شناخت یا معرفت علمی (2) :
صبح بخیر
خبر اعدامی که دیشب دادم "تصادفی" نبود ، صبح امروز که پیگیرش بودم به نوشته ای در اون رابط هم برخوردم که در زیر نویس نوشته ی قبلی گذاشتم ، برا من که مفید بود ، مثلا در خبری که از تلویزیون شنیده بودم گفته نشده بود که اعدام در دوازده نقطه بوده ، البته همش در عربستانه و بازم در یه جا بوده .
ولی بازم خبر همونه ! که چهل و هفت نفر اعدام شدن ، البته حکم اعدامشون اجرا شد ، چون خبر از صدور حکم اعدامو ، لااقل حکم اعدام یکی از اعدامیا ؟ یا رهبر اعدامیا ؟ رو قبلا داشتم .
خلاصه مسئله هنوز برام حل نشده !
... ، وَ ال ... .
حتی پس از افتادن چشم به رسانه ی مکتوبشم ، با اینکه همونطور که گفتم مثلا گفته شده اعدام در دوازده نقطه بوده ، ولی آیا نه تنها رفتن ، حالا در مثلا یه چشم به هم زدن ، یا بقولی تو :"یه هفته" بمونه ، گرفتن و حکم اعدام ، که اینام در دوازده نقطه بوده ؟ یعنی نقاط مثلا بقول ملای رومی :"عنود" آل سعودم در عربستانش همینه ؟ یا در عربستانشه !؟ یعنی در عربستان :"شیخ" شونه ؟! اونوقت عربستان سعودی یعنی چی !؟ مگه اینکه گفته بشه پنجاه پنجاهه ! دیگه منکر یه دهمش که نمیشه شد برا منطقه ی :"دشمن" ، خب اینکه شد :"یازده!" ، "صدوده" ووو ، و :"دوازده" ! رو از کجا آورد ؟
اینکه ، همونطور که در نوشته ی قبلیم اشاره کردم و رد شدم :"سه" میشه ، البته یه سه ! وقتی مثلا از "عربستان" گفته میشه ، البته اختصاص به عربستان نداره ، عربستانو بعنوان مثال گفتم .
... ، وَ النَّ ... .
ممنون و نوش جان ، صبحونه رو میگم ، که باز یکیتون رفت و گرفت ، نونو میگم ، که امیدوارم مثل آل سعود معدومش نکرده باشیم ! البته بازم آل سعودو بعنوان مثال میگم .
چراکه نه تنها شامل آلای دیگه عربستانم میشه ، مگه اینکه مثلا بحرینم عربستان سعودی باشه ! که گویا نه تنها مثلا یمنم ، بلکه مثلا سوریه هم سعودیه ! ، بلکه بقول عرب عجمستانم گویا به آل سعود داده ! شده ! و ملک اوناس ! یعنی سر زمین اوناس ، وَ با یه "اَل" گذاشتن روی اون مال خود شه !
در حالیکه همین چش ، گوش و اعضای دیگه بدنم که منم بهش میگم بدن منه ، حتی جنازشم ، جنازه ی منه ، که گویا اینم مال خود کرده آل سعود ، بحسب خبر شبکه ی خبر تلویزیون ، و به "آل" شیخ نداده و دفن کرده ، به من داده شده ، البته نه مثل عربستانی که به آل سعود داده شده ، و گرنه چرا بهش گفته میشه : عرستان سعودی ؟
البته به آل سعودم همونی داده که سر زمین منو ، بدن منو ، به من داده ، از قضا منم مثل اونا نمکشو نمی خورم نمکدونشو بشکنم ! ولی تا بتونم از داده مراقبت می کنم ، و اگه مثلا سرما خورد ، گلو درد گرفت برا درمونش هرجه بتونم میگنم ، نه اینکه ندید بگیرم و حکم عدم عضوی از اعضای بدنمو صادر که نه ، بلکه اجرا کنم ! انگار نه انگار که چشی دارم که دید !
اونم نه تنها برا درون وَ بیرون ، بلکه :
... ، وَ النَّج ... .
خودشم ! مثل چش شیخ نمر ! که مدتیم به چهار دیواری زندان محکوم بود ! در بیرون ! نه درون و جمع ایندو .
آخه بازم بعنوان مثال نه تنها آل سعود ، بلکه شاه ، ملک ووو ، و یا شیخشونم نمی تونه حکمی برا درون مثل شیخ نمرو که صادر ، یا صادر شدشو ! امضاء کنه ! امضام که بکنه برو نیست ! چراکه اونجا فقط سعودی نیست ! بله آل سعودم دارن !
... ، وَالنَّجْم ... .
مثل شیخ نمر ! مثل شما و من ، مثل ما .