !

نقله که وقتی آقا امام علی بن ابیطالب علیه السلامو با طناب به گردن ! می بردن ، یکی از همون سه چهار نفر که نقله بعد پیامبر در دین نماندن مگر اونا ، گفت اگه آقام علی اجازه بده شمشیر می کشم و ... ، یکیم گفت اگه اجازه بده زبون باز می کنم و ... ، که آخرش یکیشون گفت : آقام علی خودش خوب می دونه که چه بکنه ! اونم علی بدر ، احد ووو ، اونم در سن سی و اندی !

اینا رو برا این گفتم که درستکه جنوب لبنان ، سوریه ، عراق ، حالا نگیم یمن ! به قصد ایرانه ! ولی صرف نظر از پیاده نظام "جامعه ی جهانی" مثلا داعش ! ، که ضعف مثلا یال و کوپال مثلا تنفگ داران نیروی نظامی امریکا رو میرسونه ، مثل نیروی نظامی سعودی ! که بقول رهبر انقلاب ، که وقتی هواپیماهای عراقی که نه ! مثلا میگها و میرا‍‍ژا اومدن زدن و در رفتن همینو گفت ! که زدن و در رفتن ، اینام میان یمنو می زنن و در میرن ، ووو ، راهکار جنگ ، اونم حتی برا به اصطلاح حقوق بشر مثلا ، چه رسه به موحد کردن ! اگه هم راهکاری باشه ، بعد به نتیجه نرسیدن مذاکره هست ! و دعوت به توحید و مثلا حقوق بشر !

در حالیکه بحث هنوز بحث "ما"ست ! اونم نه مای مشترک که مثلا به نقل از مرحوم علامه که گفته ام ، در نخستین بار که بعنوان مثال چشم ما به اندام جهان افتادم ، حرف از چشم "ما"ست ، نه چشم منی که مایی نداره !

حالا بقول ایشون : قبل از این ، افتادن چشم ما رو میگم ، مثلا از راه لمسم مایی بوده ، بمونه ، چراکه هرکی دهن که بازکنه و بخواد حرفی بزنه :"همزبون" دستکم دل و قلب موسوی گوش شنوایی هست و سنخگویش !

و ایندو یکی از مصادیق :"ما" یی که گفتم ، حالا می خواد مثل حضرت موسی علیه السلام و برادشان حضرت هارون علیه السلام مخاطبشون فرعون باشه ، و اولم با زبون خوش باهاش حرف بزنن ، تازه بعدشم پیروانشونو بردارن و بخوان برن ! نه اینکه وایسن جنگ کنن ، یا به جایی حمله کنن ! مثل بعضیا ! و چه مخاطبشون "ما" باشیم !

همین مایی که داره "حرف" می زنه ! مثل همه ! اونم اگه حرف این حرف کمرشکن باشه :

... ، فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیر ، ... .