بابا آب داد :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ... .
سلام علیکم
خروج از رکود 2 :
... ، قُل هُوَ الله ... .
ضمن روز بخیر ، روز نوین ، امیدوارم روز خوبیم پشت سر گذاشته باشین ، روز دوم هفته رو ، هفته ی نوینو .
یه حرف :
اول اینو بگم که خبر امروزو شنیدن ؟ که یکی گفته تو یه هفته یه جایی رو میگیره ! آخه این "یه هفت"ش برام جالب بود ، نه اینکه حتی اگه می گفت مثلا تو یه روز ، یا مثلا یه شبه .
هجرت :
بازم اول بد نیست اینو بگم که دیشب تو برنامه ی "جیوگی" تلویزیون ، البته آخر برنامه ، مجری از میون حرفا خواست که به یکی از اونا توجه بیشری داشته باشیم ، حالا اون حرف چی بود ؟
آیا این نبود که یه جایی پس از سیصد سال به اونجا رسیده ؟
حالا به کجا ؟ بمونه ! ولی یه جایی مثل اینجا که نیست ، که موضوع بحث برنامه هجرت به اونجا بود .
خب بله خوبه جلب توجه به زحمت ، تلاش ووو ، ولی صرف نظر از جالب توجه بودن اونجا ! جلب توجه به تلاش ، کوشش ووو ی اونجاییا نشده ؟
اونم وقتی پشتوانه اش بشه مثلا : اطلبوا العلم ولو ... ؟ اونم وقتی که مثلا حرف این باشه که : علم در انحصار (اونجاس) ؟ ووو ؟
اونم نه در سصید سال ! و یه سال ، یه ماه ، یه هفته ووو ، در آن یه حرفی که زده شد ! پس از آن که بگوش رسید !
حالا بمونه که اگه اون بنده خدای خبرساز گفته بود در یه آن اونجا رو میگیره چه خبر می شد !؟ ولی صرف نظر از اینکه دیدیم ! که میشه ! خب اگه بشه چی میشه ؟
اینجا اونجا میشه ؟ یا اونجا اینجا ؟ آخه حرف از یکی شدنه ! و حرف اون بنده خدا این نیست که بعد گرفتن اونحا هنوزم اونجایی باشه ! که روز از نو روزی از نو و هجرت ... .
بقول درسهایی از قرآن شبکه ی یک سیما ، اونایی که پیچ تلویزیونو تازه باز کردن ، شاید بگن این بابا ، یعنی من ، پدر تون :"چی" میگه ؟
میگم :"میگن" اون بنده خدا داره میگه در یه چشم برهم زدن ، مثلا تحت ملکه ی سبا رو هم میاره ! حالا یه هفته می کشه یا بقول یکی دیگه مثلا سیصد سال .
و این که حرف تازه ای نیست .